یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. در زمان های قدیم، عقل و بخت با هم اختلاف پیدا کرده بودند. اختلاف آنها بر سر این بود که کدام یک لازمه زندگی انسان ها هستند.
بخت می گفت:« انسان ها بیشتر به من نیازمندند.»
عقل می گفت:«نه، انسان ها به من نیاز بیشتری دارند. »
آنها برای ثابت کردن حرف هایشان دست به کار شدند. بخت رفت و بر سر پسر تنبلی نشست. در همان لحظه عقل از سر پسر پرید. یک روز وزیر آن پسر را دید و چون فرزندی نداشت او را به فرزندی قبول کرد و به خانه اش برد. وزیر از اینکه صاحب فرزندی شده بود، خیلی خوشحال بود و از شادی در پوست خود نمی گنجید و هرچه از دستش برمی آمد برای پسر انجام می داد. پس نه از خوراک کم داشت و نه از پوشاک. از صبح تا شب هم به بازی و تفریح سرگرم بود.
روزی از روزها، وزیر دست پسرش را گرفت و برای گردش به باغ پادشاه رفتند. پادشاه که از پسر وزیر خوشش آمده بود، یک سیب درشت به دست او داد. پسر همان جا فوری سیب را گاز زد و خورد. پادشاه وقتی دید که پسر با چه عجله ای سیب را گاز زد و خورد، خنده اش گرفت. وزیر از کار پسرش خیلی ناراحت شد و از خجالت سرخ شد.
در راه برگشت به خانه وزیر رو به پسرش گفت: «پسرم! وقتی پادشاه چیز خوردنی به دستت داد، نباید همان موقع و با عجله آن را بخوری! اول آن را بو کن و در بغلت بگذار و بعد آرام آرام بخور.»
پسر گفت: «باشد پدر! از این به بعد هر وقت پادشاه چیز خوردنی به من داد، فوری آن را نمی خورم.»
چند روز از این ماجرا گذشت. وزیر باز دست پسرش را گرفت و برای گردش به باغ پادشاه برد. آنها مدتی در باغ گردش کردند و بعد در گوشه ای به استراحت پرداختند.
پادشاه دستور داد، ناهارش را به همان جایی که آنها نشسته بودند، بیاورند. نوکران ناهار را آوردند. پادشاه، وزیر و پسر شروع به خوردن کردند. پادشاه یک لقمه چرب بزرگی به دست وزیر داد. پسر وزیر لقمه چرب را با احترام گرفت. اول آن را بو کرد. بعد زیر بغلش گذاشت.
از این کار پسر، پادشاه خنده اش گرفت و قاه قاه خندید. صورت وزیر از ناراحتی سرخ شد. ولی در حضور پادشاه، چیزی به پسرش نگفت. در راه برگشت به خانه رو به پسرش کرد و گفت: «آه! پسر چقدر احمقی! مگر نمی دانی گوشت چرب را زیر بغل نمی گذارند؟!»
پسر خیلی ناراحت شد. وقتی به خانه آمد، با خود گفت: این که نشد زندگی! هی این کار را بکن، آن کار را نکن! مرگ بهتر از این زندگی است.» بعد دوید و رفت روی پشت بام خانه تا خود را از آنجا به زمین پرت کند. در این لحظه بخت التماس کنان به عقل گفت: «ای عقل! به دادم برس. پسر وزیر دارد از دست می رود.»
عقل زود رفت و روی سر پسر وزیر نشست. پسر که حالا عاقل شده بود، از خودکشی دست برداشت و به زندگی ادامه داد. در این مبارزه عقل بر بخت پیروز شد.
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
تعداد صفحات: 11 نوع فایل: WORD + فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8صفحه) فهرست مطالب: شرح حال (مشخصات، علت ارجاع، شکایت عمده، مشکلات موجود و ...) معاینه وضعیت روانی تشخیص مصاحبه بخشی از متن فایل: م: خوابت چطوره؟ ب: زیاد خوب نیست، اگار ... ...
عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 27پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهکیست تخمدان هموراژیک چیستانواع کیست هموراژیککیستهای فولیکولارکیستهای لوتئالعلائم کیست هموراژیک علت کیست هموراژیک عوارض کیست ... ...
تاریخ تبرستان.pdf جلد اول:پیش از اسلام جلد دوم;پس از اسلام جلد سوم:دانشوران تپوری ... ...
توضیحات محصول Accounting : 2 books in 1: Accounting Principles + Bookkeeping & Quickbooks how to manage finances, avoid overpayments and increase profits overcoming every fiscal obstacle in the best way Year:2020 Publisher:Chris ... ...
پیمانی که شکسته شد.pdf داستانهای کوتاه ژاپنی ... ...
از حال بد به حال خوب شناخت درمانی.pdf ... ...
Stock Market Investing 1x1: The Complete Wealth Creation Guide - How to generate sustainable cash flows and invest in highly profitable assets incl. Stocks, ETFs and Real Estate Year:2021 Publisher:Independently published Language:English ISBN ... ...
جزوه sharpآسیب_شناسی_اختصاصی_دامپزشکی(دکتر مهاجری- دکتر دوستدار) ...
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا