در قرن دوم هجری که مسلمانان از نظر سیاسی و نظامی بر سرزمین های تحت تسلط خویش حاکمیت یافتند، دوره سازندگی جای پیشروی نظامی را گرفت. از این زمان بود که مسلمانان با بهره گیری از امنیت و ثروت موجود به ساختن پرداختند و انواع اطلاعات، هنرها، دانش ها و مهارت های مردم شهرهای حکومت پهناور اسلامی را به کار گرفتند و با ساختن شهر بغداد و استقرار مرکز حکومت اسلام در آن به دعوت دانشمندان و هنرمندان و منجمان پرداختند و بیت الحکمه بغداد را تاسیس کردند.

نحوه مدیریت بر یک جامعه دانشمند و جلب و جذب و تشویق به همکاری و تساهل نسبت به باورهای شخصی آنان سبب شد که دانشمندان یهودی، مسیحی، هندو، زرتشتی و مسلمان در این مجمع علمی گرد آیند و هر یک به انتقال مواریث فکری و دانش و مهارت های قومی خود به یکدیگر بپردازند.

بینش اصیل اسلامی که احترام به علم و عالم و علم آموزی یکی از پایه های آن است مایه آن شد که فرهنگ جدید و پویایی سازمان یابد، فرهنگی که از فرهنگ غنی ایرانی، هندی، سریانی و یونانی بر پایه قرآن و سنت مایه گرفته اما پیشروتر و سازنده تر از آنها بود. مسلمانان با ترجمه کتاب های زیج شهریاری، مجسطی و سند هند به عربی علم نجوم را به دنیای اسلام وارد کردند و به تکمیل آن پرداختند.

زیج شهریاری کتابی است در نجوم که در زمان ساسانیان (انوشیروان) در ایران به زبان پهلوی نوشته شده بود و آن را «ابوالحسن علی بن زیاد تمیمی» به عربی ترجمه کرد. سند هند، تالیف براهما گوپنا اخترشناس هندی بود که آن را محمد فزاری از زبان سانسکریت به عربی درآورد.

مجسطی نوشته یی بود که بطلمیوس آن را در قرن دوم قبل از میلاد در اسکندریه تالیف کرده بود. این کتاب را حجاج بن یوسف مطر به زبان عربی برگرداند. ترجمه این کتاب ها و شرح و نقدهایی که بر آنها نوشتند، پایه اصلی مطالعه های اخترشناسی دانشمندان و منجمان در فرهنگ اسلامی شد. به طوری که اخترشناسان مسلمان توانستند به اختراعات و اکتشافات تازه دست یابند و بسیار بیشتر از آنچه اقتباس و دریافت کرده بودند تولید کردند، انتشار دادند و تحولی در این علم به وجود آوردند.

ابواسحق ابراهیم بن حبیب فزاری اخترشناس ایرانی در سال ۱۶۱ هجری نخستین دانشمندی بود که در جهان اسلام اسطرلاب ساخت و کتاب هایی چون کتاب القصیده فی علوم النجوم و کتاب العمل بالاسطرلاب را نوشت.

ابومعثر بلخی درباره علت جزر و مد فرضیه نجومی پیشنهاد کرد و برادران موسی خوارزمی (بنوموسی) پسران موسی شاکر خراسانی ریاضیدانان و اخترشناسان ایرانی که از بزرگ ترین دانشمندان علم نجوم در عصر مامون بودند به تشویق مترجمان و تالیف کتاب های ریاضی و نجومی پرداختند و بیت الحکمه بغداد را رونقی بی نظیر بخشیدند.

آنان رصدخانه یی در بغداد ساختند و به رصد ستارگان پرداختند و به همراه دانشمندان دیگر به اندازه گیری قطر و محاسبه محیط زمین اقدام کردند. از جمله کتاب هایی که این برادران نوشتند کتاب الحیل، کتاب الشکل مدور المستطیل و کتاب حرکدالفلک الاولی و... است.

عبدالملک صوفی با تالیف کتاب گرانقدر صورالکواکب در قرن چهارم هجری شمار و نام صورت های فلکی و ستارگان را ضبط و ثبت کرد و تصویر آنها را با هنرمندی نشان داد. ابوسهل کوفی سرپرست رصدخانه یی در بغداد شد و به تشویق او ابوحمید صاغانی اخترشناس ایرانی وسایل آن رصدخانه را ساخت و به کار برد.

ابوسعید سنجری (سیستانی) در قرن چهارم به ساختن اسطرلاب دست زد و عقیده داشت که زمین متحرک است و به دور خورشید می گردد .او پنج قرن پیش از کپرنیک اندیشه خورشید مرکزی را بیان کرده بود. کتاب اسطرلاب، برهان الکفایه تحویل سنی الموالید، الدلائل فی احکام نجوم و کتاب جامع شاهی از تالیفات ابوسعید است.

ابوالوفا بوزجانی از مردم تربت جام خراسان و متوفی به سال ۳۷۶ با تفسیر کتاب های ابرخشن، خوارزمی و دیوفنطس و تالیف کتاب های الحساب، الکامل و زیج الواضح و جمع آوری و تکمیل آلات و ادوات نجومی به پیشرفت این علم کمک بسیار کرد.

ابوریحان بیرونی اخترشناسی اسلامی را به کمال رساند. او نظریه های تازه یی درباره بسیاری از مسائل طبیعی و نجومی اعلام کرد. از جمله براساس عقیده بیرونی نقطه اوج خورشید، برخلاف نظر یونانیان، ثابت نیست و متحرک است. بیرونی قطر زمین را با استفاده از رصد های نجومی اندازه گرفت. او با تالیف کتاب تحدید نهایات الاماکن به نوشتن چگونگی اندازه گیری فاصله میان شهر ها پرداخت و خود به طور عملی به این کار دست زد.

ابن سینا رصدخانه اصفهان را ساخت و با آن عبور ستاره زهره را از مقابل خورشید مشاهده کرد. در نیمه دوم قرن پنجم هجری ابواسحاق ابراهیم بن یحیی معروف به زرقالی حرکت نقطه اوج خورشید را نسبت به ثوابت بیان کرد.

زرقالی با کمک جمعی از دانشمندان معاصر خود به تالیف «زیح طلیطلی» پرداخت. این زیح قرن ها مورد استفاده اخترشناسان غربی بود. گوستاو لوبون درباره او می نویسد؛ او تقویم سالیانه دو نقطه اعتدال را پنجاه ثانیه معلوم داشته بود که تقریباً با تحقیقات امروز ما مطابق است. او آلاتی را که در هیئت به کار می برد خود می ساخت و نیز ساعت هایی را اختراع کرد که فوق العاده مورد استفاده هموطنانش در طلیطله واقع شد.

در قرن ششم و هفتم هجری اخترشناسانی چون جابر بن افلح، ابن باجه، ابن طفیل وبتروحی در اسپانیا ظهور کردند که با هیئت بطلمیوس به مخالفت برخاستند و درباره حرکات سیارات، طول های جغرافیایی و مسائل نجومی نظرات تازه یی اظهار کردند.

خواجه نصیرالدین طوسی موسس رصدخانه مراغه و زیج ایلخانی شد. به کوشش او گروهی ازاخترشناسان و ریاضیدانان در رصدخانه مراغه جمع شدند و به ساختن و به کار بردن ابزار های نجومی پرداختند.

طوسی در کتاب «التذکره النصیریه فی الهیئه» نظراتی درباره افلاک و کرات و گردش آنها ابراز کرد که به وسیله شاگردش قطب الدین شیرازی کامل تر شد. او به کتاب دیگری که به عربی نوشت و به فارسی نام رساله معینه نام گرفت ایراد هایی بر بطلمیوس وارد کرد. در قرن نهم میلادی غیاث الدین جمشیدکاشانی با بهره گیری از کار هایی که در رصدخانه مراغه صورت گرفته بود به دعوت الغ بیک به سمرقند رفت.

در سال ۸۲۴ به ساختن رصدخانه یی پرداخت و به آموزش شاگردان و از جمله میرزا الغ بیک پرداخت. ابوالقاسم قربانی می نویسد؛ «غیاث الدین جمشید ریاضیدان عالی مقام، محاسبی ماهر و منجمی زبردست، مولفی توانا و مخترع آلات دقیق رصد بود و بحق می توان او را از برجسته ترین ریاضیدانان دوره اسلامی دانست.»

از قرن ششم هجری به بعد اروپاییان کم کم به ترجمه حدود ۲ هزار جلد علوم طبیعی و کتاب های ریاضی و نجومی مسلمانان که اغلب به عربی نوشته شده بود دست زدند و از این راه میراث گرانبهایی را که در طول قرن ها مسلمانان از راه ترجمه و تالیف، جمع آوری یا تولید کرده بودند به حوزه های علمی کشور خود بردند. همین کتاب ها مایه اصلی علومی شدند که در قرن شانزدهم و هفدهم رنسانس علمی را در اروپا پایه گذاری کرد و بدین پایه و مایه امروزی.

نویسنده مطلب:

اسفندیار معتمدی