طرح مسئله:

یکی از عوامل عمده ناکارآمدی تحقیقات تطبیقی بویژه در پایان نامه های تحصیلی فقدان مهارت اخذ چنین رهیافتی است و آن خود ناشی از عدم شناخت فرآیند مطالعات تطبیقی از آغاز تا انجام است. بررسی مقایسه ای، مانند هر روی آورد دیگری، مراحلی دارد به گونه ای که توفیق هر مرحله ای مرهون موفقیت مرحله سابق است. مراحل مطالعه تطبیقی چیست؟ مراحل آن کدام است؟ آن را از کجا باید آغاز کرد و با چه ابزارها و فنونی باید پیش رفت؟ چاه ها و مواضع رخنه و خلل کجاست؟ چگونه می توان راه را از بیراهه شناخت؟

مراحل شش گانه:

مطالعه تطبیقی فرآیند پژوهشی مرکب از شش مرحله اساسی است:

۱) تدوین مسئله؛

۲) تعیین دامنه تحقیق؛

۳) تدوین فرضیه؛

۴) استقصای موارد شباهت و تفاوت؛

۵) توصیف مواضع خلاف و وفاق؛

۶) تبیین مواضع خلاف و وفاق.

۲ ۱) تدوین مسئله:

فرض کنید برای تحقیق، “بررسی تطبیقی خداشناسی بوعلی و اسپینوزا” را برگزیده اید. مسئله تحقیق چیست؟ مباحث مربوط به مسئله محوری پژوهش اهمیت پاسخ به این سوال را نشان می دهد. بررسی مقایسه ای هدف نیست بلکه پرتویی است برای شناخت عمیق تر مسئله. آیا در پژوهش یاد شده از طریق تطبیق در مقام شناخت مسائل خداشناسی می باشید و یا در مقام فهم نظام فلسفی بوعلی و اسپینوزا به جستار پرداخته اید؟ مطالعات تطبیقی دارای ۲ گونه مسئله اند:

مسائل درجه اول

مسائل درجه دوم .

وقتی در مثال یاد شده محقق در پی حل مسائل خداشناسی، مقایسه دیدگاه ابن سینا و اسپینوزا را پرتو قرار می دهد، در واقع شان متاله یا متکلم را دارد و به حل مسائل درجه اول مشغول است و پژوهش وی به معرفت درجه اول تعلق دارد. اما اگر وی در مقام فهم نظام فلسفی این دوحکیم، در پرتو مقایسه روی آورد و دیدگاه های آنها در یکی از بخش های فلسفه باشد، شان فیلسوف علم را دارد و نه متکلم. وی فلسفه شناسی می کند و لذا پژوهش وی به معرفت درجه دوممتعلق است.

در آ میختن این ۲ گونه مسئله آسیب زا ست. بنابراین، آغاز مطالعه تطبیقی، گونه شناسی مسئله و تدوین دقیق آن است. وقتی به بررسی تطبیقی شیخ طوسی و شیخ انصاری در ربا می پردازیم می توانیم ۲ گونه مسئله داشته باشیم مسائل مربوط به ربا و مسائل مربوط به نظام فقهی این دو فقیه عالیقدر.

۲ ۲) دامنه تحقیق:

هر پژوهشی باید بر حسب توانایی فرد محقق و سایر عوامل مرتبط، محدود گردد. تحدید دامنه تحقیق در مطالعات تطبیقی اهمیت بیشتری دارد و انتخاب آن، گزینش راهبردی در فرآیند تحقیق است برحسب مثال یاد شده در بررسی مقایسه ای خداشناسی بوعلی و اسپینوزا دامنه تحقیق چیست؟ اگر محقق دغدغه معرفت درجه اول، یعنی حل مسائل خداشناسی دارد و دامنه مقایسه بوعلی و اسپینوزاست و مقایسه هم روش اوست یعنی تطبیق بین دو دیدگاه، پرتویی است برای فهم عمیق تر مسائل خداشناسی اما اگر وی به مسائل درجه دوم علاقه مند باشد و در پی شناخت و فهم نظام فلسفی بوعلی و اسپینوزا در پرتو مقایسه باشد، دامنه این مقایسه همه اندیشه های فلسفی آن دو حکیم نیست بلکه محدود به بخشی از آن یعنی خداشناسی است.

در این صورت مقایسه دو دیدگاه در طرح و حل مسائل خداشناسی پرتویی در فهم عمیق تر آن دو نظام معرفتی می گردد. فرض کنید، بررسی تطبیقی دیدگاه آخوند خراسانی و نائینی در عام و خاص موضوع تحقیق پایان نامه شماست، مسئله تحقیق و دامنه تطبیق را تعیین کنید.

۲ ۳) ملاک تطبیق پذیری:

غالب دانشجویان تحصیلات تکمیلی در اینکه چه چیزی را باید با چه چیزی مقایسه کنند، با ابهام روبرو می شوند. فرض کنید بر آنیم درپرتو مطالعه تطبیقی درخصوص فساداداری به تحقیق بپردازیم . اگر فساداداری مسائل تحقیق باشد دامنه آن را چگونه تعیین کنیم؟ کدام کشورها را مورد مطالعه تطبیقی قراردهیم؟ پاسخ، محتاج ملاک است.مسائل چون امکان، ضرورت و فایده تطبیق منوط به همین پاسخ اند آیا در مطالعات تطبیقی فلسفه، نظریه های وجودشناسی ملاصدرا و هایدگر تطبیق پذیرند یا ملاصدرا و لایب نیتز؟ آیا در مسئله افلاس نظریه های فقهی علامه حلی و شیخ انصاری قابل مقایسه است یا دیدگاه های فقهی حنفی و مالکی؟ پرسش از تطبیق پذیری در دو سطح نظری منطقی و کاربردی روش شناختی قابل طرح است.

در روی آورد منطقی می توان گفت دو امر بالکل غیرمقایسه پذیر نیستند اما اگر بین دو امر، تغایر همه جانبه وجود نداشته باشد، امکان مقایسه و کشف شباهت و تفاوت وجود دارد. این سخن به معنای مقایسه پذیری هر امری با هر امر دیگری است زیرا دو امر بالکل مغایر حتی اگر وجود هم داشته باشند، هرگز قابل شناخت نیستند اما چنین جوازی، یعنی مقایسه پذیری هر امری با امر دیگر، ارزش روش شناختی ندارد. مطالعه تطبیقی برگزینش مبتنی است و گزینش ملاک ترجیح یا اولی و اثر لازم دارد. کدام امر را با کدام امر می توان به نحو اثربخش مقایسه کرد؟ وقتی به مقایسه آرا و مکاتب می پردازیم، ملاک تطبیق پذیری وجود نقطه تماس حداقل در یکی از اضلاع معرفتی است. دو دیدگاهی که مسئله مشترک رهیافت واحد مبانی بیش و کم یکسان دارند قابل مقایسه اند. وجود مسئله ا ی بیش و کم یکسان اما متعلق به دو پارادایم متفاوت، جواز و فایدت مطالعه تطبیقی را نشان می دهد.

دکتر احد فرامرز قراملکی