دانش و فناوری در توسعه و پیشرفت کشورها، به خاصه کشورهای در حال توسعه و کشورهای فقیر نقش عمده ای دارند (همانطور که نبود آنها در عقب ماندگی کشور موثر است) بدین نحو که دانش و فناوری می توانند ابزارهای لازم برای مقابله با مشکلات خاص کشورهای در حال توسعه منجمله مشکلاتی همچون بیمار، نبود زیرساختهای لازم و از بین رفتن محیط زیست را در اختیار ایشان قرار دهد. علاوه بر این، دانش و فناوری به نوبه خود، اساسی ترین جزء جریان توسعه اقتصادی هستند، زیرا که در دنیا فعلی کشورهای موفق، آنهایی هستند که بتوانند نوآوری فنی را به تولید اقتصادی تبدیل کنند.

داستان موفقیت ژاپن و ببرهای آسیا (کره و تایوان)، بیشتر از هر چیز متأثر از سیاست های دراز مدت راهبردی آنها در جذب و پراکنده کردن دانش خارجی و مهمتر از آن حمایت از ظرفیت های داخلی نوآوری، می باشد. کشوری همچون تایوان سالهای ابتدایی توسعه اش را به جذب فناوری و مهندسی معکوس(۱)دانش و فناوری سپری کرد و در کنار آن ظرفیت انسانی و دانشی لازم برای تبدیل شدن به یک قطب نوآوری را در خود به وجود آورد و بعد از آن به سمت بومی ساختن نوآوری در کشورش حرکت کرد. اما راهی که ببرهای آسیا پیمودند شاید اکنون برای دیگر کشورهای در حال توسعه اگر نه غیر ممکن، بسیار مشکل باشد. زیرا که با توجه به سرعت زیاد پیشرفت علمی و نوآوری در دنیا، سخت گیری قوانین کشورهای توسعه یافته در مورد انتقال فناوری و سرانجام هزینه بسیار بالای مهندسی معکوس که نزدیک به هزینه نوآوری اولیه است، کشورهای در حال توسعه باید برای پیمودن راه پیشرفت و توسعه رویکرد و روش دیگری را برگزینند.

مشکل بسیاری از کشورهای توسعه نیافته، باور آنها به توسعه از طریق گسترش اقتصاد کلان(۲)، با افزایش تولید مواد خام، محصولات صنعتی و کشاورزی و همزمان با آن به وجود آوردن ظرفیت صادراتی گسترده می باشد، اما در دنیای کنونی، اقتصادهای موفق آنهایی هستند که نظامی مؤثر برای ترجمه کردن دانش و فناوری به ظرفیت تولید اقتصادی دارند، نظامی پیچیده که بخش مهمی از اقتصاد مبتنی بر دانش(۳) است؛ لذا به رسمیت شناختن نظام ملی نوآوری(۴) توسط کشورهای در حال توسعه می تواند مکمل یا حتی جایگزین دیدگاه اقتصاد کلان باشد (دیدگاهی که حتی هم اکنون کشورهایی همچون چین آن را تا مرز از بین بردن محیط زیست و منابع طبیعی کشورشان پیش می برند). لذا توسعه اقتصادی موفق رابطه بسیار نزدیکی با ظرفیت یک کشور در به دست آوردن، جذب، پراکنده کردن، استفاده از فناوری های مدرن و مهمتر از آن در به وجود آوردن ظرفیت بومی نوآوری دارد.

نظام ملی نوآوری مجموعه ای از قوانین، مؤسسات، سرمایه انسانی و برنامه های دولتی است که در متصل کردن دانش، فناوری و نوآوری به اقتصاد نقش دارد. چنین نظامی باید در سطح ملی تعریف شود زیرا اول آن که بسیاری از مشکلات توسعه نیافتگی محدود به مرزهای سیاسی کشورها هستند. دوم آن که، دانش که کلید نوآوری است بسیار مشکل تر از کالاهای دیگر از مرزها عبور می کند و دیگر آن که، سیاستهایی که به طور مستقیم در تولید و استفاده از دانش نقش دارند آنهایی هستند که در سطح ملی طراحی و اجرا می شوند.

نظام ملی نوآوری به دلایل مختلف امری واجب برای هر کشور است، به عنوان مثال، نظام ملی نوآوری به راحتی می تواند نشان دهد که رویکرد سنتی خطی(۵) به فناوری (که از توسعه دانش پایه شروع می شود به سمت دانش تجربی پیش می رود تا شاید به تولید اقتصادی منجر شود) غلط و بی فایده است، علاوه بر آن اهرمهای نظارتی مانند سیاستهای حاکمیت حقوق معنوی و سیاست های واردات دانش مانند سرمایه گزاری مستقیم خارجی(۷) نیز به تنهایی برای توسعه نوآوری و فناوری ملی ناکافی هستند. بنابراین کشورها باید ظرفیتی در خود به وجود بیاورند که انعطاف پذیری زیادی برای استفاده از سیاست های مختلف به عنوان ابزاری برای پیشبرد نوآوری داشته باشند و سپس موفقیت را نه در اجزای مختلف نظام نوآوری، بلکه در کل نظام ملی نوآوری بسنجند. یا به عبارت دیگر هنگامی نظام ملی نوآوری موفق است که بتواند نیازهای کشور را درک کند و سپس با تکیه به زیربنای دانشی موجود، فناوری های قابل جذب و ظرفیت نوآوری بومی، به این نیازها پاسخ دهد.

اهداف نظام ملی نوآوری وابسته به جهت گیری و اهداف کلی یک کشور است. ممکن است تعدادی از کشورهای در حال توسعه هدف اصلی خود را از بین بردن شکاف فناوری بین آنها و کشورهای توسعه یافته بدانند، این هدف با وارد کردن فناوری ها و دانش های روز دنیا و بومی ساختن چنین فناوری هایی ممکن است، در این صورت بهتر است به نظام ملی نوآوری، نام نظام نوآوری برای توسعه(۸) را اطلاق کرد. هر چند که همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، در دنیای کنونی از بین بردن چنین شکافی بسیار مشکل به نظر می رسد. عده ای دیگر از کشورها ممکن است هدف اصلی نظام ملی نوآوری را دست یافتن به فناوری های پیشبرنده(۹) را بدانند. فناوری هایی مانند نانوفناوری که اکنون بیشتر در حد دانش تجربی وجود دارند اما در سالیان آینده در صدر فناوری های تجاری قرار می گیرند.

نظام ملی نوآوری نه تنها درون مجموعه ای وسیع از قوانین و سیاست های ملی عمل می کند، بلکه چنین نظامی متأثر از فاکتور های متعدد ملی و جهانی است که به اصطلاح به آنها محیط ملی یا جهانی نوآوری اطلاق می شود، چنین محیطی از شرکت های چند ملیتی تا بلوک های اقتصادی منطقه ای تا قوانین جهانی تجارت و رژیم های حاکمیت معنوی را در بر می گیرد. این محیط تأثیر بسیاری بر جریان دانش و فناوری های قابل دسترسی برای یک کشور دارد با این حال هر کشور انعطاف پذیری زیادی برای واکنش نشان دادن به تأثیرات چنین محیطی دارد.

مهمترین خاصیتی که می توان به نظام ملی نوآوری نسبت داد، یادگیری است. نظامی موفق خواهد بود که ایده هایی که در دانش و فناوری فعلی موجود است را درک کند و آنها را به ظرفیت نوآوری در سطح مؤسسات، سازمان ها و کارخانجات تبدیل کند. بنابراین نه تنها درک چگونگی عملکرد یک فناوری برای کشور ها اهمیت دارد، دانستن چرایی و دلیل نیاز به چنین فناوری نیز اهمیت بسیاری دارد، لذا نظام ملی نوآوری باید بتواند نه تنها دانش موجود دنیا را جذب کند بلکه باید بتواند جایگاه چنین دانشی را در نوآوری های آینده و پاسخگویی به نیازهای ملی تعیین کند. در قلب این پروسه یادگیری، مجموعه ارزشی دانش قرار دارد، این مجموعه شامل منابع انسانی است که در تولید، استفاده و تبدیل دانش به تولید اقتصادی نقش دارند. پس در حقیقت بخش بزرگی از قوانین و سیاست های نظام ملی نوآوری، سیاست هایی را تشکیل می دهد که به مجموعه ارزشی دانش(۱۰) می پردازد، مجموعه ای که پروسه ی یادگیری را در نظام ملی نوآوری پیش می برد.

با این که آموزش رسمی به خاصه آموزش دانشگاهی نقش مهمی در مجموعه ارزشی دانش دارد اما چنین آموزشی به تنهایی نمی تواند در یک فرد مجموعه دانش و مهارت و مهمتر از آن روابط اجتماعی مورد نیاز برای سودمند واقع شدن در نظام ملی نوآوری را به وجود آورد، بنابراین توسعه مجموعه ارزشی دانش را تنها نمی توان با یک مداخله مانند آموزش تضمین کرد. مجموعه ارزشی دانش در حقیقت پتانسیل انسانی نظام ملی نوآوری است، بنابراین نظارت و مدیریت چنین مجموعه ای، تمامی جنبه های مدیریت منابع انسانی، از فرهنگ سازی و ایجاد انگیزه تا اشتغال و رضایت شغلی را در بر می گیرد.

امیر مومنی

(۱)Reverse Engineering

(۲)Macroeconomics

(۳)Knowledge Based Economy

(۴)(National Innovation System(NIS

(Linear Approach to Science(۵

(Intellectual Property Rights Regimes(۶

(۷)Direct Foreign Investment

(System of Innovation for Development (SID)(۸

(Driver Technologies(۹

(Knowledge Value Collective (KVC)(۱۰