احمد بیرشک با پشتکار زیاد و بدون سرمایه، اساس اولین کار گروهی فرهنگی را با پنج نفر از همکاران در خرداد سال ۱۳۲۷ با نام گروه فرهنگی هدف (هدف: ه = هنر، د= دانش، ف= فرهنگ) پی افکند. این گروه پیمان بستند که هدفشان تلاش برای هنر و دانش و فرهنگ این مملکت باشد و به فکر پول نباشند و افرادی را به جمع خود بپذیرند که چنین افکاری داشته باشند. کم کم بهترین معلمان و استادان کشور به گرد هم جمع شدند. تشکیل شرکت سهامی دادند. شرکت را به ثبت رساندند. اولین دبیرستان روزانه پسران توسط دکتر کریم بختیار سنجابی وزیر فرهنگ افتتاح شد و سد انحصار تعلیم و تربیت در دست دولت شکست. حتی نگارش کتاب های رشته های مختلف دبیرستان نیز توسط استادان و دبیران انجام گرفت و رقابتی علمی در بین مولفان ایجاد گردید. چندین سال بعد، بر تعداد گروه های فرهنگی افزوده شد. سطح دانش و فضای آموزشی با همکاری مردم بسیار بالا رفت تا آنجا که مردم برای ثبت نام فرزندانشان در این مدارس سرودست می شکستند.

گروه فرهنگی هدف همچنان روبه توسعه بود و تعداد مراکز آموزشی آن به چهار دبیرستان، چندین مدرسه راهنمایی و چهار دبستان در نقاط مختلف تهران گسترش پیدا کرد و سالیانه حدود ۱۵ هزار نفر دانش آموز را زیر پوشش تعلیم و تربیت واقعی قرار می داد.

گروه هدف از نظر تربیت نیز با توجه به امکانات جنبی مدارس در سطح بسیار بالایی قرار داشت و هم سطح مدارس پیشرفته جهان بود. تا آنجا که بسیاری از دانشگاه های معروف جهان و چند سفارتخانه در تهران که برای پذیرش محصل شرایطی از جمله معدل را در نظر می گرفتند برای فارغ التحصیلان هدف هیچ شرطی را قایل نمی شدند.

استاد احمد بیرشک عاشق کارهای جنبی و تربیتی نوجوانان بود. ایشان بیشتر از آنکه فکر خود را متوجه بالارفتن دانش جوانان کند به مسائلی می اندیشید که زمینه را برای چنین رشدی فراهم می سازد. دانش آموزان با سلیقه های مختلف و استعدادهای گوناگون و شغل و سطح معلومات اولیای آنان... روش ها و ابزارهای تربیتی مختلفی را می طلبند تا بتوانند استعداد نهفته در خود را بروز دهند و شکوفا و کارآمد گردند. این ابزارهای مادی و روحی را تا حدی که حافظه ام یاری می کند فهرست وار در پی می آورم:

هدف دارای هدف و برنامه بود.

دارای سرود بود، از مطلع آن کلیات برنامه هدف نمودار بود;

بشر بود در این جهان پاینده به فر شوکت هنر زنده

به روی پایه های دانش و فرهنگ به پا شود بنای آینده

دارای پرچم و آرمی مخصوص بود (کتاب و شمع، حروف ، د و ف به صورت درهم تنیده و پرتوهای شمع با نوشته های هنر و دانش و فرهنگ وقتی سرود خوانده می شد... وقتی پرچم در مدارس یا میدان های ورزشی بر دوش جوانان به حرکت درمی آمد... هدف های هدف در ذهن شنونده و بیننده زنده می شد.)

هر کدام از مدیران و معاونان مدارس منتخب هیئت مدیره و هر استاد، خود بیرشک دیگری بود.

همه چیز در هدف جدی بود، کلاس های خط، نقاشی، کاردستی، ورزش، کارگاه، آزمایشگاه...، هیچ فرقی با کلاس ریاضی نداشتند، معلمان طراز اول بودند و نمره ۰ تا ۲۰ در هر درسی امری عادی بود.

بچه ها در ساعات کار دستی (قبل از آن که حرفه و فن و طرح کاد مطرح باشد) تمام فنون مورد نیاز خانواده را به ترتیب از کلاس اول تا سوم و در دوره دوم برحسب رشته تحصیلی، فرا می گرفتند. برای نتیجه بهتر، دانش آموزان هر کلاس به دو دسته تقسیم می شدند و هر کدام در کارگاه مربوطه از استادی ماهر کسب فن می کردند، باغبانی، آهنگری، فلزکاری، برق، مقدماتی، عکاسی، رسم فنی، مکانیک اتومبیل، الکتروتکنیک، و الکترونیک مقدماتی (ساختن وسایل خودکار) تشریح حیوانات (حتی جراحی)، امپایه (خشک کردن حیوانات). بعدها آموزش و پرورش از این برنامه ها تقلید کرد.

آزمایشگاه های فیزیک، شیمی، طبیعی با جدیدترین وسایل به طور جداگانه برای دوره های اول و دوم زیر نظر استاد متخصص و دستیاران آنها و همکاری معلم مربوطه کار می کردند این آزمایشگاه های که وسایل آنها مستقیما از خارج تهیه می شدند در تهران بی نظیر بودند و گاه به گاه برخی از استادان دانشگاه ها برای بعضی از آزمایشگاهها به آزمایشگاه هدف (دبیرستان ضمیمه شماره یک در خیابان البرز، امیریه در خیابان ولیعصر ) مراجعه می کردند.

همچنین نمایشگاه هایی از ابتکارات دانش آموزان برپا می شد.

بسیاری از آثار حیرت آور بود و پدیدآورندگان آن ها اکنون از شخصیت های علمی و سرشناس داخل و خارج کشور هستند. در روزهای پایانی هر نمایشگاه صاحب نظران درجه اول کشور و استادان دانشگاه در هر رشته به کارها امتیاز می دادند و به مقام های برتر جوایز بسیار ارزشمند همراه با گواهینامه از سوی مقامات مختلف و خود گروه داده می شد.

ورزش یکی از مهمترین فعالیت های مدارس بود. ورزش صبحگاهی مدارس (که مبتکر آن خود از معلمان هدف بود) از هدف شروع شد. دانش آموزان قبل از رفتن به کلاس با تعداد معدودی حرکت بدن خود را نرم می کردند و با شادابی به کلاس قدم می نهادند. در روزهای مختلف دانش آموزان به اغلب رشته های ورزشی (بسکتبال، فوتبال، والیبال، دو و میدانی، پینگ پنگ، شطرنج و حتی شنا) می پرداختند یا در هر گوشه مدرسه با حلقه بسکتبالی بچه ها سرگرم می شدند. علاوه بر زمین های بسکتبال و والیبال که در اغلب مدارس بود و سعی می شد با هماهنگی اداره های تربیت بدنی از ورزشگاهها و حتی سایر موسسات مانند ارتش و غیره زمین هایی در ساعاتی معین در اختیار دانش آموزان قرار گیرد. این تلاش ها سبب شده بود که مدارس هدف در بخش های مربوطه، در تهران، در استان و حتی در کشور به مدارج بالای قهرمانی دست یابند و احساس غرور کنند. مسابقه های کلاسی (اول ها، دوم ها...) و قهرمانی مدرسه و مسابقات بین مدارس هدف و شهر تهران و حتی با برخی از شهرستان ها از جمله سرگرمی های دانش آموزان بود، که هر روز در مدارس، به ویژه در دبیرستان ها، باعث سرگرمی این جوانان و شادی آن ها می شد.

برگزاری جشن ها به مناسبت های مختلف، همچون افتتاح یا اختتام سال تحصیلی، اهدای جوایز در کارهای مختلف و یا اعیاد ملی و مذهبی که خود دانش آموزان در حد بسیار قابل توجهی زیر نظر استادان آن را تدارک می دیدند از دیگر کارهای تربیتی بود که در رشد گردانندگان و لذت بردن بینندگان بسیار موثر بود.

برگزاری مسابقات علمی مربوط به رشته های تحصیلی یکی از اقدام های بسیار ارزشمند استاد بیرشک بود که با همکاری فنی استادان کارگاه های برق و مدارس برگزار می شدند. بعدها نمونه های آن را در تلویزیون مشاهده کردیم: تیم های هر مدرسه در برابر هم قرار می گرفتند و در پاسخ مجری برنامه، به دکمه مقابل خود فشار می دادند و چراغ آنها نوبتشان را مشخص می کرد... این مسابقات نه تنها باعث بالارفتن سطح دانش و مطالعه شرکت کنندگان بود بلکه برای بینندگان نیز بسیار آموزنده و در عین حال مهیج بود.

روزنامه نگاری نه تنها به صورت دیواری که در اغلب مدارس تهران باب شده بود و متداول بود، بلکه روزنامه هایی وجود داشت که یک یا چند دانش آموز با کمک هم در موضوعی ویژه با پلی کپی کردن (که در آن زمان فتوکپی وجود نداشت) در تیراژهای چند صد شماره ای منتشر می ساختند و به هم شاگردان و حتی به معلمان می فروختند. همچنین بولتن ورزشی که هر هفته آخرین خبرهای ورزشی ایران و جهان را سرپرست دو و میدانی دبیرستان شماره یک منتشر می ساخت طرفدار زیاد داشت. از میان روزنامه ها نشریه جوانان، اندیشه و انگلیسی قدم به قدم هنوز به یادم مانده است (چون خود از مشتری های آنها بودم). هیئت روزنامه نگاران یکی از گروه های پرکار دبیرستان شماره یک بود.

کتابخانه یکی از مهم ترین مکان های مورد علاقه استاد بیرشک بود.کمتر کتابخانه در مدارس هدف وجود داشت که مجموع کتابهایش از یکی دو هزار جلد کمتر باشد. تمامی کتابخانه هادارای کتابدار بود. هر صبح زود که بچه ها به وسیله اولیای خود از راه های دور می آمدند و ظهرها که ناهار را در مدرسه می ماندند کتابخانه ها بسیار شلوغ می شدند. استاد با چند ناشر قرارداد داشت تا هر گاه کتاب های مرجع و یا علمی و کتاب های آموزنده از چاپ خارج می شد از هر کدام به تعداد مدارس و هیات مدیره بفرستند. کتابخانه های شماره یک متجاوز از ۱۰ هزار جلد کتاب های پرارزش و دایره المعارف های معروف جهان و مجله داشت. کتابخانه هیات مدیره نیز قابل توجه بود. کتابخانه ها به طور اصولی اداره می شدند و دارای جعبه های فیش برحسب موضوع و نویسنده بودند. فرهنگ کتابخوانی در بین دانش آموزان تقریبا جا افتاده بود و سعی آن بود تا خواسته هر نوع سلیقه در حد معقول برآورده شود.

سالن جغرافیا در دبیرستان ضمیمه شماره یک نیز یکی از مکان های جالب به حساب می آمد. در اطراف سالن در پنج قفسه بزرگ اطلاعات زیادی دربار هر قاره وجود داشت. بر دیوارهای سالن نقشه های پارچه ای بزرگ با ابعاد بیش از ۲*۱ متر با روکش پلاستیک به سفارش هدف توسط موسسه سحاب از آلمان تهیه شده بود (اصولا هدف یکی از مشتری های پروپا قرص سحاب بود و شخص بیرشک در گسترش موسسه سحاب نقش ارزشمندی داشت.) در مدخل ورودی سالن جغرافیا مسئولان هنرمند کارگاه ها با گچ و آهن و وسایل برقی نقشه برجسته بزرگی در حدود ۳*۳ متر ساخته بودند که راهها، خطهای لوله نفت، دکل های انتقال نیروی برق و شهرها و قله های مهم و غیره با زدن کلیدهای مورد نظر در رنگ های مختلف روشن می شد که در زمان خود کاری بسیار نو بود. همچنین کره ای بزرگ با همین روش ساخته شده بود.

تقویم هدف برای تمام دانش آموزان از طرف هیات مدیره و به سرپرستی خود استاد تهیه می شد و در آخرین روزهای اسفند به همراه کارنامه و در بعضی از دبیرستانها با سالنامه دبیرستان مربوطه به آن ها تحویل می شد. این تقویم با مطالب و اطلاعات ضروری و شرح مختصر رویدادهای علمی، زادروز و درگذشت دانشوران و مشاهیر ... خواستاران زیادی از داخل و خارج کشور داشت و در آن روزها از جمله کارهایی بود که برای اولین بار انجام می شد و تیراژی بسیار بیش از شمار دانش آموزان داشت (بیش از ۱۵ هزار).

سالنامه دبیرستان شماره یک هدف از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۷ سالیانه منتشر می شد. این سالنامه علاوه بر آن که برای دانش آموزان و دبیران حاوی خاطره انگیزترین دوران زندگی آنها بود، تحولات فرهنگی و پیشرفت های جوانان و مقالات علمی توسط استادان در آنها مطرح می شد. امروزه درمی یابیم که مردمانی عاشق تعلیم و تربیت و سرفرازی این مملکت با رهبری احمد بیرشک در حق فرزندان این سرزمین با جان و دل و کمترین توقع مالی در راه هدف مقدس خود خدمت می کردند.

یکی از اقدامات جالب استاد بیرشک بخش مشاوره و راهنمایی دانش آموزان بود که زیر نظر خبره ترین روانشناسان مملکت اداره می شد. برای هر کلاسی یکی از معلمان به عنوان راهنمای کلاس، از طرف بخش مشاوره و رییس مدرسه تعیین می شد و او با تنظیم پرسشنامه هایی از پدر و مادر دانش آموزان و خود او، نتایج امتحانات، نقاط قوت و ضعف و گزارش های مختلف دیگر را ثبت می کرد که به جدول ها و نمودارها تبدیل می شد. معلم راهنما ملجا و پناهگاه و محرم اسرار محصل نیز به حساب میآمد. این اطلاعات می توانست هم در پیشرفت و هم در درمان ناراحتی ها و هم در پیشگیری خطاهای وی بسیار بسیار موثر باشد. بعدها از این بخش در مقاطع دوره راهنمایی و نظام جدید دبیرستان ها، ولی به گونه ای ناقص، تقلید شد.

سالن های غذا خوری; رستوران هایی با برنامه ماهیانه و انواع غذاهای متنوع ایرانی وجود داشتند که برای هر ماه از قبل رزرو می شدند; و همچنین تریاهایی که انواع غذاهای خارجی و غذاهای ابتکاری روزانه را عرضه می کردند وجود داشتند. انواع غذاهای سرد در بوفه ها; انواع نوشابه ها; انواع بستنی با دستگاه اتوماتیک... پاسخگوی انواع سلیقه ها و بودجه ها بودند و با نازلترین قیمت و بدون در نظر گرفتن سود، فقط به خاطر تامین آسایش دانش آموزان عرضه می شد. گاهی که در برخی مجامع علمی به مناسبتی با دانش آموختگان هدف برخورد می کنم، جملگی از آن فضاهای پاک و منزه و صمیمیت های مدیران و معلمان به نیکی یاد می کنند و اغلب معترفند که در کشورهای خارج هم کمتر نظیرش را دیده اند و حسرت می خورند که چگونه آن همه زحمات به باد رفت و امروز فرزندان آنها از چنان محیط هایی محروم شده اند.

اندیشیدن به آنچه نگاشته شد کم کم خاطره ها و موارد جدیدی را در ذهنم تداعی می کند که پرداختن به آنها باعث اطاله کلام و به درازا کشیدن نوشتار می شود و دریغم می آید که دست کم از آنها نامی نبرم همچون انجمن دانش آموختگان (فارغ التحصیلان) هدف و سازمان های وابسته به آنها مانند سازمان علمی، سازمان هنری، سازمان ورزشی، سازمان تعاون و سازمان روابط عمومی. باشگاه و تالار هدف، باغ شمال هدف در شرق نوشهر در کنار دریای مازندران که برای اردوگاه های تابستانی تدارک دیده شده بود و مساحتی متجاوز از ۵۰ هزار متر مربع داشت، کارنامه های سالیانه دانش آموزان به صورت دفتر، نحوه امتحانات با سوالهای یکسان برای تمام مدارس در برگ های امتحانی با سربرگ بسته، شوراهای کلاس ها، بازدیدهای مکرر شخصیت های فرهنگی خارجی که دولتهای وقت برای بالابردن اعتبار خود آنها را به تماشای بخش های مختلف مدرسه ها می برد. حیرت انگیزتر از وجود تاسیسات، کارگروهی هدف بود که گفته می شد در آن هنگام در هیچ کشور اروپایی و آمریکایی سابقه نداشته است و استاد بیرشک را در همین زمینه به آمریکا دعوت کردند تا در ایالات مختلف آن، برای مسوولان آموزش و پرورش طی سخنرانی های مختلف، این تحول فرهنگی و چگونگی به سامان رسیدن آن را تشریح کند ... .

با خلع ید از مدارس ملی، استاد بیرشک عاشق جوانان، بیکار ننشست. بارها با وزیران آموزش و پرورش نشست ها تشکیل داد و طرح مدارس غیرانتقاعی را مطرح کرد. نیت او این بود که همچون دوران طولانی تشکیل گروه فرهنگی هدف سهامداران سود برداشت نکنند و در واقع نفع آن ها صرف گسترش موسسه هدف و در نتیجه گسترش فرهنگ در کشور شود. استاد بیرشک آموزنده ای است که همیشه با دیدن او از خمودی و کم کاری خود شرمنده می شوم.

هر وقت به حضور استاد می رسیدم حس می کردم عشق به ایران و جوانان آن سراسر وجودش را فراگرفته است. گویا جز به ایران و جوان ایرانی نمی اندیشد. قطعه کاغذ کوچکی، منقش به سه رنگ سرخ و سفید و سبز، متن پرچم ایران، در زیر شیشه میز بزرگش، که پر از پرونده های مختلف در زمینه های گوناگون است همیشه نظرم را جلب می کند که در روی آن از زبان حکیم توس که او نیز عاشق ایران بوده است، نوشته شده است: چون ایران نباشد تن من مباد... .

نویسنده : علی اکبر محمودیان