فروشگاه اینترنتی پاسارگاد آریان

فروشگاه اینترنتی پاسارگاد آریان

فروش انواع کتب اینترنتی، مرجع تمامی کتاب های آموزشی، درسی، جزوه ای و... با تجربه بیش از 10 سال

آمار سایت

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 320
  • بازدید دیروز : 771
  • بازدید کل : 1447702
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید

لطایف قرآنی


لطایف قرآنی

قرآن

خاطی مست یا قاری بلخ؟

آورده‌اند: در بلخ، محتسب مستی را به سرای امیر حاضر کردند تا بروی حدّ شرعی بزنند. امیر به آن شخص خطاب کرد: چرا شراب نوشیدی و کسوت معصیت پوشیدی و عقل شریف را به مستی و بیهوشی گرفتار ساختی؟ آن مرد گفت: «سبحانک هذا بهتان عظیم». (سوره نور، آیه 16)

امیر گفت: من با تو سخن می‌گویم و از تو سؤال می‌کنم، تو قرآن می‌خوانی؟

مست جواب داد:که سزاوار است امیر، بهتر از این تفحّص حال رعایا نماید تا من که در عقل و فضل ممتازم بیهوش و لایعقل نخواند.

امیر گفت: تو را برای مناظره نیاورده‌اند، چرا پُر می‌گویی؟

مست گفت:اگر خاموش شوم تازیانه خورم، از این جهت حجّت آوردم تا رفع تهمت از خود نمایم.

امیر گفت: این قیل و قال را بگذار. از سوره‌های کوتاه قرآن چیزی حفظ داری؟

مست گفت: آری.

امیر گفت: سوره کافرون را بخوان تا معلوم شود که مستی یا هوشیاری؛ زیرا بعضی علما گفته‌اند که مست نتواند این سوره را به گونه مرتب و صحیح بخواند، اگر غلط خوانی حد شرعی بر تو زنم.

مست گفت: امیر سوره فاتحه بخواند تا من سوره کافرون بخوانم.

امیر شروع کرد و خواند:الحمدللّه رب العالمین

مست گفت: توقف نمای، در اول سوره دو غلط کردی.

گفت: هنوز من دو لفظ بیشتر نخوانده‌ام آن دو غلط کدام است؟

مست گفت: یکی بسم اللّه و دیگری اعوذ باللّه

امیر روی به محتسب آورد و گفت: من گمان کردم تو مست آورده‌ای، ندانستم که قاری بلخ آورده‌ای!

خلیفه خواب خویش را برای او نقل کرد، ابراهیم گفت: ای خلیفه! شما هیچ ناراحت نباشید چون که تعبیر این خواب، خیلی خوب و خوشحال کننده است، و خداوند متعال، فرزند دختری به شما عنایت خواهد کرد. خلیفه گفت : از کجا می گوئی؟ ابراهیم پاسخ داد: از کلام نورانی قرآن؛ زیرا خداوند می‌فرماید: (وَ اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالاُْنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظیمٌ) "هرگاه به یکی از آنان مژده دهند که دختری برایت متولد شده صورتش سیاه می‌شود و به شدت خشمگین می‌گردد

خانه از پایه ویران است

دو نفر شکایت پیش قاضی بردند یکی از آن دو، قرآنی را بالای سر قاضی نصب کرد تا به هنگام قضاوت از آن بترسد و به نفع او قضاوت کند. دیگری مقداری پول زیر تشک قاضی گذاشت تا به نفع او حکم کند. دادگاه شروع شد. هنگامی که قاضی بر جای نشست متوجه پول‌های زیر تشک شد. بدین جهت خواست تا به نفع صاحب آن قضاوت نماید. دیگری که متوجه این جریان شده بود،خطاب به قاضی گفت: جناب قاضی! مقداری هم سر خود را بالا بگیرید و به قرآن بنگرید و بر اساس آن قضاوت کنید. قاضی گفت: دلم می‌خواهد نگاه کنم، امّا خانه از پایه ویران است.

 

تعبیر خواب

روزی مهدی عباسی، در خواب دید، صورتش سیاه شده است. همین که از خواب بیدار شد خیلی مضطرب و آشفته حال گردید. و تمام مُعبرّین را جمع کرد و خوابش را برای آن‌ها نقل نموده و از تعبیرش سؤال کرد. همگی از تعبیر آن عاجز شدند و گفتند: این خواب را فقط ابراهیم کرمانی استادِ معبّرین عصر، می‌تواند تعبیر کند. خلیفه او را برای تعبیر، دعوت کرد.

وقتی آن استاد فرزانه حاضر شد، خلیفه خواب خویش را برای او نقل کرد، ابراهیم گفت: ای خلیفه! شما هیچ ناراحت نباشید چون که تعبیر این خواب، خیلی خوب و خوشحال کننده است، و خداوند متعال، فرزند دختری به شما عنایت خواهد کرد. خلیفه گفت : از کجا می گوئی؟ ابراهیم پاسخ داد: از کلام نورانی قرآن؛ زیرا خداوند می‌فرماید: (وَ اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِالاُْنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظیمٌ) "هرگاه به یکی از آنان مژده دهند که دختری برایت متولد شده صورتش سیاه می‌شود و به شدت خشمگین می‌گردد."(نحل/ 58)

مهدی عباسی، از این تعبیر بسیار خشنود شد و امر کرد تا ده هزار درهم به عنوان هدیه به او بدهند؛ و درست پس از گذشتن چند ماه، خداوند متعال، دختری به خلیفه کرامت فرمود؛ خلیفه بعد از تولد فرزندش، دوباره یک هزار درهم دیگر، به ابراهیم معبّر فرستاده و مقام او را گرامی داشت.(ثمرات الانوار، ص 223-224)

بخش قرآن تبیان

 


منبع :

مجله بشارت ، شماره 47

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

راهی برای زیبا جلوه کردن!


راهی برای زیبا جلوه کردن!


زیبایی یکی از بهترین ویژگی‌هایی است که افراد به دنبال آن هستند و هر کسی علاقه‌مند است که در زندگی زیبا جلوه کند . سر و وضع خویش و زندگی خود را تا می‌تواند آراسته و زیبا کند تا این ویژگی عاملی شود برای اینکه بر دیگران افتخار کند و سبب امتیاز او باشد .

 


تجمل

 

از اهمیت زیبایی برای افراد در دنیای پیرامون ما همین بس که ایران جزو 10 کشور اول جهان در استفاده از مواد آرایشی و گریم قرار گرفته و با داشتن 67 درصد مصرف‌کننده لوازم آرایشی و گریم رتبه 6 جهانی و رتبه دوم خاورمیانه را به نام خود ثبت کرده است.(صدای شیعه)

 

برای کسب عنوان(زیباترین‌ها) افراد دست به کارهای مختلفی می‌زنند:

1) ثروت

عده ای برای کسب عنوان زیبایی ثروت را انتخاب می‌کنند .

(زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوتِ مِنَ النِّساءِ والبَنینَ والقَنـطیرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ والفِضَّةِ والخَیلِ المُسَوَّمَةِ والاَنعـمِ والحَرثِ ذلِکَ مَتـعُ الحَیوةِ الدُّنیا واللّهُ عِندَهُ حُسنُ المَـاب: دوستیِ خواستنی‌ها[ی گوناگون] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‌های نشان‌دار و دام‌ها و کشتزار[ها] برای مردم آراسته شده، [لیکن] این جمله، مایه تمتّع زندگی دنیاست، و [حال آنکه] فرجام نیکو نزد خداست.)(آل عمران:14)

2) وسیله نقلیه

عده ای برای اینکه در جامعه زیبا جلوه کنند سعی می‌کنند بهترین وسیله نقلیه را سوار شوند .

(والاَنعـمَ خلق‌ها لَکُم فیها دِفءٌ ومَنـفِعُ ومِنها تَأکُلون * والخَیلَ والبِغالَ والحَمیرَ لِتَرکَبوها و زینَةً و یَخلُقُ ما لا تَعلَمون: و چارپایان را برای شما آفرید: در آن‌ها برای شما [وسیله] گرمی و سودهایی است، و از آن‌ها می‌خورید. و اسبان و استران و خران را [آفرید] تا بر آن‌ها سوار شوید و [برای شما] تجمّلی [باشد]، و آنچه را نمی‌دانید می‌آفریند.)(النحل: 5)

3) جواهرات و لباس‌های گران قیمت

عده ای دیگر هم برای زیباجلوه کردن خود از انواع لباس‌های فاخر و جواهرات زیبا استفاده می‌کنند:

(وَ ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَی الْفُلْکَ فیهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ: و دو دریا یکسان نیستند: این یک، شیرینِ تشنگی‌زدا [و] نوشیدنش گواراست؛ و آن یک، شورِ تلخ‌مزه است؛ و از هر یک گوشتی تازه می‌خورید و زیوری که آن را بر خود می‌پوشید بیرون می‌آورید؛ و کشتی را در آن، موج ‌شکاف می‌بینی تا از فضلِ او [روزی خود را] جستجو کنید، و امید که سپاس بگزارید.( فاطر: 12)

خداوند متعال در جواب این پرسش مهم یکی از صفات کافران را این‌گونه بیان می‌کند که این گروه ملاک ارزش گزاری انسان‌ها را همین زیبایی‌هایی ظاهری اعم از چهره و لباس و ثروت و امکانات بیان می‌کنند

 

خداوند متعال با مدیریت کامل و منحصر به فردی که بر ابعاد جسمی و روحی انسان دارد بر این ویژگی مورد علاقه انسان‌ها تاکید ویژه ای دارد و افراد را از بکارگیری وسائلی که فکر می‌کنند به وسیله آن‌ها زیبا جلوه می‌کنند نهی نکرده است و از طرفی دیگر کسانی که خود را از استفاده کردن از این وسائل زیبایی محروم می‌کنند منع کرده است و فرموده است:

(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ: [ای پیامبر] بگو: «زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده، و [نیز] روزی‌های پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده؟» بگو: «این [نعمت‌ها] در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده‌اند و روز قیامت [نیز] خاصّ آنان می‌باشد.» این گونه آیات [خود] را برای گروهی که می‌دانند به روشنی بیان می‌کنیم).(الأعراف: 32)

اما آیا به راستی این صفات به خوبی و به نحو احسن می‌توانند زیبایی‌های یک فرد را بیان کنند و اینکه صرفاً شخصی مالک یک چهره زیبا شد و یا خانه ای با منظره ای زیبا بدست آورد می‌تواند ملاک زیبایی افراد را بیان کند و یا اینکه علاوه بر این عوامل ملاک‌های دیگری نیز برای زیبا تر جلوه کردن نیاز است؟

اخلاق

خداوند متعال در جواب این پرسش مهم یکی از صفات کافران را این‌گونه بیان می‌کند که این گروه ملاک ارزش گزاری انسان‌ها را همین زیبایی‌هایی ظاهری اعم از چهره و لباس و ثروت و امکانات بیان می‌کنند:

(وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَیُّ الْفَریقَیْنِ خَیْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِیًّا: و چون آیات روشن ما بر آنان خوانده شود، کسانی که کفر ورزیده‌اند به آنان که ایمان آورده‌اند می‌گویند: «کدام یک از [ما] دو گروه جایگاهش بهتر و محفلش آراسته‌تر است) (مریم: 73)

و با بیان ویژگی این گروه بر این نکته تاکید می‌کند که زیبایی‌های ظاهری هرگز به تنهایی نمی‌تواند ملاک ارزش گزاری انسان‌ها و ملاکی برای انتخاب زیباترین افراد باشد چرا که در کنار این زیبایی‌ها, افراد به زیبایی‌های دیگری نیاز دارند و که در سایه سار آن صفات می‌توانند این عنوان را برای خود کسب کنند, صفاتی که هیچ کدام از آن‌ها را نمی‌توان با پول و ثروت خرید و فروش کرد و بدون آن‌ها تصاحب عنوان زیبایی کاملاً غصبی و به دور از اخلاق می‌باشد .

 

اگر شما می‌خواهید زیبا جلوه کنید باید:

1) اخلاق زیبا و نیکو داشته باشید :

حسن خلق و اخلاق زیبا یکی از بهترین و مهم‌ترین ملاک‌ها برای تشخیص زیبایی افراد است ویژگی منحصر به فردی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آن را یکی از اهداف رسالت خود بیان می‌کند. این ویژگی علاوه بر اینکه یکی از ملاک‌های مهم برای ارزیابی زیبایی افراد است خود منشأ آثار مهمی است که به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم :

پس به [برکتِ] رحمت الهی، با آنان نرم خو [و پُر مِهر] شدی، و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند

الف) انسان را در زمره بهترین بندگان خداوند قرار می‌دهد ,چرا که آن‌ها با اخلاقی نیکو و زیبا با جاهلان و نادانان در جامعه معاشرت دارند :

(و عِبادُ الرَّحمنِ الَّذینَ یَمشونَ عَلَی الارضِ هَونًا و اذا خاطَبَهُمُ الجهِلونَ قالوا سَلاما: و بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که روی زمین به نرمی گام برمی‌دارند؛ و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ می‌دهند.)(الفرقان: 63)

ب) مهم‌ترین راز برای نفوذ در قلب‌هاست:

(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ؛ پس به [برکتِ] رحمت الهی، با آنان نرم خو [و پُر مِهر] شدی، و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.)( آل عمران: 159)

 

2) گذشت را سرلوحه زندگی خود قرار دهید :

(ولا تَستَوِی الحَسَنَةُ ولَا السَّیّئَةُ ادفَع بِالَّتی هِیَ احسَنُ فَاذا الَّذی بَینَکَ وبَینَهُ عَدوَةٌ کَانَّهُ ولِیٌّ حَمیم: و نیکی با بدی یکسان نیست. [بدی را] به آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یکدل می‌گردد.)(فصلت: 34)

 

3) به زیبایی و نیکویی سخن بگویید :

(وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ : و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که: «جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر، و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید، و با مردم [به زبانِ] خوش سخن بگویید، و نماز را به پا دارید، و زکات را بدهید»؛ آنگاه، جز اندکی از شما، [همگی] به حالت اعراض روی برتافتید.)(البقرة: 83)

 

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

آموزه‌های قرآنی درباره مرگ


آموزه‌های قرآنی درباره مرگ

 


نوع و شکل دیگر احیای مردگان، همان چیزی است که در رستاخیز صورت می‌گیرد و روح انسان‌ها به کالبد جسمانی‌شان در می‌آید و انسان‌ها از قبرهایشان برانگیخته می‌شوند و در جهانی دیگر زیست می‌کنند. (حج، آیه7)

 


فرشته

آموزه‌های قرآنی درباره مرگ

زندگی انسان در این دنیا با مرگ پایان می‌یابد، ولی هرگز این به معنای پایان زندگی نیست، بلکه آغاز نوع زندگی دیگر است که تا ابدیت ادامه دارد. هر کسی در زندگی کوتاه خود فرصت این را دارد تا خود را برای ابدیت بسازد. این تنها فرصت استثنایی بشر است که بر اساس آموزه‌های قرآنی هرگز تکرار نخواهد شد و دیگر فرصتی به انسان برای بازسازی، اصلاح نادرستی‌ها، جبران کمبودها و فعلیت کمالات داده نمی‌شود.

مرگ، روح آدمی را از کالبد جسمانی و خاکی بیرون می‌آورد و در کالبدی لطیف قرار می‌دهد که می‌تواند کالبد جسمانی برزخی و یا اخروی باشد. روح به عالم دیگری کوچ می‌کند، اما این جسد و کالبد خاکی در همین دنیا می‌ماند.

 

مرگ، رهایی جان از تن

خداوند انسان را از خاک، گل و لجن خشک و بدبو آفریده است. (حجر، آیه26) کالبد انسانی از پست‌ترین عناصر هستی آفریده شده است؛ اما زمانی که از روح خود در این کالبد پست دمید (حجر، آیه29) از شریف‌ترین آفریده‌های هستی شد.

بهره گیری از این عنصر پست هستی، از آن روست که منفعل‌ترین عنصر در هستی نیز می‌باشد و توانایی و ظرفیت آن را دارد که همه اشکال وجود را تجربه کند و بتواند به عنوان خلیفه با درک نیازهای همه موجودات هستی، در مقام مظهریت در ربوبیت و پروردگاری، همه آن‌ها را به کمال بایسته و شایسته آن‌ها برساند. (بقره، آیات 30 و 31)

البته هر انسانی از این ظرفیت برخوردار است تا به مقام مظهریت در ربوبیت برسد، ولی این بدان معنا نیست که هر انسانی چنین است؛ بلکه می‌بایست با پیمودن و سیر وجودی در طریقت عبودیت، متاله (و خدایی) شده و سپس در این مقام جای گیرد. این فرصت تحول‌های کمالی در دنیا برای آدمی فراهم شده است و مدت کوتاه عمر دوران طلایی خدایی و ربانی شدن انسان است.

نوع و شکل دیگر احیای مردگان، همان چیزی است که در رستاخیز صورت می‌گیرد و روح انسان‌ها به کالبد جسمانی‌شان در می‌آید و انسان‌ها از قبرهایشان برانگیخته می‌شوند و در جهانی دیگر زیست می‌کنند

پس از آنکه هر انسانی در مدت عمر خود به هر درجه‌ای از کمال یا هبوط و سقوط رسید، زنگ پایان عمر او نواخته می‌شود و اجل مسمی و قطعی و معین به سراغ او می‌آید و جان از تن آدمی خارج می‌شود.(انعام، آیه 60؛ نحل، آیه 61)

آنچه به کالبد خاکی آدمی ارزش و بها بخشیده، همان روح الهی دمیده در این کالبد است که در زمان حضور در کالبد از آن به روان و نفس یاد می‌شود و هنگامی که از آن جدا می‌شود، به عنوان روح و جان شناخته می‌شود. پس هنگامی که مرگ و اجل مسمی فرا می‌رسد نفس آدمی از کالبد تن خاکی بیرون می‌آید و زندگی دیگری را در جهانی دیگر آغاز می‌کند.

 

احیای مردگان و رستاخیز آنان

احیای مردگان یعنی بازگرداندن روح به کالبد جسمانی به دو شکل اتفاق می‌افتد. شکلی از آن در همین دنیا به اعجاز امکان پذیر بلکه وقوع یافته است. در گزارش‌های قرآنی از احیای مردگانی چون پرندگان به دست حضرت ابراهیم (بقره، آیه260) و احیای عزیز (بقره، آیه259)، احیای مردگان به دست حضرت عیسی بن مریم (آل عمران، آیات45 و 49؛ مائده، آیه100) و احیای مردگان بنی اسراییل (بقره، آیات 54تا 56 و 259)، و احیای مقتول بنی اسرائیل (بقره، آیات72 و 73) سخن به میان آمده که در همین دنیا و پیش از رستاخیز انجام گرفته است.

نوع و شکل دیگر احیای مردگان، همان چیزی است که در رستاخیز صورت می‌گیرد و روح انسان‌ها به کالبد جسمانی‌شان در می‌آید و انسان‌ها از قبرهایشان برانگیخته می‌شوند و در جهانی دیگر زیست می‌کنند. (حج، آیه7)

این احیای مردگان در قیامت، همانند رویش گیاه از خاک مرده است که چون بارانی بر آن می‌بارد از خاک بر می‌خیزد. انسان‌ها نیز در قیامت چنین از خاک بر می‌آیند و رویش دوباره خواهند داشت. (اعراف، آیه57؛ حج، آیات5 و 7؛ فصلت، آیه39؛ ق، آیات9 و 11) این اتفاق در قیامت می‌افتد و به عنوان یک امر حتمی و قطعی در آیات قرآنی بر آن تاکید شده است. (روم، آیات50و 56؛ یس آیه 52 و مؤمنون، آیه16)

پس از آنکه هر انسانی در مدت عمر خود به هر درجه‌ای از کمال یا هبوط و سقوط رسید، زنگ پایان عمر او نواخته می‌شود و اجل مسمی و قطعی و معین به سراغ او می‌آید و جان از تن آدمی خارج می‌شود

 

منشأ حشر مردگان در قیامت الوهیت خدا (بقره، آیات28و 73) ربوبیت خدا (بقره- آیه260)، علم (زخرف، آیات9 و 11)، عزت (همان)، قدرت (حج، آیه6) و ولایت خداوندی است. (شوری، آیه9)

البته پیش از قیامت، مردگان در عالم برزخ به سر می‌برند. آنان در این عالم برزخ در انتظار می‌مانند تا قیامت رخ دهد و دوباره به کالبد جسمانی بازگردند. در این مدت که در عالم برزخ هستند دارای جسم برزخی لطیف شبیه جسم خاکی و مادی دنیوی هستند از امام صادق(علیه السلام) روایت است که فرموده‌اند: «خداوند هرگاه روح مؤمنی را قبض کند، روح او را در قالبی همگون قالب دنیوی او قرار می‌دهد و هرگاه کسی بر آنان وارد گشت، او را به همان صورتی که در دنیا داشته است می‌شناسند» (معاد در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ج4، ص223)

از حضرت علی(علیه السلام) نیز نقل شده که می‌فرمایند: «ارواح، در عالم برزخ گروه گروه در شکل جسدهای خویش گرد هم آمده به گفت‌وگو می‌پردازند.» (همان، ص226)

آنچه بیان شد گوشه‌هایی از مسایل و مباحث مردگان است که در این فرصت بیان شد. بی گمان دنیای مردگان دنیایی بس پیچیده تر و مسایل و مباحث آن بیشتر از مسایل دنیوی است. از این رو پرداختن به همه آن‌ها در حوصله این مقاله نیست.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان

 


منبع :

روزنامه کیهان ؛ مقاله محمدرضا صدری

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

فضیلت آیة‌الکرسی


فضیلت آیة‌الکرسی

 


در دائرة المعارف تشییع 1 درباره«آیة‌الکرسی» آمده است: در قرآن مجید، دو آیه هست که احادیث بسیاری در بیان عظمت آن‌ها از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار وارد شده است، این دو آیه عبارتند از: آیةنور و آیة‌الکرسی.

 


دانشمند انگلیسی و آیه الکرسی

ابوالفتوح رازی می‌نویسد:

ابی بن کعب گفت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پرسید: کدام آیت در کتاب خدا عظیم‌تر است یا ابا المنذر؟ من گفتم: خدا و رسول او اعلم‌اند، دوباره پرسید تا سه بار، من گفتم: خدا و پیغمبرش اعلم‌اند، در آخرین مرتبه گفتم: آیة‌الکرسی؟ رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) دست بر سینه من نهاد و گفت: «هنیئاً لک یا ابا المنذر».

نیز می‌نویسد: امام علی(علیه السلام) از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرده است: قرآن والاترین کلام‌هاست و سوره بقره، سرور قرآن و آیة‌الکرسی سرور سوره بقره. در آیة‌الکرسی پنجاه کلمه است و در هر کلمه پنجاه برکت.

ملاصدرا در مقدمه تفسیری که درباره آیة‌الکرسی نوشته خبری به این مضمون نقل می‌کند که اسم اعظم الهی در آیة‌الکرسی و اوّل سوره آل عمران است، ملاّ فتح اللّه کاشانی بیست حدیث در فضیلت آیة‌الکرسی نقل می‌کند از جمله می‌نویسد: امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت کرده که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) را دیدم که بر بالای منبر فرمود: هر که آیة‌الکرسی را در عقب هر نماز واجب بخواند هیچ چیز او را از بهشت منع نکند و بر این مواظبت نکند مگر صدّیقی یا عابدی.

«کرسی» به تعبیر قرآن مجید، کما بیش مانند عرش است به این معنا که هر دو، دو معنی دارند: یکی تخت و سریر و دیگری علم و عظمت و قدرت الهی و کرسی در آیة‌الکرسی به همین معنای اخیر است.

«آیة‌الکرسی» آیه 255 سوره بقره است که اوّل آن «اللّه لا اله الاّ هو…» و آخر آن«و هو العلی العظیم» می‌باشد، ولی در قرون اخیر دو آیه بعدی را که از «لا اکراه فی الدین …» شروع و به «هم فیها خالدون» ختم می‌شود را جزو آن گرفته‌اند؛ امّا چون در احادیث اشاره به «پنجاه کلمه» و «یک‌صد و هفتاد حرف» شده، نیز با توجّه به اینکه «کرسی» در همان آیه 255 سوره بقره آمده و معنای این دو آیه موقوف بر هم نیست؛ لذا صحیح آن است که همان آیه را به تنهایی آیة‌الکرسی به حساب آوریم. در بحارالانوار هم در حدیثی که از آمالی شیخ طوسی نقل می‌کند، تصریح دارد که حضرت علی(علیه السلام) آیة‌الکرسی را از «الله لا اله …» آغاز و به «هو العلی العظیم» ختم کرد.

علامه طباطبایی در جلد دوم تفسیر المیزان درباره آیة‌الکرسی می‌فرماید: آیة‌الکرسی، از صدر اسلام مشهور بوده، در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و حتی از زبان آن جناب به این نام بیان می‌شد، همچنان که این نام‌گذاری در روایات وارده از آن جناب و از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و از صحابه به چشم می‌خورد و این احترام، بدون جهت نبوده، بلکه به خاطر معارف دقیق و لطیفی است که در این آیه آمده و آن عبارت است از: توحید خالصی که جمله «اللّه لا اله الا هو…» بر آن دلالت دارد و همچنین «قیمومیت مطلقه‌ای» که در آن آمده و ….

«کرسی» به تعبیر قرآن مجید، کما بیش مانند عرش است به این معنا که هر دو، دو معنی دارند: یکی تخت و سریر و دیگری علم و عظمت و قدرت الهی و کرسی در آیة‌الکرسی به همین معنای اخیر است

«المیزان» واژه «کرسی» را این گونه معنا می‌کند: کرسی از ماده(ک ـ ر ـ س) گرفته شده که به معنای وصل کردن اجزای ساختمان است و اگر تخت را کرسی خوانده‌اند به این جهت بوده که اجزای آن بدست نجّار ـ اگر چوبی باشد ـ و بسیاری از مواقع این کلمه را کنایه از مُلک و سلطنت می‌گیرند و می‌گویند: فلانی از کرسی نشینان است، یعنی او قدرت وسیع دارد و منطقه تحت نفوذ او گسترده است.2

در کتاب قاموس قرآن ـ که فرهنگ واژه‌های قرآنی است ـ درباره آیة‌الکرسی آمده است: آیه 255 سوره بقره مشهور به آیة‌الکرسی است و از صدر اسلام، حتی در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) چنان که از روایات شیعه و سنی برمی آید به این نام معروف شده است، این آیه، توحید خالص و قدرت و قیومیت خداوند را در جهان به بهترین وجهی روشن و بیان می‌کند، توجّه به الفاظ و معانی آن از توضیح بیشتر بی نیاز می‌کند و چون دارای این مقام و عظمت است؛ لذا درباره حفظ و خواندن و توجّه به معانی آن بیشتر توجّه شده و فضائلی درباره آن نقل گردیده است.3

 

فضیلت و عظمت

رسول اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه‌السلام فرمودند: "قرآن کلامی برتر و بزرگ است و سوره بقره، سید قرآن و آیة‌الکرسی سید بقره است. ". سپس فرمودند: "آیة‌الکرسی از گنجینه‌ای در زیر عرش به من عطا شده است و قبل از من به هیچ پیغمبری چنین عطائی نشده است. "

 

بهشت

شأن نزول آیه الکرسی

در قرآن کریم آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل می‌شد دارای علت و سببی بود که به اذن خداوند توسط فرشتگان برای رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرستاده می‌شد که در مجموع به آن‌ها شأن نزول می‌گویند . و سبب نزول آیه الکرسی در سوره بقره احتمالاً این بوده که قوم یهود معتقد بودند که خداوند تبارک و تعالی پس از خلقت آفرینش آسمان‌ها و زمین و... خسته شده و برای رفع خستگی روی کرسی نشست که آیه مبارک آیه الکرسی بر رد عقاید منحرف کننده قوم یهود نازل شد.

رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در هنگام خواندن آیه الکرسی تبسم می‌کردند و می‌فرمودند : آیه الکرسی گنج بزرگ و رحمانی است که زیر عرش (همان کرسی) به من نازل شد و نیز در روایت آمده است که هنگام نزول آیه الکرسی هزار فرشته تا رسیدن به حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) این آیه مبارک وعظیم را همراهی می‌کرد.

آیه الکرسی منشأ خیر و برکتی است که خداوند تبارک و تعالی توسط رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در سوره مبارک بقره به انسان عطا فرموده است و خداوند می‌فرماید: این آیه عظیم‌الشأن و با برکت را به بندگانم هدیه می‌کنم و به همین دلیل است که پیغمبر عزیز ما به پیروانش توصیه می‌کند که آیه الکرسی را مورد توجه خاص قرار دهند و تلاوت کنند تا از منشأ خیر و برکت آن بهره گیرند.

 

عکس‌العمل شیطان هنگام نزول آیه الکرسی

امام محمد باقر از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت فرموده: هنگامی که آیت الکرسی نازل شد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود آیه الکرسی آیه ای است که از گنج عرش نازل شده و زمانی که این آیه نازل گشت هر بتی که در جهان بود با صورت به زمین خورد.

در این زمان ابلیس ترسید و به قومش گفت :"امشب حادثه ای بزرگ اتفاق افتاده است باشید تا من عالم را بگردم و خبر بیاورم.

ابلیس عالم را گشت تا به شهر مدینه رسید مردی را دید و از او سؤال کرد: " دیشب چه حادثه ای اتفاق افتاد"

مرد گفت "رسول خدا فرمود:" آیه ای از گنج‌های عرش نازل شد که بت‌های جهان به خاطر آن آیه همگی با صورت به زمین خوردند. ابلیس بعد از شنیدن حادثه به نزد قومش رفت و حادثه را به آن‌ها خبر داد.

 

احادیثی درباره فضیلت‌آیة الکرسی

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

برای هر چیزی اوجی می‌باشد و اوج قرآن، آیة‌الکرسی است، هر که یک بار آن را بخواند خداوند هزار ناگواری، از ناگواری‌های دنیا و هزار ناگواری از ناگواری‌های آخرت را از او بگرداند که آسان‌ترین ناگواری دنیا، فقر، و سهل‌ترین ناگواری آخرت، عذاب قبر است و من به امید رسیدن به آن مقام آن را می‌خوانم.4

آیه الکرسی منشأ خیر و برکتی است که خداوند تبارک و تعالی توسط رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)در سوره مبارک بقره به انسان عطا فرموده است و خداوند می‌فرماید: این آیه عظیم‌الشأن و با برکت را به بندگانم هدیه می‌کنم و به همین دلیل است که پیغمبر عزیز ما به پیروانش توصیه می‌کند که آیه الکرسی را مورد توجه خاص قرار دهند و تلاوت کنند تا از منشأ خیر و برکت آن بهره گیرند

 

همچنین آمده است که شیخ طوسی در کتاب آمالی خود آورده که گفته است: راوی می‌گوید از حضرت علی (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: باور نمی‌کنم که کسی اسلام را فهمیده و یا در اسلام متولد شده باشد و سیاهی شب را به صبح پیوند زند و این آیه را نخواند، عرض کردم منظور از سیاهی شب چیست؟ فرمود: یعنی نیمه شب، آن گاه فرمود: اگر بدانید این آیه چیست و یا در این آیه چیست، در هیچ حالی آن را ترک نخواهید کرد.

 

برترین آیه

اباذر در جلسه‌ای از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پرسید: برترین و فاضل‌ترین آیه‌ای که بر شما نازل شده است کدام است؟

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: آیة‌الکرسی! زیرا در آن آیه کریمه، کلمه شریفه:«حی، قیوم» ذکر شده است.5

اگر چه سوره «فاتحة الکتاب» افضل سوره‌ها و «عصاره قرآن» است؛ولی این منافات ندارد که «آیة‌الکرسی» افضل آیه‌ها باشد، زیرا یکی مربوط به سوره است و دیگری مربوط به آیه.

 

فضیلت آیة‌الکرسی بعد از هر نماز

به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام روات شده:هر که بعد از نماز واجب ایة الکرسی را بخواند،گزنده‌ای به او ضرر نرساند. و در حدیث معتبر دیگر فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند: یا علی بر تو باد به تلاوت نمودن آیة الکرسی پس از هر نماز واجب، به درستی که بر خواندن آن محافظت نکند،مگر پیغمبر،یا صدّیق،یا شهید.و از حضرت رسالت پناه روایت شده:هر که ایة الکرسی را پس از هر نماز بخواند او را از وارد شدن به بهشت جز مرگ مانعی نباشد. و طبق روایت دیگر: هر کس آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند، نمازش پذیرفته شود، و در امان خدا باشد، و خدا او را از بلاها و گناهان حفظ کند.

 

پی نوشت ها:

1.دائرة المعارف تشیع، ج 1،ص 250 و 251.

2. ترجمه المیزان،ج1،ص 513.

3.قاموس قرآن، ج 6، ص 101 ـ 103.

4.همان.

5. تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج 9، ص 370.

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

با این عینک همه جا را ببینیم!


با این عینک همه جا را ببینیم!

 


در گرمای تابستان برای این که نور آفتاب و اشعه ماورا بنفش آن به چشم آسیبی نزند اصولاً مردم از عینک آفتابی استفاده می‌کنند هر عینک رنگ خاصی دارد و نوع متغیر است رنگ عینک در نوع نگاه ما به اطراف تأثیر می‌گذارد مثلاً عینک مشکی، سبز، قهوه ای هر کدام رنگ پیرامون ما را عوض می‌کند.

 


خوش بینی

عینک خدایی بزنید

گاه اتفاق می افتد که ما در زندگی خود نیز عینک‌های نامرئی به چشمان خودمان می‌زنیم و به راحتی نعمات الهی را نمی‌بینیم اما اثر آن را در زندگی حس می‌کنیم.

این عینک‌ها اگر چه به ظاهر روی چشمان ما قرار نمی‌گیرد اما روی چشم دلمان واقع شده و نوع نگرش ما را به زندگی تغییر می‌دهد.

بهترین اثر این عینک‌ها آرامش و یا اضطراب و ناامنی بر روی افق زندگی ماست.

قرآن این نوع نگرش را شرک آلود می‌نامد و صاحبان آن را مشرک می‌خواند. شرک، گناه بسیار مرموزی است که انسان‌ها اصولاً از آن بی خبرند و از حضرت علی(علیه‌السلام) نقل شده که شرک مانند راه رفتن مورچه ای سیاه بر روی سنگی سیاه در شبی تاریک است حال ببینید چقدر تشخیص و درمان این بیماری سخت است.

 

توقعات نا به جا، نگاه شرک آلود

گاهی ما توقع محبت از دیگران را داریم به کسی خوبی می‌کنیم و پاداش کار خیرمان را از او می‌خواهیم. درس می‌خوانیم فقط برای نمره و مدرک، و یادمان می‌رود که هدف رضایت خداست. دل دیگران را شاد می‌کنیم چون هدف شادی دیگران است و نماز می‌خوانیم فقط برای رفع مسئولیت. فراموش می‌کنیم که یک قدرت لایتناهی بر عرش این جهان و جهانیان حکمرانی می‌کند و طرف معامله اوست.

برای پول و مال و مقام دیگران به آن‌ها احترام می‌گذاریم و مستمندان و نیازمندان را بی اعتنایی می‌کنیم چون چیزی ندارند که به ما سود برسانند.

چشممان بسیار محاسبه گر می‌شود و همه چیز را با چرتکه حساب و کتاب می‌کنیم غافل از این که حسابگر واقعی خود خداست. همه این‌ها آرامش ما را از بین می‌برد و ناراحتی از رفتار نامناسب دیگران قلبمان را جراحت می‌دهد و بی عدالتی‌های گوناگون ما را می‌آزارد.

دنیا محل بی عدالتی و ظلم است و هر کس در این میدان فاتح نبرد حق باشد پیروز واقعی است. بعضی از دانش آموزان و دانشجویان برای دو نمره بیشتر تقلب می‌کنند. عده ای برای چند هزار تومان سود بیشتر به حرام و دروغ تمسک می جویند و حرام می‌خورند و برای این که کارشان در دادگاه و یا ادارات دیگر راه بیفتد رشوه می‌دهند. دیدم برای این که پلیس او را جریمه نکند پول در جیب او گذاشت تا از قانون فرار کند. امروز از دست قانون فرار کردی آیا از دست قانون خدا نیز می‌توانی فرار کنی ؟!

وقتی همه نگاه انسان فقط خدایی شد آرامش به خانه دلش راه پیدا می‌کند و دیگران را دوست دارد و فقط به خاطر خدا به همه محبت می‌کند و توقعی از انسان‌ها که ریزه خور خوان کرامت خدایند ندارد چون می‌داند همه چیز خداست و فقط با او معامله می‌کند

لا یمکن الفرار من حکومتی

بالواقع عینک شرک آلود بر چشم همه است و دنیا را با همان عینک نظاره می‌کنند آنان همه چیز را خدا می‌دانند و نعوذبالله برای خدا هیچ قدرتی به حساب نمی‌آورند. مانند گدایان مستمند چشمشان به دست انسان‌هاست در صورتی که رزق و روزی همه دست خداست. ناامنی، اضطراب، بیماری‌های دیابتی،ناراحتی‌های اعصاب و رماتیسم‌ها و آرتروزها طی تحقیقات موثق پزشکی به خاطر غم و غصه و حرص و جوش‌هایی است که بر روح و جسم انسان‌ها تأثیر می‌گذارد و همه می‌دانیم که همه به خاطر دنیا و بدست آوردن مال است

خداوند مشرکان را معرفی می‌کند اینان نه تنها پیش نمی‌روند بلکه همیشه خوار و ذلیل و زمین گیرند.

لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا

خدا معبودی دیگر قرار مده که [نزد شایستگان] نکوهیده و [در دنیا و آخرت] بی‌یار و یاور شوی.(اسرا/22)

وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُهُمْ وَلَا یَضُرُّهُمْ وَکَانَ الْکَافِرُ عَلَیٰ رَبِّهِ ظَهِیرًا

عبادت

و به جای خدا چیزهایی می‌پرستند که نه سودشان می‌دهد و نه زیانشان می‌رساند ؛ و کافر همواره بر ضد پروردگارش پشتیبان و یار [شیطان] است(فرقان/55)

در حالی که هیچ صدایی نمی‌شنوید.

مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ

[معبودانی را] به جای خدا؟! آیا شما را[برای رهایی از آتش] یاری می‌دهند؟ یا از خود می‌توانند دفع عذاب کنند(شعرا/93)

اگر غیر از مرا صدا کنید به خاطر این که در دنیا به عزت برسید در ضلالت و گمراهی به سر می‌برید.

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا؛ و به جای خدا معبودانی گرفتند تا برای آنان مایه عزت و توانمندی باشد(مریم/81)

زیرا همه چیز دست من است

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ؛ خدای یکتا که معبودی جز او نیست ، پروردگار عرش بزرگ است(نمل/26)

نگاه توحیدی به انسان امنیت هدیه می‌دهد و او را در تکامل سرعت می‌دهد و پله های ترقی و ملاقات با خدا را سریعاً طی می‌کند

إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی

بی‌تردید قیامت که می‌خواهم زمان وقوعش را پنهان بدارم ، آمدنی است ، تا هر کس را برابر کوششی که می‌کند ، پاداش دهند.(طه/14)

مرا بپرستید بندگان من بر من توکل کنید. من بهترین وکیلم

وَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ غڑ وَکَفَیٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا؛ و بر خدا توکل کن؛ و کافی است که خدا کارساز[همه امور بندگان] باشد(احزاب/3)

آبرو نزد من است من دعایتان را مستجاب می‌کند.ادعونی استجب لکم

همه فضل و نعمت دست من است جای دیگر نروید.

فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً غڑ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ عطیه و نعمت از سوی خداست ؛ و خدا دانا و حکیم است(حجرات/8)

وقتی همه نگاه انسان فقط خدایی شد آرامش به خانه دلش راه پیدا می‌کند و دیگران را دوست دارد و فقط به خاطر خدا به همه محبت می‌کند و توقعی از انسان‌ها که ریزه خور خوان کرامت خدایند ندارد چون می‌داند همه چیز خداست و فقط با او معامله می‌کند.

نیمه شب بیدار می‌شود و فقط با او مناجات می‌کند چون او را لایق پرستش می‌داند نه از ترس دوزخ و نه به طمع بهشت. او عاشق خداست. بنده ای که همه چیز را خدا می‌بیند و فقط از او درخواست می‌کند چون یقین دارد که او دعایش را اجابت می‌کند.

همه اوامر خدا را اطاعت می‌کند زیرا یقین دارد وعده خدا حق است "ان وعد الله حق" و خلاف نمی‌کند"و لا یخلف الله المیعاد". نگاه توحیدی به انسان امنیت هدیه می‌دهد و او را در تکامل سرعت می‌دهد و پله های ترقی و ملاقات با خدا را سریعاً طی می‌کند.

خداوند بهترین نگرش را نگرش توحیدی معرفی می‌کند چرا که طرف معامله شما خداست و رنگ خدایی را بهترین رنگ می‌داند . نه رنگ سیاه و مشکی و قهوه ای.

صبغه الله و من احسن من الله صبغه

پس بیایید عینک خدایی را به چشمان دلمان بزنیم تا راحتر زندگی کنیم و از این نگاه های شرک آلود و پر از بلا و عذاب و ناراحتی رهایی یابیم شاید اشارتی از غیب رسد و نوید بخش زندگی راحت باشد .

خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست


منابع :

تفسیر نور

تفسیر المیزان

تفسیر نمونه

با این عینک همه جا را ببینیم!
انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

کسانی که در قیامت نقره داغ می شوند


کسانی که در قیامت نقره داغ می شوند

 


قرآن کریم به آن کسانی که پول دارند، امّا به ضعفا و فقرا و بیچارگان، رسیدگی نمی‌کنند، از احتیاج جامعه خبر دارند و رفع احتیاج نمی‌کنند و به جای آن، پول جمع می‌کنند، وعده جهنّم و عذاب دردناک آن را داده است. افزون بر این، در آیه بعد می‌فرماید: قبل از آنکه وارد جهنّم شوند، آنان را پول داغ می‌کنند.


مساوات میان انسانها

قانون مساوات در اسلام، به این معنا است که احکام تشریعی و تکالیف الهى، برای همه لازم الاجرا است. به عبارت دیگر، عمل کردن به همه احکام دین، نظیر نماز، روزه، حج، خمس و زکات برای یکایک مسلمانان واجب است و رعایت قوانین اسلام اعم از عبادى، تجاری، سیاسى، اجتماعى، جزائى و امثال آن، مربوط به همه افراد می‌باشد. به عبارت روشن‌تر، بر اساس قانون مساوات، همه در برابر قانون یکسان هستند و اگر شرع مقدّس، تکلیف یا قانونی وضع کرد، همه، از پیامبر اکرم و ائمه طاهرین«صلوات‌الله‌علیهم» گرفته تا مراجع تقلید و حاکم اسلامی و مردم عادى، در برابر آن مساوى هستند و همگان باید آن را به جاى آورند .

 

بازشناسی قانون مواسات از منظر اسلام

قانون مواسات، به معنای برادری، هماهنگی، به فکر یکدیگر بودن و کمک کردن به همدیگر است و نسبت به سایر احکام، مورد تأکید بیشتری واقع شده است. لذا در آیات متعدّدی از قرآن کریم و در روایات فراوانی، سفارش شده است که: همه باید به یکدیگر کمک کنند، همه باید به فکر یکدیگر باشند، همه باید گرفتاری دیگران را گرفتاری خود بدانند و از غم دیگران، غمناک و از شادی دیگران، شاد باشند و بالأخره همه امت اسلام باید همچون یک بدن واحد و هر مسلمان باید عضوى از این پیکره باشد و خود را عضو خانواده عظیم اسلامی بداند و همان‌طور که اعضای یک خانواده کوچک، یعنی زن و شوهر و فرزندان، به فکر یکدیگرند، همه مسلمانان باید چنین باشند. به گونه‌ای که رنج هر فرد، رنج همه و راحتی هر عضو، راحتى همه اعضاء محسوب شود. امام صادق «سلام‌الله‌علیه» مى‏فرمایند: مؤمن برادر مؤمن است و هر دو عضو یک بدنند و اگر عضوى ناراحت شود، رنج و درد آن به دیگر اعضاء سرایت مى‏کند.

«الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ کالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکى شَیئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِک فِی سَائِرِ جَسَدِهِ» [1]

سعدى نیز مضمون این روایت شریف را با شیوایى به شعر در آورده است:

بنى آدم اعضاى یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند

چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بى‏غمى‏ نشاید که نامت نهند آدمى‏

افزون بر این، در بیان نورانی پیامبر گرامی«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم»، از تارک قانون مواسات، سلب اسلام شده است.

«مَنْ أَصْبَحَ لَا یهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ» [2]

قرآن کریم به آن کسانی که پول دارند، امّا به ضعفا و فقرا و بیچارگان، رسیدگی نمی‌کنند، از احتیاج جامعه خبر دارند و رفع احتیاج نمی‌کنند و به جای آن، پول جمع می‌کنند، وعده جهنّم و عذاب دردناک آن را داده است

برکات عمل به قانون مواسات

کسی که خدمت به خلق خدا می‌کند، ذلّت بعد از عزّت و ورشکستگی مالی پیدا نخواهد کرد. چنین کسی به بلای انحراف فکری و اعتقادی گرفتار نمی‌شود و هنگام مرگ، می‌تواند ایمانش را با خود به سرای باقی ببرد. افزون بر این، عمل به قانون مواسات، موجب تأمین آینده فرزندان انسان نیز می‌شود و مانع انحراف آنان می‌گردد.

 

برخی از وجوه تمایز قوانین مساوات و مواسات

یکی از وجوه تمایز قانون مساوات و قانون مواسات، این است که قدر واجب عمل به قانون مساوات، محدود و قدر واجب عمل به قانون مواسات، به اندازه توان انسان است. مثلاً در خصوص پرداخت خمس و زکات، پرداخت بیش از حدّ واجب این دو فریضه، مطلوب است، امّا واجب نیست و کسی برای عدم پرداخت بیش از آن، مؤاخذه نخواهد شد. در حالی که در انفاق و خدمت رسانی به خلق خدا-مادی و معنوی- تا وقتی که آدمی قدرت و توان دارد، واجب است به یاری دیگران بشتابد و کوتاهی در این وظیفه، بازخواست دارد.

قرآن کریم در باب زکات واجب، یک آیه دارد و می‌فرماید: «خُذْ خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکیهِمْ» [3]، همچنین راجع به خمس یک آیه در قرآن وجود دارد و حدّ آن را نیز مشخّص کرده و می‌فرماید: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ» [4]، هر مسلمانی -هرکه باشد-، اگر دخل او از خرجش بیشتر باشد، باید خمس آن اضافه را بپردازد. خمس فعلاً متعلّق به حضرت ولی عصر«ارواحنافداه» است که آن حضرت، دریافت آن را به مجتهد جامع الشّرایط مربوط دانسته‌اند.

امّا هنگامی که قرآن به انفاق می‌رسد، در آیات چندی می‌فرماید: «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ» [5]، یعنی از هرچه روزیشان کردیم، انفاق می‌کنند. همچنین در خصوص کسانی که قدرت مالی ندارند، می‌فرماید که هرچه می‌توانند باید انفاق کنند.

«لِینْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیهِ رِزْقُهُ فَلْینْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ» [6]

زکات

تفاوت دیگر قانون مواسات و قانون مساوات در این است که عمل به قانون مساوات، با اجبار حکومت اسلامی همراه است، ولی عمل به قانون مواسات؛ علی‌رغم وجوب؛ داوطلبانه و خودجوش است. مثلاً حکومت اسلامی وظیفه دارد، در صورت توان، خمس و زکات مردم را از آنان بگیرد، چنان‌که وقتی آیه زکات نازل شد، پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌»، افرادی را به سوی مردم می‌فرستادند و آنان مأمور بودند که زکات بگیرند و نزد آن حضرت بیاورند، امّا در خصوص انفاق، چنین وظیفه‌ای بر عهده حکومت نیست.

وجه تمایز دیگر این دو قانون، آن است که کوتاهی در پرداخت واجبات مالی قانون مساوات، نظیر خمس و زکات، مال انسان را مخلوط به حرام می‌کند، امّا کوتاهی در انفاق و عمل به قانون مواسات، گرچه گناه است، ولی مال را حرام نمی‌کند.

عواقب ناشی از کوتاهی در قانون مواسات

سوره توبه آیه‌ای در خصوص قانون مواسات دارد که جداً کمرشکن است. این آیه و آیات مشابه آن، نمایان‌گر میزان اهمیت قانون مواسات نزد پروردگار متعال می‌باشد، به عکس بندگان که متأسفانه در این زمینه بی‌تفاوت هستند. می‌فرماید:

«الَّذینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا ینْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ» [7]

او (کسی که مواسات ندارد ) خائن به خداوند، خائن به رسول او و خائن به امامان است و بعد می‌فرماید: او کسی است که می‌توانست گره از کار مردم بگشاید و نگشود، می‌توانست به دیگران کمک کند و نکرد. سپس امر می‌شود که وی را به جهنّم ببرند

 

قرآن کریم به آن کسانی که پول دارند، امّا به ضعفا و فقرا و بیچارگان، رسیدگی نمی‌کنند، از احتیاج جامعه خبر دارند و رفع احتیاج نمی‌کنند و به جای آن، پول جمع می‌کنند، وعده جهنّم و عذاب دردناک آن را داده است. افزون بر این، در آیه بعد می‌فرماید: قبل از آنکه وارد جهنّم شوند، آنان را پول داغ می‌کنند. تجسّم اعمال آنان چنین می‌شود که پول‌ها و سکّه‌های جمع شده را به صف محشر می‌آورند و با آن سکّه‌ها، به پشت و سینه و صورت این افراد، مهر گداخته می‌گذارند. سپس به آنان گفته می‌شود که این داغ، داغ اموالی است که می‌اندوختید و در حالی که دیگران محتاج بودند، به آنان کمک و رسیدگی نکردید، پس آنچه جمع کردید را بچشید.

«یوْمَ یحْمى‏ عَلَیها فی‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکمْ فَذُوقُوا ما کنْتُمْ تَکنِزُونَ»[8]

تجسم اعمال

مرحوم کلینی در کافی، روایت دیگری در خصوص کسانی که در عمل به قانون مواسات، کوتاهی می‌کنند نقل کرده و می‌فرماید: در قیامت، او را به صف محشر می‌آورند، در حالی که از ترس چشم‌هایش به گودی فرو رفته، غُل و زنجیر شده است و در پیشانی او نوشته شده: «آیسٌ من روح الله»، یعنی چنین کسی از رحمت خدا مأیوس است و خداوند او را رسوا می‌کند. می‌فرماید: او (کسی که مواسات ندارد ) خائن به خداوند، خائن به رسول او و خائن به امامان است و بعد می‌فرماید: او کسی است که می‌توانست گره از کار مردم بگشاید و نگشود، می‌توانست به دیگران کمک کند و نکرد. سپس امر می‌شود که وی را به جهنّم ببرند .

نظیر این روایت، در کلام اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» فراوان یافت می‌شود، بلکه مسلمانان و به خصوص شیعیان، در عمل به قانون مواسات کوشا باشند .

 

عمل به قانون مواسات در سیره معصومین«سلام‌الله‌علیهم»

اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم»، در باب قانون مواسات، علاوه بر آنکه در روایات فراوانی بر ضرورت دیگرخواهی و رسیدگی مسلمانان به همدیگر تأکید فرموده‌اند، طبق گواهی تاریخ، خود آن بزرگواران به صورت جدی به قانون مواسات عمل می‌کرده‌اند.

امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در زمانی که حاکم بر دو ثلث جهان هستند، می‌فرمایند: من می‌توانم بهترین غذاها را بخورم، من می‌توانم بهترین لباس‌ها را بپوشم و من می‌توانم بهترین زندگی‌ها را داشته باشم، اما هیهات، مگر می‌شود؟!‌ مگر می‌شود من امیرالمؤمنین باشم و در غم دیگران شرکت نداشته باشم؟ دیگران محتاج باشند و من غذای سیر و غذای خوب بخورم و لباس عالی بپوشم و مسکن عالی داشته باشم؟ هیهات!

اگر کسی به قانون مواسات عمل کند، عاقبت به خیر می‌شود، اما اگر کسی قانون ایثار، گذشت و فداکاری را در زندگی خود حاکم سازد، از اولیاء الله می‌شود. چنین کسی مستجاب‌الدّعوة است و با عالم ملکوت سر و کار خواهد داشت؛ ملائکه نزد او می‌آیند و افتخار می‌کنند خدمت‌گزار او باشند

 

«أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا أُشَارِکهُمْ فِی مَکارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَکونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیشِ ...»[9]

قبل از حکومت نیز امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» از تموّل کافی برخوردار بودند. آن حضرت بیست و شش مزرعه در مدّت بیست و پنج سال که حکومت ایشان غصب شد، آباد کردند و این، ثروت عظیمی است، امّا همه آن مزارع را وقف نیازمندان کردند. این چنین رفتار، ایثار نام دارد و از قانون مواسات والاتر است. قرآن کریم در وصف مسلمانان صدر اسلام می‌فرماید که در حالی خود احتیاج داشتند، از خود می‌گرفتند و به دیگران رسیدگی می‌کردند، درحالی که خودشان کار مهمّی داشتند،‌ به دنبال رفع حوائج مردم می‌رفتند و گره‌گشایی می‌کردند. قرآن، این افراد را رستگار می‌داند و می‌فرماید:

«وَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیهِمْ وَ لا یجِدُونَ فی‏ صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[10]

پیامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» پس از هجرت به مدینه، روزی رد می‌شدند و دیدند یک خانواده در کوچه نشسته‌اند. پیامبر فرمودند: چرا در کوچه نشسته‌اید؟! گفتند: یک خانواده از مهاجرین آمدند و خانه نداشتند؛ یعنی مسلمان شده بودند و از مکّه به مدینه آمده بودند. ما خانه خود را در اختیار آنان گذاشتیم و خود در کوچه نشستم. بعد هم گفتند: یا رسول الله! اگر آن‌ها در کوچه می‌ماندند، برای ما ننگ و عار بود، امّا اینکه ما در کوچه بمانیم، ننگ نیست، چون خانه خود را به دیگران بخشیده‌ایم.

اگر کسی به قانون مواسات عمل کند، عاقبت به خیر می‌شود، اما اگر کسی قانون ایثار، گذشت و فداکاری را در زندگی خود حاکم سازد، از اولیاء الله می‌شود. چنین کسی مستجاب‌الدّعوة است و با عالم ملکوت سر و کار خواهد داشت؛ ملائکه نزد او می‌آیند و افتخار می‌کنند خدمت‌گزار او باشند.

«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلَائِکةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتِی کنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِیاؤُکمْ فِی الحَیاةِ الدُّنْیا وَفِی الآخرة»[11]

از قول مبارک اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم»آمده شیعیان واقعی آنانند که اوّلاً اعتقاد قلبی به تشیع دارند، ثانیاً به شعارهای تشیع اهمیت می‌دهند، ثالثاً و مهم‌تر اینکه از نظر عمل، پیرو اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» می‌باشند و دست کم رفتار خود را به رفتار آن بزرگواران شبیه می‌سازند. یعنی اگر اهل بیت، ایثار و گذشت و فداکاری دارند، شیعیان باید لا اقل، از همدیگر گره‌گشایی گنند و به رفع حوائج یکدیگر بپردازند.

 

پی‌نوشت‌ها :

1. الكافی، ج 2، ص 166

2. الكافی، ج 2، ص 163

3. توبه / 103

4. انفال / 41

5. بقره / 3

6. طلاق / 7

7. توبه / 34

8. توبه / 35

9. نهج‏البلاغة، ص 418

10. حشر / 9

11. فصلت /

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

كلماتى كه خدا بر آدم القا كرد چه بود؟


كلماتى كه خدا بر آدم القا كرد چه بود؟

 


" توبه" لفظى است مشترك، میان خدا و بندگان، هنگامى كه بندگان به آن توصیف شوند مفهومش این است كه به سوى خدا بازگشته‏اند زیرا هر گنهكارى در حقیقت از پروردگارش فرار كرده، هنگامى كه توبه مى‏كند به سوى او باز مى‏گردد.

خداوند نیز در حالت عصیان بندگان گویى از آنها روى‏گردان مى‏شود، هنگامى كه خداوند به توبه توصیف مى‏شود، مفهومش این است كه نظر لطف و رحمت و محبتش را به آنها باز مى‏گرداند .

 

 

 


اسماء

 

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (بقره 37)

پس آدم از سوى پروردگارش كلماتى دریافت نمود، (وبا آن كلمات توبه كرد،) پس خداوند لطف خود را بر او بازگرداند. همانا او توبه‏پذیر مهربان است.

 

بازگشت آدم به سوى خدا

بعد از ماجراى وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، یعنی وقتی آدم از غذایى كه نباید بخورد، چشید و از آن همه نعمت و رفاه محروم شد، متوجّه اشتباه خود گردید و فهمید كه به خویشتن ستم كرده، و از آن محیط آرام و پر نعمت، بر اثر فریب شیطان بیرون رانده شده، و در محیط پر زحمت و مشقت بار زمین قرار گرفته، در اینجا آدم به فكر جبران خطاى خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آمیخته با كوهى از ندامت و حسرت، لطف خدا نیز در این موقع به یارى او شتاف و طبق همین آیه مورد بحث كلماتى را از خداوند دریافت كرد و به وسیله‏ى آن كلمات، توبه نمود.

" توبه" در اصل به معنى" بازگشت" است، و در لسان قرآن به معنى بازگشت از گناه مى‏آید، این در صورتى است كه به شخص گنهكار نسبت داده شود، ولى گاه این كلمه به خدا نسبت داده مى‏شود، در آنجا به معنى بازگشت به رحمت است، یعنى رحمتى را كه به خاطر ارتكاب گناه از بنده سلب كرده بود بعد از بازگشت او به خط اطاعت و بندگى به او باز مى‏گرداند، و به همین جهت در مورد خدا تعبیر به" تواب" (بسیار بازگشت كننده به رحمت) مى‏شود.

و به تعبیر دیگر" توبه" لفظى است مشترك، میان خدا و بندگان، هنگامى كه بندگان به آن توصیف شوند مفهومش این است كه به سوى خدا بازگشته‏اند زیرا هر گنهكارى در حقیقت از پروردگارش فرار كرده، هنگامى كه توبه مى‏كند به سوى او باز مى‏گردد.

خداوند نیز در حالت عصیان بندگان گویى از آنها روى‏گردان مى‏شود، هنگامى كه خداوند به توبه توصیف مى‏شود، مفهومش این است كه نظر لطف و رحمت و محبتش را به آنها باز مى‏گرداند.

درست است كه آدم در حقیقت كار حرامى انجام نداده بود، ولى همین ترك‏ اولى نسبت به او عصیان محسوب مى‏شد، او به سرعت متوجه وضع خود شد و به سوى پروردگارش بازگشت.

 

كلماتى كه خدا بر آدم القا كرد چه بود؟

در اینكه" كلمات" و سخنانى را كه خدا براى توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانى بوده است در میان مفسران گفتگو است.

معروف این است كه همان جملات سوره اعراف آیه 23 مى‏باشد: قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ":" گفتند: خداوندا ما بر خود ستم كردیم، اگر تو ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى از زیانكاران خواهیم بود".

" توبه" لفظى است مشترك، میان خدا و بندگان، هنگامى كه بندگان به آن توصیف شوند مفهومش این است كه به سوى خدا بازگشته‏اند زیرا هر گنهكارى در حقیقت از پروردگارش فرار كرده، هنگامى كه توبه مى‏كند به سوى او باز مى‏گردد

 

بعضى گفته‏اند منظور از كلمات، این دعا و نیایش بوده است:

ـ اللهم لا اله الا انت سبحانك و بحمدك رب انى ظلمت نفسى فاغفر لى انك خیر الغافرین.

ـ اللهم لا اله الا انت سبحانك و بحمدك رب انى ظلمت نفسى فارحمنى انك خیر الراحمین.

 

ـ اللهم لا اله الا انت سبحانك و بحمدك رب انى ظلمت نفسى فتب على انك انت التواب الرحیم.

ـ پروردگارا! معبودى جز تو نیست، پاك و منزهى، تو را ستایش مى‏كنم، من به خود ستم كردم مرا ببخش كه بهترین بخشندگانى.

ـ خداوندا! معبودى جز تو نیست، پاك و منزهى، تو را ستایش مى‏كنم، من به خود ستم كردم بر من رحم كن كه بهترین رحم كنندگانى.

ـ بار الها! معبودى جز تو نیست، پاك و منزهى، تو را حمد مى‏گویم، من به خویش ستم كردم، رحمتت را شامل حال من كن و توبه‏ام را بپذیر كه تو تواب و رحیمى".

این موضوع در روایتى از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است. (مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث)

نظیر همین تعبیرات در آیات دیگر قرآن در مورد یونس (علیه السلام) و موسى (علیه السلام) مى‏خوانیم، یونس به هنگام در خواست بخشش از خدا مى‏گوید: سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ:" خداوندا منزهى من از كسانى هستم كه به خود ستم كرده‏ام" (انبیاء- 87)

درباره حضرت موسى (علیه السلام) مى‏خوانیم: قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ:" گفت: پروردگارا من به خود ستم كردم مرا ببخش و خدا او را بخشید" (قصص- 16)

درست است كه آدم در حقیقت كار حرامى انجام نداده بود، ولى همین ترك‏ اولى نسبت به او عصیان محسوب مى‏شد، او به سرعت متوجه وضع خود شد و به سوى پروردگارش بازگشت

و طبق آنچه از روایات شیعه و سنى استفاده مى‏شود، مراد از كلماتى كه آدم به وسیله‏ى آن توبه نمود، توسّل به بهترین خلق خدا یعنى حضرت محمّد و اهل بیت او علیه و علیهم السلام است. چنان كه در تفسیر درّ المنثور از ابن عباس نقل شده است كه آدم براى پذیرش توبه‏اش، خداوند را به این نام‏ها قسم داد: «بحق محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسین» (تفسیر درّ المنثور، ج 1، ص 60)

این تفسیرها هیچ گونه منافاتى با هم ندارند، چرا كه ممكن است مجموع این كلمات به آدم، تعلیم شده باشد تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحى تمام عیار، براى او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد.

 

پیام‏های آیه:

1 ـ هم چنان كه توفیق توبه از خداست، باید چگونگى و راه توبه را نیز از خداوند دریافت كنیم. «مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ»

2ـ قبول توبه و ارائه‏ى راه آن، از شئون تربیت و ربوبیّت اوست.«مِنْ رَبِّهِ»

3ـ این همه لطف و قبول توبه، تنها كار خداست. «هُوَ»

4ـ اگر توبه واقعى باشد، خداوند آن را مى‏پذیرد.«هُوَ التَّوَّابُ»

5ـ اگر توبه را شكستیم، باز هم خداوند توبه را مى‏پذیرد. «هُوَ التَّوَّابُ»

6ـ عذرپذیرى خداوند همراه با رحمت است، نه عتاب و سرزنش. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

توصیه‌های قرآن به خریداران شب عید


توصیه‌های قرآن به خریداران شب عید

 


قرآن کریم بر متقیانی که دارند و از دستشان بر می آید واجب کرده است که بخشی از دارائیشان را به نیازمندان اختصاص دهند ؛ «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فىِ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ ... وَ فىِ أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائلِ وَ المَْحْرُومِ» (آیات 15-19 سوره ذاریات)؛ «پرهیزگاران در باغها و چشمه سارانند ... و در اموالشان براى سائل و محروم حقّى [معیّن‏] بود.»

 


خرید نوروز

امسال تنور بازار عید بسیار زودتر از سالهای گذشته روشن شد و به مدد سیما روز به روز گرمتر هم می شود.

در برخورد با این جو ایجاد شده چندگونه می شود عمل کرد:

یکی اینکه فورا جوگیر شده و با شیرجه ای خود را به وسط جمعیت پرتاب کنیم و همان کارهایی را بکنیم که دیگران می کنند. شاید کسانی که با پول داشته و نداشته(قرض کرده) می خرند همانی را که دیگران می خرند و نیت می کنند که تا ته جیبشان را خرج کنند و با حسرت بر نخریده ها به خانه باز گردنند از این گروه باشند.

کار دیگری که می شود کرد این است که قبل از هر اقدامی دخل و خرج را عاقلانه سبک سنگین کرد و بعد به میزان توان خرید و به ترتیب ضرورت و نیاز، دست به جیب شد و خرید کرد.

راه سومی هم هست و آن اینکه اصلا جو گیر نشده و فارغ از هیاهوی بازار و تبلیغات رسانه‌ای، تنها به این فکر کرد که وظیفه چیست و تکلیف من کدام است؟

برای رسیدن به پاسخ این سوال و در نتیجه دستیابی به یک عملکرد خداپسندانه توجه به چند اصل، بسیار مفید خواهد بود.

 

اصل اول. در همه حال از اسراف و تبذیر دوری کنید

از جدی ترین و فراگیرترین گناهان مالی که در کمین ماست؛ اسراف و تبذیر است.

قرآن کریم در آیات متعددی از اسراف و تبذیر نهی می کند؛ مانند آیات 26 و 27 سوره مبارکه اسراء که می فرماید:

 

«وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ كاَنَ الشَّیْطَنُ لِرَبِّهِ كَفُورًا»؛ و هرگز اسراف و تبذیر مكن، چرا كه تبذیركنندگان، برادران شیاطینند و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود. و نیز می فرماید: «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِین‏» (آیات 141 انعام و 31 اعراف) و سرنوشت آنها چیزی جز عذاب آخرت نخواهد بود «وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النَّار» (آیه 43 غافر)

سوالی که از این آیات به ذهن می آید:

اسراف چیست و فرق آن با تبذیر کدام است؟

پاسخ این سوال:

در پاسخ به این سوال گفته اند: با در نظر گرفتن ریشه این دو لغت چنین به نظر مى‏رسد كه وقتى این دو در مقابل هم قرار گیرند «اسراف» به معنى خارج شدن از حد اعتدال است، بى آنكه چیزى را ظاهرا ضایع كرده باشد. برای مثال، کسی غذاى خود را آن چنان گران قیمت تهیه كند در حالی که می تواند با قیمت آن عده زیادى را آبرومندانه غذا بدهد. در اینجا اسراف صورت گرفته زیرا از حد گذرانده با این که در ظاهر چیزى نابود نشده است.

قرآن کریم بر متقیانی که دارند و از دستشان بر می آید واجب کرده است که بخشی از دارائیشان را به نیازمندان اختصاص دهند ؛ «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فىِ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ ... وَ فىِ أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائلِ وَ المَْحْرُومِ» ؛ «پرهیزگاران در باغها و چشمه سارانند ... و در اموالشان براى سائل و محروم حقّى [معیّن‏] بود

 

اما «تبذیر» و ریخت‏وپاش آنست كه آن چنان مصرف كند كه به اتلاف و تضییع بیانجامد؛ مثل اینكه براى دو نفر میهمان، غذاى ده نفر را تهیه کند و بعد باقیمانده را در زباله‏دان بریزد و آن را تلف كند. جالب تر این که برخی به این کار افتخار هم می کنند.(برگرفته از تفسیر نمونه ج12ص97)

بنابراین باید مراقب بود که نه بیش از مقدار نیاز خرید کرد که تبذیر است و نه بی جهت خرید گران قیمت کرد که اسراف است.

به راستی چه معنا دارد که انسان پول دو یا سه شلوار مناسب و آبرومندانه را بابت یک شلوار پاره پاره و رنگ و رو رفته ای بدهد که تا همین دو سه سال پیش اگر آن را کنار خیابان می انداخت کسی به آن نگاه هم نمی کرد؟!

همیشه با دیدن مردمی که با ولع و حرص عجیبی خود را در یک مسابقه خرید احساس می کنند این سوال برایم پیش می آید که چه اتفاقی در شُرُف وقوع است که ما از آن بی خبریم؟ قحطی در پیش است؟ یا با تحویل سال و صدای شلیک توپ به یکباره جمعیت کشور چند برابر می شود و چیزی به کسی نمی رسد؟ یا معده همین هایی که هستند به یک باره گشادتر می شود؟

اگر با تحویل سال چیزی جز تقویم عوض نمی شود و همین مردم ؛ همین معده ها و همین مقدار که غذا و میوه می خوردند ادامه خواهد داشت پس این همه سبد کالایی و فروش فوق العاده و بخربخرهای چند برابر برای چیست؟

 

اصل دوم. فقرا و مستمندان شهر و روستایمان را فراموش نکنیم

دومین اصلی که ما را در دستیابی به یک عملکرد خداپسندانه در این جو ایجاد شده یاری می کند توجه به فقر مستمندان و نیاز آنان در همه حال و به خصوص این روزهاست.

شما پدری را تصور کنید که با درآمدی بسیار کم، روزگار به سختی می گذراند. شب است و او به همراه همسر و فرزندانش سر سفره نشسته اند و شامی شبیه صبحانه را میل می کنند و نیم نگاهی هم به اخبار دارند. به یکباره با مقدمه اخبارگو و لبخندی که می زند دوربین به سطح شهر رفته خبرنگار از خرید شب عید و مقدار خرید و جنب و جوش مردم، گزارش می دهد. مردم هم با آب و تاب از خریده ها و هنوز نخریده های خود می گویند و ...

تبذیر و ریخت‏وپاش آنست كه آن چنان مصرف كند كه به اتلاف و تضییع بیانجامد؛ مثل اینكه براى دو نفر میهمان، غذاى ده نفر را تهیه کند و بعد باقیمانده را در زباله‏دان بریزد و آن را تلف كند. جالب تر اینکه برخی به این کار افتخار هم می کنند

اینطرف؛ همین یه لقمه نون و پنیر هم به دهان پدر زهر می شود و مادر از دادن جواب دختر کوچک خود که مدام می پرسد: پس ما کی می ریم خرید؟ ناتوان است. عوض کردن کانال هم فایده ای ندارد چون پدر می داند که این کار، قسط های عقب افتاده و یخچال خالی و لباس های کهنه آنها را چاره نمی کند.

یادمان باشد که درد این خانواده ها آنقدر زیاد است که اگر از جشن نیکوکاری چیزی نصیبشان شود باز دردی را دوا نمی کند.

 

راه حل

قرآن کریم بر متقیانی که دارند و از دستشان بر می آید واجب کرده است که بخشی از دارائیشان را به نیازمندان اختصاص دهند؛ «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فىِ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ ... وَ فىِ أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائلِ وَ المَْحْرُومِ»(آیات 15-19 سوره ذاریات)؛ «پرهیزگاران در باغها و چشمه سارانند ... و در اموالشان براى سائل و محروم حقّى [معیّن‏] بود.»

این نمی شود مگر آنکه ما از ابتدا یک نیازمند یا یک خانواده مستمند و یا بیشتر را در کنار خانواده خود در نظر بگیریم ؛ نه آنکه در بهترین حالت چنین نیت کنیم که اگر در آخر کار چیزی زیاد آمد آن را به نیازمندان هدیه می کنم.

اگر ما از همان ابتدا آنها را هم در نظر داشته باشیم ؛ ضمن آنکه به دام اسراف و تبذیر نمی افتیم؛ می توانیم با مدیریت صحیح خرید؛ پوشاک و کالایی هم برای آنها بخریم و یا می توانیم به راحتی بخشی از دارایی خود را (هر کسی به میزانی که واقعا در توان دارد) به این عده از عزیزان اختصاص داده و با شادکردن دل خانواده ای خدا را خشنود سازیم.

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

چگونه قرآن را زیبا بخوانیم؟


چگونه قرآن را زیبا بخوانیم؟


وقتی قرآن كریم نازل می شد، پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) در حفظ امانت وحی و شیوه قرائت صحیح آن، دقت زیادی می كردند. طبیعی است كه قرائت قاریان اولیه هم كه آیات را بعد از نزول، مستقیماً از خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) می شنیدند، فقط تقلید محض از پیامبر(صلی الله علیه وآله) با همان دقت و وسواس بوده است. چون در آن دوران، صحت قرائت به زیبایی ارائه آن ارجحیت داشت. تا سال ها بعد هم كه همین قاریان، نسل به نسل قرآن كریم را به دیگران یاد می دادند، وضع همین طور بود و بیشتر جنبه درست خواندن قرآن كریم در نظر گرفته می شد.

 


تلاوت

تحول اساسی

زمانی كه دستگاه های صوتی به وجود آمد و چاپ های متعدد و متنوعی از قرآن كریم در دسترس همه مسلمانان قرار گرفت، شرایط برای فعالیت در زمینه قرائت قرآن كریم مهیاتر شد. آن موقع بود كه افراد هر قوم و طایفه ای با دید فرهنگی و بومی خود به قرائت و مفاهیم آن نگاه می كردند و هر كدام با لهجه و شیوه بیان خودشان آن را قرائت می كردند.

مسلماً اقوام عرب زبان به خاطر تسلطی كه بر معنای قرآن كریم داشتند، در این زمینه خیلی مؤثرتر و فعال تر بودند؛ بویژه آن كه در مواجهه با فرهنگ های كشورهای غیرعرب، الحان و نغمه های آنها را یاد گرفتند و در قرائت هایشان به كار بردند.

در این میان، كشور مصر چند سر و گردن بالاتر از تمام كشورهای اسلامی دیگر است، آنقدر كه به جرأت می گویند تمام جهان اسلام، زیبایی تلاوت و قرائت امروزشان را مدیون قاریان مصری هستند.

 

قرائت قرآن كریم در ایران

هر چند قبل از انقلاب هم استادانی در زمینه قرائت قرآن كریم در ایران ظهور كرده بودند، اما دوران شكوفایی این هنر در ایران، مربوط به بعد از انقلاب است. تأكید خاص رهبر معظم انقلاب، برگزاری منظم مسابقات بین المللی حفظ و قرائت در تهران، دعوت مكرر هر ساله از قاریان مشهور مصری و قرائت ایشان در محافل عمومی و نشر و تكثیر نوار قرائت استادان بزرگ زمینه رشد این فن را در میان علاقه مندان مستعد ایرانی فراهم كرده است تا جایی كه بارها، قاریان ایرانی را در رتبه های برتر مسابقات بین المللی دیده ایم.

در هر حال، آینده روشنی برای هنر قرائت قرآن كریم در كشور ما انتظار می رود به ویژه كه بسیاری از نغمات قرائت قرآن كریم برگرفته از نغمات اصیل ایرانی است. حالا خوب است كمی هم از «صوت» و «لحن» بدانیم و این كه با هم فرق دارند. صوتمان را چطوری تقویت كنیم و از چه لحنی در خواندنمان استفاده كنیم.

صوت

عواملی كه در شكل گیری صوت اشخاص دخالت دارد عبارتند از:

1) محیط. كه منظور همان محیط اطراف شخص است، برای مثال: تُنْ سخن گفتن در برخی از خانواده ها ملایم تر و در برخی بالاتر است ، به طوری كه فرزندان خانواده نیز عموماً با همان تُنْ صحبت می كنند .

گوش همه انسان ها در دریافت اصوات پیرامون خود از قدرت گیرایی یكسانی برخوردار نیستند. تیز گوشی در موسیقی خیلی مهم است

 

2) وضع جغرافیایی و آب و هوای مساعد در شكل گیری و پرورش اصوات تأثیر مثبت دارد. براساس بررسی های به عمل آمده در كشورهای حوزه دریای مدیترانه مانند مصر، یونان، ایتالیا، سوریه و تركیه، میانگین صداهای مستعد برای فعالیت در زمینه موسیقی بسیار بیشتر از مناطق دیگر است

3) وراثت

4) نژاد كه برای نمونه نژادهای ساكن در شمال آفریقا، بویژه در مصر غالباً از قوت و بم بیشتری نسبت به ساكنان شبه جزیره هند و یا نژادهای ساكن جنوب شرق آسیا برخوردارند.

5) گوش همه انسان ها در دریافت اصوات پیرامون خود از قدرت گیرایی یكسانی برخوردار نیستند. تیز گوشی در موسیقی خیلی مهم است.

صوت زیبا

عوامل مؤثر در نیكویی و تحسین صوت

1) تربیت صوت: تعلیم و تربیت صوت تنها درباره اصواتی مؤثر است كه دارای جوهر ذاتی بوده ، خاصیت نغمه پذیری را داشته باشند.

2) تمرین: امروزه اهمیت تمرین های مستمر نه تنها در زمینه صوت بلكه در همه رشته های هنری امری مسلم و اثبات شده است. توصیه ها و روش های زیر برای تمرین و ممارست در زمینه تلاوت قرآن كریم پیشنهاد می شود:

الف) بهترین زمان برای انجام تمرین، بامداد(قبل از طلوع آفتاب) و ابتدای شب (بعد از غروب آفتاب) است.

ب) تمرین هنگام بامداد، بهتر است با پرده پائین شروع شده ، حداكثر تا پرده های متوسط صدا ادامه پیدا كند.

ج ) حداقل میزان این تمرین ها، برای فرد مبتدی و متوسط باید 3 تا 4 روز در هفته باشد.

3) استراحت و خواب كافی: یكی از عوامل بسیار زیان آ ور و مخرب برای صوت انسان فعالیت های شدید بدنی است و تنها چیزی كه می تواند قوای از دست رفته را به بدن بازگرداند، استراحت و خواب كافی و تغذیه صحیح است.

4) حفظ سلامتی: شامل سلامتی عمومی بدن و سلامتی حنجره، گوش و بینی

5) تغذیه صحیح و رعایت پرهیزشامل:

 

الف) هر چیز بسیار سرد را ننوشیم

ب) خوراكی های بسیار چرب حاوی روغن

ج) خوراكی ها و آشامیدنی هایی كه میزان مزه چندگانه ترشی، شوری، شیرینی، تلخی و تندی در آن زیاد است

د) استشمام هوای آلوده

تربیت صوت: تعلیم و تربیت صوت تنها درباره اصواتی مؤثر است كه دارای جوهر ذاتی بوده ، خاصیت نغمه پذیری را داشته باشند

لحن

می گویند «لحن كمال گفتار است». علمای فن قرائت به مرور زمان متوجه شدند كه آیات قرآن كریم با توجه به دوری و نزدیكی معنایشان، ریتم و آهنگ خاصی دارند و نتیجه آن شد كه الحان را دسته بندی كردند و به هر دسته «مقام» یا «دستگاه» گفتند. این را هم بد نیست بدانید كه هر مقام سه مرحله لحنی اصلی دارد: قرار، جواب، جواب جواب.

 

مقاه هایی برای قرائت قرآن کریم

بیات

وسیع ترین مقام در قرائت قرآن كریم است و گوشه های بسیاری دارد. معمولاً قرائت با این مقام آغاز می شود و زمینه اجرای مقام های دیگر است كه وقار، عظمت، بزرگی، تسلط و سنگینی را القا می كند و آرامش همراه با غم می آورد. این مقام برای اجرای دعاهای قرآنی، حكایات و اندرزها به كار می رود. نمونه: آل عمران، آیه 171 به بعد‎/استاد مصطفی اسماعیل، مریم، ابتدای سوره‎/ استاد عبدالباسط

رست

بعد از بیات، از كامل ترین مقام هاست. می گویند قدمت آن به زمان حضرت آدم(علیه السلام) برمی گردد. اثر آن برانگیختن حس مردانگی، جسارت و حركت به سمت كشف حقیقت است و در آیاتی كه دارای تأكید و تحكم و امر است، استفاده می شود. نمونه: آیات ابتدای سوره شمس و ضحی‎/استاد عبدالباسط، روم، آیه 20 ‎/استاد منشاوی

 

عجم و چهارگاه

بعضی، این دو مقام را یكی می دانند ولی بعضی آن ها را از هم جدا می كنند. این سخن سرای مضامین خدا، بهشت، توبه، معجزات پیامبران، دعا، درخواست و حركت و مبارزه استفاده می شود. نمونه: ضحی آیه 11 انشراح ‎/ استاد عبدالباسط، انعام آیه 99 ‎/ استاد شحات انور

 

نهاوند

مقام بسیار زیبایی است كه متعادل و قابل انعطاف است و ماهیتی لطیف و منعطف از نظر لحنی دارد. نه خیلی خشن است و نه خیلی خفیف و بیشتر در بیان داستان های قرآنی به كار می رود. نمونه: بقره آیه 250 ‎/ استاد مصطفی اسماعیل، شعراء آیه های 32 و 33 ‎/ استاد منشاوی

می گویند «لحن كمال گفتار است» . علمای فن قرائت به مرور زمان متوجه شدند كه آیات قرآن كریم با توجه به دوری و نزدیكی معنایشان، ریتم و آهنگ خاصی دارند و نتیجه آن شد كه الحان را دسته بندی كردند و به هر دسته «مقام» یا «دستگاه» گفتند

سه گاه

زادگاهش آذربایجان است. به مرور، رنگ و بوی عربی گرفته و یكی از مقام های اصلی قرائت قرآن كریم است. آن را نگین مقام ها می دانند.

این لحن برانگیزاننده حس محبت، عشق و سوز دل است و در آیاتی با مفاهیم ، وعده الهی، بشارت، مغفرت، صفات مؤمنان، پیروزی و اجابت دعا به كار می رود. نمونه: فاطر آیه های 14 و 15 ‎/ استاد مصطفی اسماعیل، نساء آیه 142 ‎/ استاد شحات انور، انعام آیه 100 ‎/ استاد شحات انور ‎/ حمد، اوایل سوره ‎/ استاد منشاوی، طارق، اوایل سوره‎/استاد منشاوی

 

صبا

مجموعه ای از نغمات حزین است كه گذشته از دست داده را به تصویر می كشد و ما را به خویشتن خویش دعوت می كند. در آیاتی با موضوع عبرت از حوادث گذشتگان، مقایسه عاقبت نیك مؤمنان و سرانجام بد گناهكاری، دعا و توبه و پشیمانی و ذكر نعمت ها و آیات الهی به كار می رود.نمونه: قیامت آیه های 14 و 15 ‎/ استاد عبدالباسط ‎/ نساء آیه 137 ‎/ استاد شحات انور، الرحمن، اوایل سوره ‎/ استاد منشاوی

 

حجاز

اثر آن شور و شعف همراه با احساسات عالی و حزین و دعوت به یكپارچگی و اتحاد و آرزو برای سعادت بشر است. از این مقام در آیاتی كه مربوط به بشارت و انذار، نعمت های خداوند، تذكر و یادآوری، امر و توصیه، خلقت جهان هستی و موجودات هستند، استفاده می شود.

نمونه: حشر آیه 21 ‎/ استاد عبدالباسط، نساء آیه 140 ‎/ استاد شحات انور، انعام آیه های 103 و 104 ‎/ استاد شحات انور، مریم آیه های 13 و 14 و 15 و 16 ‎/ استاد عبدالباسط.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان

 


منبع :

خلاصه ای از مقاله علیرضا معاف

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

دعا برای عاقبت به خیری


دعا برای عاقبت به خیری


عمر انسان مجموع لحظات است و یکی از آن لحظات همان لحظه آخر و پایانی عمر انسان است. انسان باید تلاش کند که در آن لحظه در حالی باشد که دارای ایمان کامل و توبه مقبوله باشد و اگر ذرّه ای کوتاهی و بی مبالاتی کند امکان دارد در همان لحظه شیطان ایمان را از انسان بگیرد و خدای ناکرده دلبسته به غیر خدا باشد.

 


عاقبت

انسانها به چهار دسته تقسیم می شوند:

1ـ کسانی که از اوّل تا آخر عمر خوب و در مسیر صحیح بوده اند، این گونه افراد کمند و بارزترین مصداق آن ها انبیاء، امامان و اولیاء الهی هستند.

این گروه یقیناً عاقبت بخیر هستند و هیچگونه جای بحث ندارد هر چند خود این گروه نسبت به آینده خویش نگران و ترسان هستند.

2ـ کسانی که از اوّل عمر تا پایان بَدو شرّ بوده اند، و لحظه ای در مقابل فرامین الهی سر تعظیم فرود نیاوردند.این گروه در عاقبت به شرّشان شکّی نیست و این گروه نیز مورد بحث نیست.

3ـ گروه سوّم انسان هایی هستند که در اوائل زندگی اهل خیر و نیکی و در مسیر هدایت هستند ولی بر اثر عدم تسلّط هواهای نفسانی و پاکیزه شدن از صفات رذیله، کم کم به انحراف کشیده شده و سرانجام عاری از ایمان و در حال ارتداد و کفر از دنیا رفته، این گونه افراد را می گوییم افرادی که عاقبت به شر شده اند. این گروه به عنوان درس عبرت محل بحث و اشاره خواهد بود و در قرآن آیات فراوانی داریم به این مضمون که «آمنوا ثم کفروا».

4ـ گروهی در اوائل زندگی بر اثر غفلت و نادانی دچار گناه و انحرافات هستند ولی با گذشت زمان و رشد عقلی آرام، آرام در مسیر صحیح قرار گرفته و سرانجام باایمان کامل و کوله باری از اعمال صالح و توبه قبول شده از دنیا می روند، این گروه را عاقبت بخیر می نامیم .

 

مقصود از عاقبت به خیری

عمر انسان مجموع لحظات است و یکی از آن لحظات همان لحظه آخر و پایانی عمر انسان است. انسان باید تلاش کند که در آن لحظه در حالی باشد که دارای ایمان کامل و توبه مقبوله باشد و اگر ذرّه ای کوتاهی و بی مبالاتی کند امکان دارد در همان لحظه شیطان ایمان را از انسان بگیرد و خدای ناکرده دلبسته به غیر خدا باشد.

گروهی در اوائل زندگی بر اثر غفلت و نادانی دچار گناه و انحرافات هستند ولی با گذشت زمان و رشد عقلی آرام، آرام در مسیر صحیح قرار گرفته و سرانجام باایمان کامل و کوله باری از اعمال صالح و توبه قبول شده از دنیا می روند، این گروه را عاقبت بخیر می نامیم

اهمّیت عاقبت به خیری در قرآن

آیات متعددی از قرآن بر این امر تأکید دارد که مردم تلاش کنید مسلمان و عاقبت به خیر از دنیا بروید که به نمونه هایی اشاره می شود.

1ـ وصیّت خداوند

خداوند متعال مؤمنان را این گونه توصیه می کند: «یا ایّها الّذین آمنوا اتّقوا اللّه حقّ تقاته و لاتموتنّ الّا و انتم مسلمون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است تقوای الهی داشته باشید، و از دنیا نروید، مگر این که مسلمان باشید (تلاش کنید تا پایان عمر گوهر ایمان را حفظ کنید.)»

2ـ وصیّت ابراهیم به فرزندان

«و وصّی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنیّ انّ اللّه اصطفی لکم الدّین فلا تموتنّ الّا و انتم مسلمون؛ و ابراهیم و یعقوب(در واپسین لحظات عمر) فرزندان خود را به این آیین، وصیّت کردند(و هر کدام به فرزندان خود گفتند) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده، و شما جز به آیین اسلام (تسلیم در برابر فرمان خدا) از دنیا نروید.(تسلیم الهی بودن همان عاقبت به خیری است)»

تسلیم امر الهی بودن در هر زمانی متدین به دین الهی آن زمان بودن است و در این زمان عاقبت به خیری به این است که انسان واقعاً مسلمان و در حال داشتن دین اسلام و ایمان عمیق به اصول و ارکان آن از دنیا برود.

حضرت ابراهیم

 

3ـ درخواست راسخان در علم عاقبت به خیری

«الرّاسخون فی العلم آمنّا به...ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمةً انّک انت الوهّاب؛(3) راسخان در علم می گویند: «ما به آن (قرآن) ایمان آوردیم...پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی (از راه حق) منحرف مگردان و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده ای».

آیه فوق نکات مهمی در رابطه با عاقبت به خیری دارد:

1ـ راسخان علم با آن عظمت مواظب روح و دل خود هستند (رّبنا لاتزغ قلوبنا).

2ـ در خط قرار گرفتن و هدایت شدن مهم است ولی مهم تر آن است که انسان از خط خارج نشود و تا آخر خط بماند.

3ـ از خطر سوء عاقبت روح و دل نباید غافل شد و همیشه در این زمینه از خداوند باید استمداد جُست.

وقتی راسخان در علم از عاقبت به خیری ترس داشته باشند تکلیف دیگران مشخص است که چه قدر باید برای عاقبت به خیری تلاش نمایند.

4 ـ «...ربّنا آتنا فی الدّنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النّار؛ و بعضی می گویند: پروردگارا! به ما در دنیا «نیکی» عطا کن، و در آخرت نیز «نیکی» مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگهدار». در روایات آمده که رضایت الهی، بهشت، حورالعین حسنات آخرتند و حسنات دنیا علم و عبادت، اخلاق و توسعه در معاش و همسر نیک می باشند.

از جمله امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه فوق فرمود: «رضوان اللّه و الجّنة فی الآخرة و السّعة فی المعاش و حسن الخلق فی الدّنیا؛ خشنودی خدا و بهشت در آخرت (حسنه است) و توسعه در معاش و خوش خلقی در دنیا (حسنه) می باشد.»

 

دعا برای عاقبت به خیری

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ: 8 ؛آل عمران

پروردگارا، پس از آن که ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار که تو خود بخشایشگری. قرآن کریم برای عاقبت به خیری و مردن با ایمان و پایداری در ایمان اهمیت ویژه ای قایل شده است.

«و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان سفارش کردند: ای پسران من، خداوند برای شما این دین را برگزید. پس البته نباید جز مسلمان بمیرید. «ساحران فرعون نیز آن هنگام که به موسی (علیه السلام) ایمان آوردند و تهدید فرعون را شنیدند از خداوند عاقبت به خیری طلب کردند و گفتند: «رَبَّنا اَفرِغ عَلَینا صَبراً وَ تَوَفَّنا مُسلِمینَ(پروردگارا، بر ما شکیبایی فرو ریز و ما را مسلمان بمیران.)

تسلیم امر الهی بودن در هر زمانی متدین به دین الهی آن زمان بودن است و در این زمان عاقبت به خیری به این است که انسان واقعاً مسلمان و در حال داشتن دین اسلام و ایمان عمیق به اصول و ارکان آن از دنیا برود

 

یوسف صدیق (علیه السلام) نیز عرضه داشت: « تَوَفَّنی مُسلِماً وَ اَلحِقنی بِالصّالِحینَ » ؛ (مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما). در میان ادعیه و کلمات معصومان : نیز این موضوع مهم به چشم میخورد؛ از آن جمله دعای عدیله است که به همین منظور انشاء شده است.

امام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) سرانجام نیک و فرجام خوش را این گونه از خداوند طلب می کند: «نَسأَلُ اللّهَ مَنازِلَ الشُّهَداءِ وَ مُعایَشَةَ السُّعَداءِ وَ مُرافَقَةَ الاَنبِیاءِ .» از خدا درجات شهیدان و زندگی سعادتمندان و همنشینی با پیامبران را درخواست می کنیم.)

امام چهارم در دعایی مستقل در صحیفه سجادیه عاقبت به خیری را از خداوند طلب کرده است: «ای آن که یاد او برای یاد کنندگان شرافت است و شکر و سپاسش برای سپاسگزاران رستگاری و طاعت و فرمانبرداریش برای مطیعان نجات و رهایی است، بر محمد و آل او درود فرست و دلهای ما را فقط به یاد خود و زبانهای ما را فقط به شکر خود و اندام ما را فقط به طاعت خود مشغول ساز و اگر برای ما فراغتی مقدر کرده ای، آن را چنان به سلامت بگذران که گناه و خستگی به ما رو نیاورد تا نویسندگان گناهان با نامة سفید بازگردند و نویسندگان طاعت از نوشتن حسنات ما شادمان شوند و چون روزهای عمر سپری شود و مدت زندگی به سر آید و دعوت تو، که ما ناچار آن دعوت را اجابت می کنیم، ما را احضار کند، پس بر محمد و آل محمد درود فرست وَاجعَل خِتامَ ماتُحصی عَلَینا کَتَبَةُ اَعمالِنا تَوبَةً مَقبُولَةً لا تُوقِفُنا بَعدَها عَلی ذَنبٍ اِجتَرَحناهُ وَلامَعصِیَةٍ اِقتَرَفناها [(و پایان آنچه را نویسندگان کردارهایمان برای ما می شمارند توبة پذیرفته شده قرار ده - توبه ای که بعد از آن گناهان و نافرمانی هایمان را به رخمان نکشند. در روزی که خبرهای بندگانت را می آزمایی و به حسابشان رسیدگی می کنی پوششی که با آن اعمال ما را پوشانده ای در برابر ناظران برندار. همانا تو با هر کس که تو را بخواند مهربانی و برای کسی که تو را صدا کند اجابت کنی.) ]

امام زمان(علیه السلام) نیز به درگاه خداوند این گونه عرضه داشته اند:

«اَللّهُمَّ عَرِّفنی نَفسَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَکَ لَم اَعرِف نَبِیَّکَ اَللّهُمَّ عَرِّفنی نَبِیَّکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی نَبِیَّکَ لَم اَعرِف حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَکَ ضَلَلتُ عَن دینی اَللّهُمَّ لاتَمُتنی میتَةً جاهِلِیَّةً وَلا تُزِغ قَلبی بَعدَ اِذ هَدَیتَنی.»

فرآوری : زهرا اجلال

 

بخش قرآن تبیان

 

 


منابع :

سایت حوزه

رادیو قران

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

ترازوی سنجش اعمال


ترازوی سنجش اعمال

 


قرآن کریم می‌فرماید: «فَاِذا نُفِخَ فی الصُّورِ فَلا اَنسابَ بَینَهُم یؤمَئِذٍ وَ لا یتَسائَلوُنَ.فَمَن ثَقُلَت مَوازینُهُ فَاولئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ؛ پس آنگاه که نفخه صور قیامت دمید دیگر نَسَب خویشی در میانشان نماند و کسی از کسی دیگر حال نپرسد. پس در آن روز هر که اعمالش سنگین وزن است، آنان رستگار هستند».(سوره مؤمنون،آیات 101 و102)

 


ترازو

شبی مهتابی بود. هنگامی که اطراف خانه خدا طواف می‌کردم، صدای زیبا و غم انگیزی به گوشم رسید، به دنبال صاحب صدا می‌گشتم که چشمم به جوانی زیبا و خوش قامتی افتاد که آثار نیکی در چهره‌اش نمایان بود، دست در پرده خانه خدا افکنده بود و چنین مناجات می‌کرد:

ای مولای من! ای خدای من! چشم‌های بندگان در خواب فرو رفته و ستارگان آسمان، یکی بعد از دیگری، سر به افق مغرب گذارده و از دیده‌ها پنهان می‌گردند و تو خداوند حی و قیومی که هرگز خواب تو را فرا نمی‌گیرد. در این دل شب پادشاهان درهای قصرهای خویش را بسته و نگهبانان گمارده‌اند،خطاکار و مستمندم.از تو امید رحمت دارم، ای رحیم و ای کریم! نظر لطفت را می‌طلبم، ای کسی که دعای گرفتاران را در تاریکی‌های شب اجابت می‌کنی! و دردها و رنج‌ها و بلاها را برطرف می‌سازی، گنه‌کاران به در خانه چه کسی بروند و از که امید بخشش داشته باشند.

«اصمعی» گفت: آن قدر جوان نالید و نالید که بی هوش شد و به زمین افتاد، نزدیک او رفتم و به صورتش خیره شدم، نور ماه در صورتش افتاده بود، خوب دقّت کردم، متوجه شدم که امام سجاد(علیه‌السلام) است، سر آن حضرت را به دامن گرفتم و سخت به حالش گریستم، قطرات اشکم بر صورتش افتاد و به هوش آمد، چشم‌هایش را گشود و گفت: کیست که مرا از یاد مولایم مشغول داشته است؟ من گفتم: اصمعی هستم، ای سید و مولای من! این چه گریه و بی تابی است! تو از خاندان نبوت و وحی و عصمت هستی!

امام(علیه‌السلام) برخاست و نشست و فرمود: ای اصمعی! هیهات هیهات! خداوند بهشت را برای مطیعان آفریده هر چند غلام حبشی باشد و دوزخ را برای عاصیان خلق کرده، هر چند بزرگی از قریش باشد، مگر نشنیده‌ای که قرآن کریم می‌فرماید:«فَاِذا نُفِخَ فی الصُّورِ فَلا اَنسابَ بَینَهُم یؤمَئِذٍ وَ لا یتَسائَلوُنَ.فَمَن ثَقُلَت مَوازینُهُ فَاولئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ؛ پس آنگاه که نفخه صور قیامت دمید دیگر نَسَب خویشی در میانشان نماند و کسی از کسی دیگر حال نپرسد. پس در آن روز هر که اعمالش سنگین وزن است، آنان رستگار هستند».(سوره مؤمنون،آیات 101 و102)

اصمعی می‌گوید: هنگامی که چنین دیدم، او را به حال خود گذاشتم و رفتم.(تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ذیل آیه شریفه)

امام سجاد (علیه‌السلام) در نامه‌ای در پاسخ به او نوشت:اسلام و ایمان به خدا، همه امتیازات دیگر را از بین برده و می‌برد. همچنین او را به گذشته جاهلی پدرانش (و خودش) سرزنش نمود و فرمود: «فرد مسلمان هیچ پستی و خواری ندارد، بلکه پستی، تنها در جاهلیت است

پستی جاهلیت

عبدالملک بن مروان زمامدار ستمگری بود و فرمانروایانی ستمگرتر از خود بر بلاد مسلمانان گمارده بود، از جمله آنان قرار دادن حجاج بن یوسف ثقفی در بصره و کوفه بود که به کشتار مردم به ویژه به نابودی شیعیان امام علی(علیه‌السلام) همت گماشت.

عبدالملک شدیداً مراقب امام(علیه‌السلام) بود و می‌کوشید تا از رفتار آن حضرت(علیه‌السلام) بهانه‌ای جدید آورد تا بر حضرتش سخت بگیرد و یا توهین کند، روزی به او خبر دادند که امام سجاد(علیه‌السلام) با کنیز آزاد شده خویش ازدواج کرده است، او طی نامه‌ای آن حضرت(علیه‌السلام) را بر این کار شماتت کرد، از طرفی خواسته بود که به این وسیله امام (علیه‌السلام) را متوجه سازد که از همه امور حتی امور داخلی و شخصی امام(علیه‌السلام) با خبر و مطلع است و همچنین خویشاوندی خود را به یاد او بیاورد.

امام سجاد(علیه‌السلام) در نامه‌ای در پاسخ به او نوشت:اسلام و ایمان به خدا، همه امتیازات دیگر را از بین برده و می‌برد. همچنین او را به گذشته جاهلی پدرانش(و خودش) سرزنش نمود و فرمود: «فرد مسلمان هیچ پستی و خواری ندارد، بلکه پستی، تنها در جاهلیت است.»(مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 176.)

همچنین امام (علیه‌السلام) با استناد به این آیه کریمه قرآن:

«لَقَد کانَ لَکُم فی رَسُولِ اللهِ اُسوَة حَسَنَة؛ به تحقیق که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برای شما الگوی نیکویی است».(سوره احزاب، آیه 21)

اشاره به ازدواج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آ له) با صفیه فرمودند و همچنین یاد آور شدند که چگونه پیامبر (صلی الله علیه وآله) دختر عمّ خود زینب را به عقد زید بن حارث که یک بنده بود، در آورد. (عقد الفرید، ج 7، ص 140، ابن سعد، ج 5، ص 24)

 

بخش قرآن تبیان

 


منبع :بشارت ، شماره 47 ، مقاله حسن کریمی سلیمی

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

حکمت سنت امتحان و ابتلا چیست؟


حکمت سنت امتحان و ابتلا چیست؟


در انسان شناسی قرآن، سلسله قوانینی بر حیات انسان‌ها حکومت می‌کند که قرآن از آن‌ها به سنت‌های الهی تعبیر می‌کند؛ همان گونه که در عالم طبیعت، قوانینی حاکم است که تخلف از آن‌ها محال است مانند قانون جاذبه. بر حیات فردی و اجتماعی انسان‌ها نیز سلسله قوانینی حکومت می‌کند مه تخلف ناپذیر است.

 


امتحان

شناخت این سنت‌ها برای انسان‌ها، هدایتگر و راه‌گشاست. از نظر جهان بینی اسلامی عامل هستی، واحد زنده و با شعور بوده و با حیات انسان‌ها در رابطه است. اعمالی که انسان انجام می‌دهد، در عالم تأثیر گذارده و موجب عکس‌العمل‌هایی می‌شود. اگر اعمال انسان خوب و مثبت و از سر راستی و درستی باشد، موجب یک سلسله عکس‌العمل های خوب از ناحیه مبدأ هستی در زندگی افراد خواهد شد و اگر اعمال انسان منفی و ظلم و فساد و بی عدالتی و دروغ باشد، عامل هستی واکنش منفی از خود نشان خواهد داد. بنابراین این گونه نیست که فرد یا جامعه ای دست به فسق و فجور و یا تبهکاری و قساوت و سنگدلی بزند، اما از هجوم مصائب و بلیات در امان باشد یا فرد و جامعه ای متقی و پرهیزکار و خالص باشد و در عین حال از نعمت‌های الهی محروم باشد.

باید توجه داشت که حاکمیت سنت‌های الهی مغایر آزادی و اراده و اختیار انسان‌ها نیست. از دیدگاه جهان بینی اسلامی هیچ گاه پذیرش سنت‌های الهی، به معنای نفی نقش اراده انسان در تغییر جامعه و تاریخ نیست؛ زیرا انسان با اختیار خویش زمینه اجرای سنت‌های الهی را فراهم می‌سازد. همچنین سنت‌های الهی عام و غیر قابل تبدیل و تحویل هستند؛ یعنی اگر افراد جامعه ای بر اثر اعمال و رفتار خود در مسیر یکی از سنت‌های الهی قرار گیرند و سرنوشت خاصی در مورد آن‌ها قطعیت پیدا کند، امکان ندارد سرنوشت دیگری بر حیات آن‌ها حاکم شود. سنت‌های الهی نه به کلی عوض می‌شود و نه حتی کم و زیاد و خفیف و شدید می‌شود؛ چنان که خداوند می‌فرماید: «سُنَّةَ اللّهِ الَّتی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْدیلاً»؛ «این سنت الهی است که در گذشته نیز بوده است و هرگز برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت».(1)

برخی از سنت‌ها بر حیات فردی انسان‌ها حاکم است و برخی دیگر به حیات اجتماعی انسان‌ها مربوط می‌شود. برخی سنت‌ها هم بر برخی دیگر حاکمیت دارند؛ یعنی اگر زمینه اجرا و تحقق سنتی از میان برود، سنتی دیگر جایگزین آن خواهد شد. یکی از سنت‌های الهی، عذاب قطعی کفار و مجرمان است، مگر آنکه توبه کنند و به مسیر حق رهسپار شوند. در این حالت توبه حاکم بر سنت قبلی شده و از اجرای آن جلوگیری می‌کند: « وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛ « و (نیز) تا استغفار می‌کنند، خدا عذابشان نمی‌کند».(2)

وجود حوادث سخت گاه در زندگی انسان‌ها ـ از پیامبران بزرگ خدا گرفته تا افراد عادی ـ ضرورت است؛ ضرورت امتحان و آزمایش و شکوفا شدن استعدادهای نهفته و سرانجام تکامل وجود انسان. از این جهت، پیامبران بر همه افراد در مواجه شدن با سختی‌ها اولویت دارند

سنت ابتلا

یکی از سنت‌های الهی که در قرآن کریم بر آن تأکید بسیار شده، امتحان و آزمایش است. قرآن از این سنت گاه به «ابتلا» تعبیر نموده و در مواردی با عنوان «امتحان» از آن یاد کرده است. آزمایش، از اهداف خلقت شمرده شده است: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ»؛ «آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می‌کنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است».(3)

همه انسان‌ها در طول حیات خویش با وسایل مختلفی مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرند: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ»؛ «قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال‌ها و جان‌ها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان».(4)

این آزمایش‌ها برای رفع جهل و ابهام است، اما در مورد خدا می‌توان چنین قضاوت کرد؟

مسلماً خیر؛ زیرا خداوند علم قبلی به همه موجودات و رویدادهای جهان داشته و هیچ پدیده ای از نظر او پنهان نیست تا بخواهد با آزمایش آن را آشکار کند. بنابراین هدف از آزمایش‌های الهی باید به انسان بازگردد، نه به خداوند.

خداوند می‌خواهد با آزمایش از انسان‌ها، استعدادهای درونی آن‌ها را شکوفا و بارور سازد. امتحان موجب می‌شود انسان شایستگی‌های رشد و کمال خود را نشان دهد و شخصیت خود را خالص‌تر گرداند و به نقاط ضعف خود بیشتر پی ببرد و درصدد رفع آن‌ها برآید تا بتواند به سمت هدف اعلای حیات خویش گام بردارد، درست همانند فولادی که برای استحکام بیشتر آن را در کوره قرار می‌دهند تا آبدیده شود.

خداوند آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می‌دهد تا مقاوم گردد و مس وجودش به طلا تبدیل شود. «لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ به ذاتِ الصُّدُورِ»؛ «خداوند، آنچه در سینه‌هایتان پنهان دارید، بیازماید و آنچه را در دل‌های شما (از ایمان) است، خالص گرداند و خداوند از آنچه در درون سینه‌هاست، با خبر است».(5)

حاکمیت سنت‌های الهی مغایر آزادی و اراده و اختیار انسان‌ها نیست. از دیدگاه جهان بینی اسلامی هیچ گاه پذیرش سنت‌های الهی، به معنای نفی نقش اراده انسان در تغییر جامعه و تاریخ نیست؛ زیرا انسان با اختیار خویش زمینه اجرای سنت‌های الهی را فراهم می‌سازد

 

سنت امتحان یک سنت عمومی است و شامل همه انسان‌ها می‌شود و انبیا نیز از این حکم مستثنا نیستند؛ چنان که درباره ابراهیم علیه‌السلام می‌فرماید: «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ به کلماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا»؛ «(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش‌ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم».(6)

وجود حوادث سخت گاه در زندگی انسان‌ها ـ از پیامبران بزرگ خدا گرفته تا افراد عادی ـ ضرورت است؛ ضرورت امتحان و آزمایش و شکوفا شدن استعدادهای نهفته و سرانجام تکامل وجود انسان. از این جهت، پیامبران بر همه افراد در مواجه شدن با سختی‌ها اولویت دارند.

در آیات سوره اعراف، به صحنه ای از تاریخ پرماجرای بنی اسرائیل اشاره شده است. این ماجرا مربوط به جمعی از بنی اسرائیل است که در ساحل یکی از دریاها در بندری به نام ایله زندگی می‌کردند و از طرف خداوند به عنوان آزمایش و امتحان دستوری به آن‌ها داده شد که صید ماهی را در روز شنبه تعطیل کنند، اما آن‌ها این دستور را زیر پا نهادند.

هنگامی که این جمعیت در برابر آزمایش بزرگ که با زندگی آنان کاملاً آمیخته بود، قرار گرفتند ـ چون قسمتی از درآمدشان از همین طریق بود ـ به سه گروه تقسیم شدند: گروه کثیری به مخالفت پرداختند، گروهی آن‌ها را از کارشان نهی کردند و عده ای ساکت و بی طرف نشستند. ظاهر آیات نشان می‌دهد از آن سه گروه، تنها گروه اندرز دهندگان از مجازات الهی مصون ماندند: «فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا به عذابٍ به ما کانُوا یَفْسُقُونَ»؛ «اما هنگامی که تذکراتی را که به آن‌ها داده شده بود، فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید؛ و) نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم».(7) مجازات آن‌ها این بود که به شکل میمون‌های طرد شده درآمدند.(8)

 

پی نوشت ها:

1. فتح: 23.

2. انفال: 33.

3. ملک: 2.

4. بقره: 155.

5. آل عمران: 154.

6. بقره: 124.

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

چند نکته در قرائت قرآن


چند نکته در قرائت قرآن

 


اسحاق بن عمّار می‌گوید كه به امام صادق(علیه السلام) عرض كردم: جانم به قربانت، من قرآن را حفظ كرده‌ام. از حفظ بخوانم یا از روی آن؛ امام فرمود: از روی قرآن بخوان؛ زیرا قرائت از روی قرآن ثواب بیشتری دارد. مگر نمی‌دانی كه نگاه كردن به قرآن علاوه بر خواندن آن، عبادت مستقل است.


تلاوت

طهارت

از كلیدهای وارد شدن در گستره‌ی قرآن این است كه قاری قرآن با طهارت باشد. طاهر بودن یعنی با وضو و یا غسل و یا تیمم بودن تأثیر فراوان در روح قاری قرآن دارد و اینكه بتواند به معارف و معانی قرآن دست پیدا كند.

علی(علیه السلام) فرمود:

لایقرأ العبد القرآن إذا كان علی غیر طهور حتی یتطهر(الخصال للشیخ الصدوق، ج 2، ص 164)؛ بنده‌ی كه طهارت ندارد تا هنگامی كه طهارت نگرفته نباید قرآن بخواند.

 

 

مكان و زمان قرائت قرآن

از عواملی كه به حضور قلب انسان هنگام قرائت قرآن كمك می‌كند، برگزیدن زمان و مكان مناسب است.

خداوند برخی از مكان‌ها را بر برخی دیگر برتری داده است. همانگونه كه بعضی از زمان‌ها را برتری داده است. انتخاب زمان‌ها و مكان‌های برتر برای نماز، دعا، ذكر و قرائت قرآن فایده‌های فراوان در حضور قلب انسان به سوی خداوند دارد.

از این مكان‌های مقدس مساجد است و با فضیلت‌ترین مساجد، مسجدالحرام، مسجد نبوی در مدینه منوره، مسجد الاقصی و مسجد كوفه است و از مكان‌های مقدس مرقدهای اولیای خداوند و حرم‌های اهل بیت(علیهم السلام) و به خصوص حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) است و برترین مكان مقدس وادی عرفه در روز عرفه است كه رحمت خداوند بدون حساب بر حاجیان سرازیر می‌شود كه در آنجا دو عامل زمان و مكان با هم جمع شده است.

از زمان‌های مقدس كه برای حضور قلب مفید و مؤثر است شب و روز جمعه، شب قدر، روز عرفه، ماه رمضان و شب نیمه شعبان است. این زمان‌ها و مكان‌ها تأثیر ویژه و ژرف بر قلب‌ها برای عبادت دارد و اینكه خداوند دل‌های انسان را برای ذكر، نماز، دعا و قرائت قرآن آماده می‌كند.

خانه‌ای كه در آن قرآن خوانده شود و یاد خدا گردد بركت‌اش فراوان گردد، فرشتگان در آن خانه فرود آیند و شیطان‌ها دور گردند و برای آسمانیان روشنایی می‌بخشد همانگونه كه ستارگان آسمان برای زمینیان روشنایی می‌بخشد. خانه‌ای كه در آن قرآن خوانده نشود یاد خدا نگردد، بركت‌اش اندك می‌گردد و فرشتگان فرار می‌كنند و شیاطین حاضر می‌شوند

 

از نظر زمان كوشش كند كه قرائت قرآن را در شب یا وقت‌های نزدیك شب مثل صبح زود انجام دهد. البته این سخن معنایش این نیست كه قرائت قرآن را در روز ترك كند ـ چون در خلوت‌های شب اموری كه انسان را به خودش مشغول سازد و او را از یاد خدا بازدارد كم است. در این وقت انسان بیشتر متوجه خدا می‌گردد. به این جهت در قرآن مكرر به شب زنده‌داری و تهجد سفارش شده است:

یا ایها المزمل، قم اللیل إلا قلیلاً نصفه أو النقص منه قلیلاً او زد علیه و رتل القرآن ترتیلاً. (مزمل/1-4)

ای جامه به خود پیچیده شب را ـ جز اندكی ـ بپاخیز. نیمی از آن یا اندكی از آن نیمه را كم كن. یا اندكی بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان.

در خلوت‌های و تاریكی‌های شب قلب انسان به ذكر خدا، دعا، استغفار، تلاوت قرآن و نافله‌ی شب آرام می‌گیرد.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:

و ما كان من القیام باللیل فهو افضل لأنّه أفرغ للقلب.(فی رحاب القرآن، ج 12، صص 206-207.)

نماز در شب بهتر است، چون در شب قلب انسان از امور دیگر فارغ است.

امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از امیرالمؤمنین(علیه السلام) چنین نقل كرده است:

سبعة لایقرئون القرآن: الراكع و الساجد، و فی الكنیف و فی الحمام، و الجنب، و النفساء، و الحایض(بحار الانوار، ج 92، صص 212-213.)

هفت گروه نباید قرائت قرآن كنند: فرد در حال ركوع و سجده، در جاهای كثیف، حمام، و افرادی كه در حال جنابت، نفاس و حیض هستند.

و نهی در این روایت حمل بر كراهت شده است.

تلاوت قرآن در محافلی كه در آنجا طرب، لهو و معصیت خداوند است، مكروه می‌باشد.

تلاوت

آثار تلاوت قرآن در خانه

برای تلاوت قرآن در خانه‌ها آثار و بركات فراوان است كه نصوص اسلامی بر آن دلالت دارد. از جمله:

الف ـ پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود:

خانه‌های خود را با خواندن قرآن روشن كنید و آنها را گورستان نشمارید چنانكه یهود و نصاری كردند، در همان كلیساها و معبدهای خود نماز خواندند و خانه‌های خود را بی‌عبادت گذاردند؛ در خانه‌ی كه بسیار قرآن خوانده شود خیرش فراوان گردد و اهل آن توسعه یابند و برای اهل آسمان نور و روشنایی می‌بخشند همانگونه كه اختران آسمان برای زمینیان نور افكنی می‌كنند. (اصول كافی، ج 2، ص 610)

ب ـ این خانه‌ها آسمانیان را روشنایی می‌بخشد همانگونه كه ستارگان آسمان زمینیان را روشنایی می‌بخشد.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:(همان)

چون در خانه‌ی مرد مسلمان باشد و قرآن بخواند اهل آسمان آن خانه را به یكدیگر نشان دهند، همانگونه كه زمینیان ستارگان درخشان را به همدیگر نشان می‌دهند.

ج ـ در خانه‌ی كه قرآن خوانده شود فرشتگان جمع می‌شوند و از آن خانه شیطان‌ها رانده می‌شوند.

امام علی(علیه السلام) فرمود:(همان)

خانه‌ای كه در آن قرآن خوانده شود و یاد خدا گردد بركت‌اش فراوان گردد، فرشتگان در آن خانه فرود آیند و شیطان‌ها دور گردند و برای آسمانیان روشنایی می‌بخشد همانگونه كه ستارگان آسمان برای زمینیان روشنایی می‌بخشد. خانه‌ای كه در آن قرآن خوانده نشود یاد خدا نگردد، بركت‌اش اندك می‌گردد و فرشتگان فرار می‌كنند و شیاطین حاضر می‌شوند.

د ـ خداوند بر ساكنان خانه‌ای كه در آن قرآن خوانده می‌شود آسان می‌گیرد.

امام رضا(علیه السلام) فرمود: (عدة الداعی، ص 211)

برای خانه‌هایتان بهره‌ی از قرآن قرار دهید؛ زیرا خانه‌ی كه در آن قرآن خوانده شود خداوند بر اهل آن آسان می‌گیرد، خیر و بركتش را فراوان می‌كند و ساكنان آن خانه در فراوانی نعمت قرار می‌گیرند. اگر در خانه‌ی قرآن خوانده نشود خداوند بر اهل آن خانه سخت می‌گیرد و بركتش كم می‌شود و ساكنانش در نعمت اندك واقع می‌شوند.

بهترین قرائت این است كه از روی مصحف باشد نه از حفظ برای اینكه در این صورت بهره بردن او از قرآن هم با گوش است و هم با چشم و هم با زبان. و از این سه راه از قرآن استفاده می‌برد

نحوه‌ی نشستن هنگام قرائت قرآن

بر قاری قرآن مراعات آداب نشستن هنگام تلاوت قرآن لازم است؛ زیرا قاری كسی است كه سخن الهی و عهد خدا به سوی بندگانش را می‌خواند. سزاوار است كه نشستن مناسب این خطاب و عهد الهی باشد.

مستحب است كه قاری قرآن رو به قبله باشد. در حدیثی چنین آمده است:(التبیان فی آداب حملة القرآن، ص 64)

بهترین نحوه‌ی نشستن این است كه رو به قبله و با سكینه و وقار باشد و سرش را فرو افكند، همانگونه كه

پیش استاد و معلم خود می‌نشیند با ادب و خضوع بنشیند.

و از آداب نشستن قاری این است كه چهار زانو بنشیند و پاهای خود را روی هم نگذاشته و به پشت تكیه ندهد و پاهایش را دراز نكند.

نشستن‌اش مانند افراد متكبر و خودخواه نباشد؛ بلكه با خشوع و متانت باشد؛ زیرا وی سخنان پروردگارش را تلاوت می‌كند.

و از آداب قرائت قرآن این است كه در حال خستگی و خواب آلودگی قرآن نخواند؛ بلكه هنگامی كه نشاط و میل قلبی برای خواندن دارد قرآن بخواند.

 

اشتراك چشم در بهره‌گیری از قرآن

گوش دادن به قرائت قرآن فضیلت و ارزش است؛ زیرا گوش دهنده را قادر می‌سازد كه آنچه از معارف قرآن را با گوشش شنیده بهره گیرد. بهتر از شنیدن، قرائت قرآن است، چون با گوش و زبان از قرآن بهره‌مند می‌شود. قرآن در قلب او از دو منفذ وارد می‌شود. بهترین قرائت این است كه از روی مصحف باشد نه از حفظ برای اینكه در این صورت بهره بردن او از قرآن هم با گوش است و هم با چشم و هم با زبان. و از این سه راه از قرآن استفاده می‌برد.

حفظ قرآن و اینكه قرآن از حفظ خوانده شود ارزش والایی دارد؛ زیرا سینه‌ی كه در آن قرآن حفظ شده آن را آتش جهنّم نمی‌سوزاند؛ ولی با همه‌ی اینها خواندن قرآن از روی مصحف بهتر است.

اسحاق بن عمّار می‌گوید كه به امام صادق(علیه السلام) عرض كردم: جانم به قربانت، من قرآن را حفظ كرده‌ام. از حفظ بخوانم یا از روی آن؛ امام فرمود: از روی قرآن بخوان؛ زیرا قرائت از روی قرآن ثواب بیشتری دارد. مگر نمی‌دانی كه نگاه كردن به قرآن علاوه بر خواندن آن، عبادت مستقل است.(اصول كافی، ج 2، ص613)

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان

 


منبع :

مقاله آیت الله محمد مهدی آصفی /ترجمه: سید حبیب الله طاهری

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

چگونه ماندگار شویم؟


چگونه ماندگار شویم؟

 


در راه رسیدن به خوشبختی عملکرد افراد تفاوت‌های فراوانی با یکدیگر دارد و هر کسی راهی را برای رسیدن به این گمشده طی می‌کند , اما بعضی به مقصود خود می‌رسند و بعضی نیز هر گز نمی‌توانند تا آخر راه دوام بیاورند و در نتیجه شکست می‌خورند .

 


ماندگار

عده ای برای موفق شدن به دنبال کسب ثروت می‌روند و عده ای به دنبال کسب مقام و عده ای دیگر نیز به دنبال کسب شهرت می‌روند و هر کدام به خیال خود بهترین راه را برای رسیدن به خوشبختی انتخاب می‌کنند و به سختی در راه رسیدن به هدفشان تلاش می‌کنند .

شهرت , امروزه یکی از وسایلی است که به نظر عده ای می‌تواند انسان را تا انتهای جاده خوشبختی برساند و برای بدست آوردن شهرت دست به هر کاری می‌زنند از لباس‌های متفاوت با رنگ‌های خیره کننده و ماشین‌های قرمز و زرد گرفته تا مسب مقام و منزلت اجتماعی و .... ,فقط با این قصد و نیت که توجه همه را به خود جلب کنند و مشهور شوند در حالی که در تعالیم ما این افراد نه تنها با این اعمال به خوشبختی نمی‌رسند بلکه طبق فرموده امام صادق علیه‌السلام باعث رسوایی خود در جامعه می‌شوند:

(امام صادق علیه‌السلام:(کفی بالمرء خزیا أن یلبس ثوباً یشهّره أو یرکب دابه تشهره؛ برای خواری شخص همین بس که جامه ای بپوشد یا بر مرکبی بنشیند که او را انگشت نما سازد .) (بحارالانوار، ج67، ص271)

 

شهرت‌های ماندگار

دیدگاه آیات الهی در مورد کسب شهرت این‌گونه است که آیات الهی هر شهرتی را مذموم نمی‌دانند بلکه در آیاتی متعدد انسان‌ها را دعوت کرده است که با کارهای نیک و همچنین اخلاص در کارها سعی کنید نام نیک از خود به یادگار بگذارید و در جامعه به نحوی زندگی کنید که خوبی‌های شما شهرت عام و خاص باشد.

همچنین این نکته را خاطر نشان می‌کند که شما به قضاوت‌های دیگران در مورد خودتان اهمیت بدهید و کاری کنید که مردم به نیکی از شما یاد کنند .

و این مسئله یکی از سنت‌های الهی است که نام و منزلت کسانی را که اعمالشان فقط رنگ و بوی خدایی دارد و اعمال را خالصانه و فقط به نیت تقرب به خداوند انجام می‌دهند را شهره عام و خاص کند و این شهرت نیز فقط با ایمان و تقوا و اخلاص در افعال و کارهای انسان به وجود می‌آید .

حبّ جاه و شهرت، از مهلکات عظیمه، و طالب آن، طالب آفات دنیویّه و اخرویّه است و کسی که اسم او مشهور و آوازه او بلند شد، کم می‌شود که دنیا و آخرت او سالم بماند، مگر کسی را که خداوند عالم به حکمت کامله خود به جهت نشر احکام دین برگزیده باشد

 

آیات الهی یکی از نمونه های بارز این نوع از شهرت را حضرت ابراهیم معرفی می‌کند که در موقع دعا از خداوند متعال داشتن نام نیک در بین مردم را در خواست می‌کند و می‌فرماید:

(وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ: و برای من نام و یاد نیک در میان آیندگان قرار ده)(الشعراء: 84)

که خداوند متعال نیز دعای حضرت ابراهیم را در سوره مریم به اجابت رسانید و فرمود:

(وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا: و از رحمت خویش به ایشان بخشیدیم و برای آنان [در میان مردم] نام نیکو و آوازه بلند نهادیم.)(مریم: 50)

همچنین شهرت به سبب اعمال پسندیده را خداوند یکی از نعمت‌هایی می‌داند که به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله )عطا کرده است آنجا که در سوره انشراح می‌فرماید :

(وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ: و نامت را برای تو بالا بردیم ) (انشراح: 4)

در قرآن، به درود و صلوات بر پیامبرش فرمان داده است:(إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً : خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید.)(الأحزاب: 56)

نام او را در بسیاری از آیات در کنار نام خودش آورد است: (وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبینُ : و اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید و [از گناهان] بر حذر باشید، پس اگر روی گرداندید، بدانید که بر عهده پیامبر ما، فقط رساندن [پیامِ] آشکار است.)(المائدة: 92)

در اذان، شهادت به رسالت او را در کنار شهادت به وحدانیّت خودش قرار داده است. «اشهد أن لا اله الاّ اللّه و اشهد انّ محمّداً رسول اللّه» و در تشهد هر نماز، نیز این شهادتین را تکرار کرده است.

 

شهرت‌های فانی

اما در مقابل شهرت‌های ماندگار اگر انسان خواهان شهرتی باشد که به سبب فساد و تباهی و ریا و دوری از خداوند متعال بدست می‌آید این شهرت تنها وسیله ای برای شکست او در زندگی و رسیدن به دره هلاکت و بد بختی است که در اینجا گوشه ای از سخنان گوهر بار استاد اخلاق و عرفان ملا احمد نراقی را در کتاب شریف معراج السعاده نقل می‌کنیم :

و این مسئله یکی از سنت‌های الهی است که نام و منزلت کسانی را که اعمالشان فقط رنگ و بوی خدایی دارد و اعمال را خالصانه و فقط به نیت تقرب به خداوند انجام می‌دهند را شهره عام و خاص کند و این شهرت نیز فقط با ایمان و تقوا و اخلاص در افعال و کارهای انسان به وجود می‌آید

 

بدان که حبّ جاه و شهرت، از مهلکات عظیمه، و طالب آن، طالب آفات دنیویّه و اخرویّه است و کسی که اسم او مشهور و آوازه او بلند شد، کم می‌شود که دنیا و آخرت او سالم بماند، مگر کسی را که خداوند عالم به حکمت کامله خود به جهت نشر احکام دین برگزیده باشد. و از این جهت است که اخبار و آیات در مذمّت آن بی‌شمار وارد گردیده. خداوند عالم - جلّ شأنه - می‌فرماید:

ِ(تلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ: آن خانه برتر و والای آخرت را از آن کسانی قرار می‌دهیم که در روی زمین اراده برتری و تسلط (بر دیگران) و فساد و تباهی ندارند، و سرانجام ( نیک) از آن پرهیزگاران است .)( القصص آیه ( 83

و دیگر می‌فرماید: « مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیوه الدَّنْیا وَ زینت‌ها نُوَفِّ الَیْهِمْ اعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ اوُلئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْأخِرَه الا النَّارُ.) (هود: 15) خلاصه معنی آنکه: «هر که بوده باشد که طالب باشد زندگانی دنیا را و آرایش و زینت آن را، که از آن جمله جاه و منصب است، به ایشان می‌رسانیم در دنیا پاداش سعیهای ایشان را و ایشان‌اند که نیست در آخرت از برای ایشان مگر آتش.( معراج السعاده - ملا احمد نراقی، ص 421)

وچه بسیارند کسانی که در تهیه مسکن، مرکب، لباس، کلام، ازدواج و نام گذاری فرزند، کاری می‌کنند که در جامعه نمودی داشته باشند و مردم متوجّه آنان شوند که به فرموده روایت این افراد اراده برتری در زمین دارند و از بهشت محرومند.(تفسیرنور)

به امید روزی که نام ما به وسیله اعمال نیک و فرزندان صالح و باقیات الصالحاتی که از خود به یادگار می‌گذاریم در تاریخ جاودانه بماند و همه مردم از ما به نیکی یاد کنند.

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

تمثیلی زیبا از تیره روزی منافقان


تمثیلی زیبا از تیره روزی منافقان

 


منافقان به انسانى تشبیه شده اند که تنها در بیابانى تاریک، سرگردان است و مى کوشد به روشنى آتشى راه نجات پیدا کند امّا راه به جایى نمى یابد و همچنان در سرگردانى و تاریکى بیابان تنها مى ماند.

 


منافق
اوّلین مثالى که موضوع بحث ماست، آیه 17 و 18 سوره بقره است: خداوند متعال در این دو آیه چنین مى فرماید: «مَثَلُهُمْ کمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمّا اَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنورِهِمْ وَ تَرَکهُمْ فِى ظُلُمات لاَّ یبْصِرُون صُمٌّ بُکمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لاَیرْجِعُونَ». مَثَل آنان (منافقان) همانند کسى است که آتشى افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند) ولى هنگامى که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مى فرستد و) آن را خاموش مى کند و در تاریکهاى وحشتناکى که چشم کار نمى کند، آنها را رها مى سازد، آنها کران، گنگها و کورانند لذا (از راه خطا) باز نمى گردند!

 

دور نماى بحث

در این آیه سخن از منافقان است که خود را در پس پرده نفاق پنهان ساخته اند امّا سرانجام پرده نفاقشان دریده مى شود و آنان رسوا مى گردند.

منافقان به انسانى تشبیه شده اند که تنها در بیابانى تاریک، سرگردان است و مى کوشد به روشنى آتشى راه نجات پیدا کند امّا راه به جایى نمى یابد و همچنان در سرگردانى و تاریکى بیابان تنها مى ماند.

 

شرح و تفسیر آیه

دو تفسیر براى آیه شریفه ذکر شده است :

نخست این که: مثَل منافقان، مثل انسانهاى گم گشته و سرگردان در بیابانى تاریک و مخوف است. فرض کنید مسافرى شبانگاه از کاروان خود عقب مى ماند و در بیابانى تاریک، تنها گرفتار مى شود. این مسافر نه نورى دارد نه روشنایى نه دلیلى دارد و نه راهنمایى نه جادّه مشخّصى پیدا مى کند و نه قطب نمایى. از یک سو، ترس از دزدان و حیوانات درنده و از سوى دیگر ترس از هلاکت ناشى از گرسنگى و تشنگى او را به چاره اندیشى و تلاش وا مى دارد. به جستجو مى پردازد. مقدارى هیزم فراهم مى کند و آنها را آتش مى زند، شعله آتش را بر بالاى دست مى گیرد و با شتاب به حرکت در مى آورد. ناگهان وزش بادى تند شعله اش را خاموش مى کند، تا بخواهد هیزمى جمع آورى کند و شعله اى بیفروزد، اندک راهى را که براى نجات خود طى کرده بود، هدر مى دهد و گم مى کند.

منافقان مانند این مسافر تنها و ره گم کرده و از راه دور مانده اند. اینان در روشنایى زندگى در ظلمت و تاریکى قرار گرفته اند. از قافله انسانیت و ایمان عقب مانده اند. هیچ نشانه راهى ندارند. خداوند نور هدایت را از آنان گرفته و آنها را در تاریکى ترک نموده است.

منافقان شخصیت هاى دوگانه و دورویى دارند، ظاهرى مسلمان و باطنى کافر ظاهرى صادق و باطنى ناراست ظاهرى مخلص و باطنى ریاکار ظاهرى امین و باطنى خیانت پیشه ظاهرى دوستانه و باطنى دشمن صفت و... .اینان از ظاهر پرفریب خود روشنایى آتشى پدید مى آورند. خود را مسلمان نشان مى دهند و از مزایاى اسلام بهره مند مى گردند، ذبیحه آنان حلال محسوب مى شود، آبروى آنها محفوظ مى ماند، اموال آنها محترم شمرده مى شود، از حقّ ازدواج با مسلمانان برخوردار مى شوند و... .اینها، بهره هاى اندکى است که از روشنى آن آتش در این زندگى کوتاه مادّى خود به دست آورده اند. با مرگ، این آتش خاموش مى شود و روشنى آن از بین مى رود (ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ) و خداوند آنان را در تاریکى هاى قبر و برزخ رها مى کند. آن جاست که در مى یابند آن اسلام ظاهرى و ایمان ریایى هیچ سودى برایشان ندارد.

منافقان مانند این مسافر تنها و ره گم کرده و از راه دور مانده اند. اینان در روشنایى زندگى در ظلمت و تاریکى قرار گرفته اند. از قافله انسانیت و ایمان عقب مانده اند. هیچ نشانه راهى ندارند. خداوند نور هدایت را از آنان گرفته و آنها را در تاریکى ترک نموده است

 

نتیجه آن که، این آیه شریفه و مَثَل رسا و روشن، تشبیهى است که در آن، «مُشَبّه» منافقانند و «مُشَبهٌ به» مسافر سرگردان در بیابان و «وجه شَبه» حیرانى و سرگردانى و بى اثر بودن سعى و تلاش هاى ظاهرى آنان است.

 

تفسیر دوّم:

در پى تفسیر اوّل، باید خاطر نشان کرد که روشنى ظاهرى آن آتش و تاریکى و تنهایى بعدى اش تنها مربوط به جهان معنوى و قیامت نیست، بلکه پیامدهایى در این دنیا نیز دارد.

منافق براى همیشه نمى تواند نفاقش را پنهان کند، در نهایت رسوا مى شود زیرا زمانى که منافعش را در خطر نابودى مى بیند، باطن پلید و درون ناپاکش را آشکار مى سازد. مگر منافقان صدر اسلام نبودند که در جنگها و حوادث مختلف باطن خود را آشکار کردند؟!

مگر به چشم خود در انقلاب اسلامى ایران مشاهده نکردیم که در طول انقلاب و نهضت اسلامى چه تعداد از منافقان با گذشت زمان و به مناسبت هاى گوناگون چهره زشت و درون پلیدشان را نشان دادند و از پس نقاب نفاق بیرون آمدند و در همین دنیا رسوا شدند ـ اَعاذَنَا اللّهُ مِنْ شُرُور اَنْفُسِن ـ بنابراین، طبق این تفسیر «ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ » نه تنها در جهان آخرت و قیامت، که در همین دنیا تحقّق پیدا مى کند.

 

پیام هاى آیه

1ـ اقسام منافقان

منافق الزاماً شخص نیست، بلکه ممکن است یک گروه و یا یک سازمان نیز منافق باشد و در بُعدى وسیع تر حتّى ممکن است حکومت یک کشور نیز منافق باشد. بعضى از کشورهاى مدّعى اسلام که به ظاهر سنگ اسلام را به سینه مى زنند و در محافل و مجالس و کنفرانس هاى اسلامى شرکت مى کنند، دیده ایم که چگونه رسواى خاصّ و عام شده اند چرا که همدستى و همداستانى آنها با یکى از بزرگترین دشمنان اسلام و مسلمانان یعنى اسرائیل غاصب آشکار شده و عهد و پیمانهاى پیدا و پنهانشان برملا گشته است و آن روشنى آتش ادعایشان به خاموشى گراییده و دورویى و ریاکاریشان به اثبات رسیده است.

آرى! این است عاقبت نفاق «فَاعْتَبِرُوا یا اُوْلِى الاَْبْصارِ »!

انسان خیانتکار منافق است زیرا در ظاهر خود را امین نشان مى دهد، ولى در باطن خائن است. بنابراین، نمى توان اموال و بیت المال را بدو سپرد، گرچه بعضى در برابر اموال کم و اندک امین هستند ولى در مقابل امانتهاى گرانبها و اموال فراوان درون خیانتکارانه خود را آشکار مى کنند

 

2ـ صورت هاى نفاق

از جمله نتایجى که از بحث اجمالى بالا گرفته مى شود، صور گوناگون نفاق است که عبارتند از:

الف ـ نفاق در عقیده: مانند کسى که به زبان مدّعى اسلام و مسلمانى است ولى «مسلمان» شناخته نمى شود و یا تظاهر به ایمان مى کند ولى «مؤمن» شمرده نمى شود.

ب ـ نفاق در گفتار: مانند کسى که سخنى مى گوید ولى خود در دل بدان اعتقاد ندارد. با این بیان «دروغگو» منافق است زیرا که زبان و دلش یکى نیست.

ج ـ نفاق در کردار: مانند کسى که «عملِ» ظاهرش با نیت باطنى او متفاوت و متضاد است. همچون کسى که در ظاهر خود را نمازخوان و یا امانتدار نشان مى دهد ولى در واقع «بى نماز» و «خائن» است.(1)

3 ـ نشانه هاى نفاق

در روایتى از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به بعضى از نشانه هاى نفاق اشاره شده است. حضرت در این روایت مى فرماید: «ثلاثٌ مَن کنَّ فِیهِ کانَ مُنافِقاً وَ اِنْ صامَ وَ صَلّى وَ زَعَمَ اَنَّهُ مُسْلِمٌ: مَنْ اِذا ائْتَمَنَ خانَ، وَ اِذا حَدَّثَ کذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ...» ترجمه و توضیح: این سه صفت در هر کسى باشد منافق است، اگر چه روزه بگیرد و نماز بگذارد و تصوّر مسلمانى داشته باشد:

اوّل ـ خیانتکارى. انسان خیانتکار منافق است زیرا در ظاهر خود را امین نشان مى دهد، ولى در باطن خائن است. بنابراین، نمى توان اموال و بیت المال را بدو سپرد، گرچه بعضى در برابر اموال کم و اندک امین هستند ولى در مقابل امانتهاى گرانبها و اموال فراوان درون خیانتکارانه خود را آشکار مى کنند.

دوّم ـ دروغگویى. انسان دروغگو منافق است زیرا که با چرب زبانى کلامى، نیتى پلید و خلاف حقّ و حقیقت دارد هر چند نماز بخواند و دعاى ندبه و توسّل و... بر زبان جارى سازد.

سوّم - خُلف وعده. کسى که به وعده و گفته خود عمل نمى کند، منافق است زیرا عمل به وعده و پایبندى به گفته از نظر اخلاقى پسندیده و ضرورى است و حتّى از نظر فقهى نیز گاهى واجب است.(2) کوتاه سخن آن که هر گونه دوگانگى ظاهر و باطن در شخص، نفاق شمرده مى شود.

 

پی نوشت ها :‌

1- براى آگاهى بیشتر: ر.ک. میزان الحکمة، باب 3966، حدیث 20599

2- میزان الحکمة، باب 3931 حدیث 20577. البتّه روایات دیگرى نیز در این باب نقل شده است که در بعضى از آنها، نشانه هاى دیگرى نیز براى نفاق ذکر شده است

بخش قرآن تبیان

 

 


منبع : مثالهای زیبای قرآن جلد 1آیت اللّه العظمى مکارم شیرازى(مدّظلّه)

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  دوم  اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته دوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  سوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته سوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

کیس اختلال دوقطبی - مصاحبه با بیمار دو قطبی  - نمونه مصاحبه با بیمار دوقطبی

کیس اختلال دوقطبی - مصاحبه با بیمار دو قطبی - نمونه مصاحبه با بیمار دوقطبی

تعداد صفحات: 11 نوع فایل: WORD   + فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8صفحه)   فهرست مطالب: شرح حال (مشخصات، علت ارجاع، شکایت عمده، مشکلات موجود و ...) معاینه وضعیت روانی تشخیص مصاحبه   بخشی از متن فایل: م: خوابت چطوره؟ ب: زیاد خوب نیست، اگار ... ...

پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن

پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن

عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 27پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهکیست تخمدان هموراژیک چیستانواع کیست هموراژیککیست‌های فولیکولارکیست‌های لوتئالعلائم کیست هموراژیک علت کیست هموراژیک عوارض کیست ... ...

راهنمای جامع زلزله

راهنمای جامع زلزله

با این راهنمای جامع، به دنیای پیچیده زلزله قدم بگذارید، علل، وقوع، و اثرات آن را بشناسید، با روش های آمادگی قبل از زلزله و اقدامات لازم در حین و بعد از آن آشنا شوید و با ارتقای آگاهی خود، جان خود و عزیزانتان را در برابر این بلای طبیعی نجات دهید!   زلزله، یکی از ... ...

دریافت فایل : راهنمای جامع زلزله
راهنمای جامع نواختن نی: گامی بلند در مسیر نواختن نغمه‌های دلنشین!

راهنمای جامع نواختن نی: گامی بلند در مسیر نواختن نغمه‌های دلنشین!

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز نواختن نی قدم بگذارید، با اصول و مبانی این ساز باستانی آشنا شوید و با به کارگیری صبر، تمرین و ممارست، نغمه‌های دلنشین و روح‌نواز را بر لبان خود جاری کنید!   نی، یکی از قدیمی‌ترین سازهای بادی جهان است که از هزاران سال پیش در ... ...

راهنمای جامع خوانندگی و سلفژ

راهنمای جامع خوانندگی و سلفژ

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز خوانندگی و سلفژ قدم بگذارید، تکنیک‌های آواز را بیاموزید، صدایتان را پرورش دهید و با تسلط بر فنون خوانندگی، به خواننده‌ای ماهر و توانمند تبدیل شوید!   خوانندگی و سلفژ، هنری ظریف و دلنشین است که نیازمند تسلط بر تکنیک‌های مختلف آواز ... ...

راهنمای جامع طراحی ماشین الکترونیکی

راهنمای جامع طراحی ماشین الکترونیکی

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز طراحی ماشین‌های الکترونیکی قدم بگذارید، با اصول و مبانی طراحی این ماشین‌های هوشمند آشنا شوید و با به کارگیری دانش و خلاقیت خود، ماشین‌هایی بسازید که زندگی را آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌کنند!   ماشین‌های الکترونیکی، نوعی از ماشین‌ها ... ...

راهنمای جامع گیتار: گامی بلند در مسیر نواختن موسیقی دلنشین!

راهنمای جامع گیتار: گامی بلند در مسیر نواختن موسیقی دلنشین!

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت انگیز گیتار قدم بگذارید، انواع مختلف آن را بشناسید، با اجزای آن آشنا شوید و با یادگیری تکنیک های نواختن، به نوازنده ای ماهر تبدیل شوید و از نواختن آهنگ های دلنشین لذت ببرید!   گیتار، یکی از محبوب ترین سازهای موسیقی در جهان است که با ... ...

راهنمای جامع اقتصاد خانواده

راهنمای جامع اقتصاد خانواده

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز اقتصاد خانواده قدم بگذارید، اصول و قواعد مدیریت صحیح مخارج و پس‌انداز را بیاموزید و با برنامه‌ریزی مالی هوشمندانه، به ارتقای سطح رفاه و آسایش خانواده خود بپردازید!   اقتصاد خانواده، به علم و هنر مدیریت صحیح درآمدها و مخارج در یک ... ...

راهنمای جامع بازیافت پلاستیک

راهنمای جامع بازیافت پلاستیک

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز بازیافت پلاستیک قدم بگذارید، با فرآیند بازیافت، مزایا و معایب آن و نقش هر فرد در این فرآیند مهم آشنا شوید و با مشارکت در بازیافت پلاستیک، به حفظ محیط زیست و کره زمین کمک کنید!   پلاستیک، به عنوان یکی از رایج‌ترین مواد در زندگی ... ...

راهنمای جامع کلارینت: گامی بلند در مسیر نواختن موسیقی دلنشین!

راهنمای جامع کلارینت: گامی بلند در مسیر نواختن موسیقی دلنشین!

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز کلارینت قدم بگذارید، با اصول و مبانی نواختن این ساز بادی چوبی آشنا شوید و با به کارگیری خلاقیت و استعداد خود، لحن‌های دلنشین و گوش‌نواز را به ارمغان بیاورید!   کلارینت، یکی از سازهای بادی چوبی است که با صدایی گرم و رسا، نقشی مهم ... ...

راهنمای جامع سیستم دینام و استارت خودرو

راهنمای جامع سیستم دینام و استارت خودرو

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت انگیز سیستم دینام و استارت خودرو قدم بگذارید، با اجزاء و عملکرد این سیستم حیاتی آشنا شوید و با یادگیری نحوه عیب یابی و تعمیر آن، از بروز مشکلات ناگهانی در خودرو خود پیشگیری کنید!   سیستم دینام و استارت خودرو، دو سیستم حیاتی هستند که ... ...

راهنمای جامع تعمیر موهاوی

راهنمای جامع تعمیر موهاوی

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز تعمیر موهاوی قدم بگذارید، با تمام اجزا و سیستم‌های این خودروی قدرتمند آشنا شوید و با تسلط بر دانش و مهارت‌های لازم، به تعمیر و نگهداری موهاوی خود بپردازید!   موهاوی، یکی از محبوب‌ترین خودروهای شاسی‌بلند در بازار ایران است که به ... ...

تست جامع افسردگی: گامی بلند در مسیر تشخیص و درمان افسردگی!

تست جامع افسردگی: گامی بلند در مسیر تشخیص و درمان افسردگی!

با این راهنمای جامع، به دنیای پیچیده افسردگی قدم بگذارید، با علائم و انواع مختلف آن آشنا شوید، تست جامع افسردگی را به طور کامل بشناسید و با تشخیص زودهنگام و درمان به موقع، به رهایی از این بیماری طاقت‌فرسا دست پیدا کنید!   افسردگی، یک بیماری شایع و جدی است که به طور قابل ... ...

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

فروش انواع کتاب اینترنتی، مرجع تمامی کتاب های آموزشی، درسی، جزوه ای و... با تجربه بیش از 10 سال

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما