مقدمه

هدف اقتصاد در علم درک تاثیر علم بر پیشرفت تکنولوژی،توضیح رفتار دانشمندان و درک کارآمدی یا ناکارآمدی نهادهای علمی است.آدام اسمیت به عنوان پیشتاز"اقتصاد کلاسیک"،اولین اقتصاددانی بود که تئوری خود را در این بحث ارائه داد.او در نظریه "عواطف اخلاق"،انگیزه نیوتن را بیشتر نتیجه کنجکاوی او می داند تا میل به ثروت و شهرت.

اقتصاد علم "مدرن" ،از سه موضوع اصلی نشات گرفته است.مورد اول بیان سهم پیشرفت های علمی در پیشرفتهای تکنولوژیکی و متعاقبا پیشرفت رشد و بهره وری است.مورد دوم که تا حد زیادی با مباحث تاریخ و فلسفه علم اشتراک دارد بیان چگونگی پیشرفت علم است.و مورد سوم جمع آوری داده های تجربی و آنالیز اقتصادی منبع ،عرضه و تقاضا وبهره وری دانشمندان است.

در آنچه در ادامه می آید،ابتدا نگاهی به مقالاتی خواهیم داشت که به ما کمک می کنند که چرا اقتصاد درعلم باید به عنوان یک الویت در نظر گرفته شود.این قسمت شامل مقالاتی در مورد سهم علم در رشد و پیشرفت اقتصادی خواهدبود.سپس به طور مختصردر مورد برخی بحث های "عمیق" اقتصاد در علم صحبت می کنیم و بعدازآن نگاهی خواهیم داشت به مطالعاتی که تلاش کرده اند جنبه های مختلف بازار علم را مدل سازی کنند.

تاثیر علم بر فن آوری،ترقی و بهره وری

اهمیت تکنولوژی به عنوان یک محرک رفاه و رشد اقتصادی از زمان انتشار اثر بزرگ آدام اسمیت "ثروت ملل" در سال ۱۷۷۶ مورد توجه قرار گرفته است .اگر تکنولوژی مهمترین محرک رشد اقتصادی است.حال سوال اینست که مهمترین منبع تکنولوژی چیست؟

نظریات رزنبرگ(Rosenberg)برای سالهای زیادی توسط بسیاری از اقتصاددانان مورد بررسی قرار گرفته است.وی،تکنولوژی های جدید را به صورت یک "جعبه سیاه" (Black box) نام گذاری کرد.طی سالهای بعد ،اقتصاددانان و از جمله خود او تلاش کرده اند نقش علم را در آنچه درون این جعبه سیاه می رود توصیف کنند.بسیاری از اقتصاددانان مورخ،نقش علم را در پیشرفت تکنولوژی و رشد اقتصادی در سالهای طولانی مورد بررسی قرار داده اند.برخی از آنها (Mokyr, Rosenberg and Landes)بر این باورند که توسعه ی علمی برای پیشرفت سریع و قابل توجه تکنولوژی و رشد اقتصادی لازم است ولی کافی نیست.

نلسون(Nelson)در سال ۱۹۵۹ فهرستی از نمونه هایی که توسعه ی علمی منجر به پیشرفت تکنولوژی شده بود تهیه کرد.سالها بعد پس از آن رزنبرگ ادعا کرد که اغلب تمایزقائل شدن بین علم و تکنولوژی دشوار خواهد بود.گرچه بسیاری از اقتصاددانان دیدگاه نلسون را در مورد نقش علم در پیشرفت تکنولوژی می پذیرند،پیداکردن نمونه هایی که علم به واسطه تجهیزات مدرن حاصل از فن آوری پیشرفته ،ترقی پیدا کرده است کار سختی نیست.

Mokyr طی سالها مطالعه در مورد تاریخ پیشرفت تکنولوژی،دریافت که پیشرفت ها تا قبل از انقلاب صنعتی معمولا کند و نامنظم بوده اند.تا اواسط قرن ۱۹ ارتباط میان علم و فن آوری بی پایه بود، اما در آغاز قرن بیستم خصوصا با ظهور شرکت های تجاری، به تدریج این ارتباط محکمتر شد به طوریکه پیشرفت های علمی بیش از پیش به عنوان اجزء لازم پیشرفت های تکنولوژیکی به حساب می آمدند.بررسی هایی که توسط نلسون(۱۹۸۶) و مانسفیلد(۱۹۹۱) هدایت شدند موید این مطلبند که دانش،گاهی اوقات برای تغییرات تخصصی مهم است.اگرچه اهمیت آن برحسب صنعت، تخصص و حوزه خاص علمی بطور قابل ملاحظه ای متفاوت است.

درک عمیق از علم

استیگلر و بکر(Stigler and Becker)بر این عقیده بوده اند که همه افراد و از جمله دانشمندان به دنبال منفعت های یکسانی هستند.این عقیده در تضاد با دیدگاه آدام اسمیت در تئوری "احساسات اخلاقی"است .او بر این باور است که انگیزه دانشمندان یا دست کم بهترین دانشمندان به کلی حس کنجکاوی آنها بوده است.پژوهشگران دیگری(Gordon Tullock and Kenneth Arrow)بر این باورند که طیف وسیعی از انگیزه ها در دانشمندان وجود دارد.از آنچه در تئوری اسمیت بحث شده تا انگیزه هایی مانند شهرت و ثروت.با این حال متخصصین اقتصاد در پژوهشهای خود حول رفتار دانشمندان بیشتر پیرو نظریات استیگلر و بکر هستند و معتقدند دانشمندان بیشتر برای درآمد و اعتبار اجتماعی خود ارزش قائلند.

محققان درجهت تبیین یک تئوری برای رفتار دانشمندان از ابزارهای مختلف استفاده کرده اند.بطور مثال یک فرض عمده در تفسیر های بروک(Brock and Durlauf)برای ارائه یک مدل پویا آنست که یک منبع عمده مطلوبیت برای دانشمندان،انطباق دیدگاه های یک دانشمند با نظریات سایر دانشمندان است.این مدل،تصویری تدریجا پیشرونده رااز علم ترسیم میکند. استیگلر چندین مقاله دراین مورد تحریرکرده است و در آنها شواهدی برای فرضیه های عوامل تعیین کننده دانش موفق ارائه داده است.او در این نوشته ها به پاسخ سوالاتی پرداخته از جمله اینکه آیا مطالعه تاریخچه زندگی یک دانشمند به ما در فهم مشارکت او در علم کمک میکند؟یا اینکه علم چقدر درحذف کردن خطاها و اشتباهات موفق بوده است؟

بازار برای دانش و دانشمندان

مایکل پولانی(Michael Polanyi) به طرز خوش بینانه ای دانش را به صورت یک بازار کارآمد ایده ها توصیف کرده است.بسیاری از تحقیقات اقتصادی درعلم،طی دهه های اخیر با این دیدگاه پولانی همراهند که تلاش میکند وضعیت دانشمندان و سازمان های علمی را بر اساس بهینه سازی منطقی در یک بازار کارآمد تصویر کند .

بسیاری از پژوهش ها در زمینه اقتصاد علم با این تصور که دانشمندان نیز به طورمعمول در پی بیشینه کردن درآمد و گاهی اوقات وجهه اجتماعی(prestige)خود هستند درحیطه اقتصاد کار(Labor economics)جای میگیرند.درحوزه اقتصاد کار، یک بخش مهم مطالعات نظری و تجربی به آموزش عالی اختصاص دارد.از آنجا که بسیاری از دانشمندان مخصوصا آنهایی که نامشان با اکتشافات مهم بشری پیوند خورده با دانشگاه ها و آموزش عالی مرتبطند،این مطالعات نیز به نوعی به علم مربوط می شوند حتی اگر مثالها و داده های آنها صریحا از تحقیقات علمی استخراج نشده باشد.

تئوری سرمایه انسانی برای برآورد کارکرد دانشمندان مورد استفاده قرار گرفته است.در این تئوری معیارهای مستقلی برای اندازه گیری بهره وری در نظر گرفته شده است.از جمله مقالات منتشر شده،تعداد ارجاعات به مقالات و ارزیابی های مربوط به تدریس آنها.بسیاری از مطالعات یک یا چند متغیر دیگر از جمله نژاد و جنسیت را هم برای سنجیدن فرضیه تبعیض اضافه کرده اند. با این حال بقیه مطالعات صرفا متغیر هایی را لحاظ کرده اند که آنچه را که اخیرا سرمایه اجتماعی می نامند اندازه می گیرد.یک هدف مهم چنین مطالعاتی دانستن این مطلب بوده که چقدر از نوسانات دردستمزد های دانشگاهی برپایه نوسانات دربهره وری علمی صورت میگیرد.مطالعات ابتدایی ،بیشتر به تعداد مقالات منتشر شده به عنوان شاخص بهره وری تحقیقاتی اهمیت میدادند تا اینکه تعدادی از مقالات استیگلر و فریدلند(Friedland)،تعداد ارجاعات(Citation) را به عنوان یک شاخص معتبر برای سنجش بازدهی علمی معرفی کردند.

ساده ترین مدل پرداخت اینگونه بیان می کند که که کارمندان به اندازه ارزش بهره وری فعلی خود دستمزد میگیرند.برای توجیه نابسامانی ها در این رابطه به خصوص در بازار کار حرفه ای، نظریات گوناگونی بیان شده از جمله قراردادهای دراز مدت ضمنی.به طور مثال :دانشگاه ها ممکن است نوعی بیمه را برای تغییرات بازدهی تحقیقات پژوهشگران در طول زمان در نظر بگیرند بدین گونه که در سالهایی که بازدهی آنها پایین است ،بیش از ارزش بهره وری واقعی آنها و در سال هایی که بازدهی آنها بالاست ،کمتر از ارزش بهره وری به آنها پرداخت کنند .بنابراین اگر محققین در آغاز فعالیت، درمورد آینده حرفه ای خود مطمئن نباشند ممکن است درخواست این نوع بیمه را بنمایند.این امر توضیح میدهد که چرا بی ثباتی در میزان بهره وری بیشتر از نوسانات در دستمزدهای پژوهشگران است.یک توضیح دیگر می تواند استفاده از استدلال های جبرانی و افتراقی باشد با این مضمون که برای هر دانشمند دریافت دستمزد بیشترنسبت به سایرین مطلوب تر خواهد بود،پس بهترین محقق کمتر از ارزش واقعی بهره وری خود حقوق میگیرد چرا که در واقع مقداری از دستمزد وی در قالب در صدر بودن این سلسله مراتب جبران شده است.

کارآمدی و اصلاحات در نهادهای علمی

در بخش قبلی ، نظریاتی مطرح شد که تا حد زیادی سازمان های علمی را به جهت پاداش دادن و اختصاص منابع به دانشمندان، به عنوان یک بازار کارآمد ایده ها توصیف کرده اند.بارتلی(Bartely) اگرچه بازار را یک هدف مناسب و قابل قبول می داند اما آن را توصیف مناسبی برای وضعیت کنونی سازمان های علمی قلمداد نمی کند.او در یکی از عنوان های نوشته هایش ادعا می کند که نهادهای علمی فعلی مکان هایی هستند که:"مصرف کننده ها خرید نمی کنند،تولید کننده ها محصولات خود را نمی فروشند ومالکان به نظارت و بازرسی مشغول نیستند".

اقتصاددانان زیادی روی سرمایه گذاری در علم تحقیق کرده اند.بعضی(Arrow, Johnson)معتقدند که که علم ،یک کالای عمومی(Public good) است که توسط بخش خصوصی به اندازه کافی فراهم نمی شود.برخی دیگر (Dasgupta and David) نظریه کالای عمومی مربوط به "اقتصاد قدیم " را می پذیرند ولی در عین حال یافته های تعدادی از جامعه شناسان را نیز به آن اضافه می کنند.این "اقتصاد نوین" بر سرمایه گذاری بیشتر دولت در بخش علمی تاکید می کند.به شرطی که با انگیزه بیشتر دانشمندان برای به اشتراک گذاشتن نتایج تحقیقات با سایر محققین همراه گردد.رومر(Romer)معتقد است که اگر نیم میلیون دانشمند و مهندس دیگر در آمریکا تربیت میشدند ،اقتصاد این کشور نیم درصد رشد در درآمد ناخالص ملی می داشت.وی پیشنهاد میکند تغییرات عمده ای در ساختار نهادهای علمی مورد نیاز است.

برخی دیگر از محققین(Kealey and Martino) بطور واضح با بحث سنتی"کالای عمومی" مخالفند با این عقیده که بخش خصوصی انگیزه ها و توانایی های لازم را برای انجام تحقیقات علمی با کیفیت دارد.

رزنبرگ بر انگیزه های شرکت های خصوصی برای سرمایه گذاری علمی تاکید میکند .او شر کت هایی را که دانشمندان PhD را استخدام می کردند و امکانات و منابع کافی در اختیار آنها قرار میدادند مورد مطالعه قرار داد.وی چنین نتیجه گیری کرد که این امر به نفع منافع شرکت هاست چرا که این دانشمندان استخدام شده موجب بروز پیشرفت های علمی در محصولات و افزایش بازدهی این شرکت ها می شدند.علاوه بر مقالات رزنبرگ ،مطالعات بسیاری ، بازگشت سرمایه را در واحدهای تحقیق و توسعه(Research and Development)موسسات مختلف تایید میکند.برخی از این مطالعات میتواند در حوزه اقتصاد در علم به کار گرفته شود چرا که این بررسی ها "تحقیقات پایه"(Basic research)را مدنظر قرار داده اند ،نامی که این روزها مکررا به جای "علم" به کار میرود.

برخی اقتصاددانان(Tullock)،وضعیت دانشمندان در ساختار نهادهای علمی را رانت جویی(Rent seeking)توصیف کرده اند.این وضعیت فرایندی است که در آن تولیدی صورت نمی گیرد و در عین حال از خدمات و منابع بیش از انکه مورد نیاز معمول تولید باشد استفاده می گردد. به عبارت دیگر به فعالیت اقتصادی ای گفته میشود که توسط آن یک فرد یا واحد اقتصادی بتواند بدون آنکه ارزش افزوده بیشتری تولید کند، درآمد خود را افزایش دهد. به طور مثال تصور کنید که یک مقدارسرمایه ثابت برای حقوق افراد یک سازمان وجود دارد و افراد شاغل در سازمان می توانند سهم خود را از این سرمایه مالی چه از طریق افزایش بهره وری فردی و چه از طریق کارشکنی در فعالیت های سایر کارمندان مثلا با احضار کردن آنان در نشست های غیرضروری افزایش دهند.نمونه های دیگری از این نوع رانت جویی ها توسط سایر محققین بیان شده است.(Brennan,Tollison,Grubel,Boland)

در بخش قبلی ، از مدل های اقتصادی نام برده شد که قصد داشتند نهادهای علمی را به عنوان یک پاسخ مناسب به ویژگی های بازارکار آکادمیک معرفی کنند.در حالیکه دیگران بیشتر فعالیت های رانت جویانه را به عنوان رسمی معمول و ناکارآمد جاری می دانند چرا که حامی منافع گروه های خاص است .در یک دیدگاه مکمل با فرضیه رانت خواری،گولزبی(Goolsbee)به بررسی سوابق سرمایه گذاری دولتی در حوزه علم پرداخته و معتقد است که این امر معمولا منجر به سود باد آورده برای دانشمندان می گردد .وی این مسئله را که سرمایه گذاری های دولتی تا چه حد در افزایش محصولات علمی موثرند مورد تردید قرار داده است.

سارا مظفرپور دانشجوی پزشکی.عضو گروه مطالعات و تحقیقات مدیریت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان

منبع:

Diamond, Arthur M., Jr. "science, economics of." The New Palgrave Dictionary of Economics. Second Edition. Eds. Steven N. Durlauf and Lawrence E. Blume. Palgrave Macmillan, ۲۰۰۸