فروشگاه اینترنتی پاسارگاد آریان

فروشگاه اینترنتی پاسارگاد آریان

فروش انواع کتب اینترنتی، مرجع تمامی کتاب های آموزشی، درسی، جزوه ای و... با تجربه بیش از 10 سال

آمار سایت

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 261
  • بازدید دیروز : 771
  • بازدید کل : 1447643
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید

آیا امر به معروف و نهی از منکر دستور قرآنی دارد؟


آیا امر به معروف و نهی از منکر دستور قرآنی دارد؟

 


اگر در جامعه ای امر به معروف و نهی از منکرترک شود گناه و فساد یک نفر یا یک گروه به سایر افراد و سایر گروه ها نیز سرایت می کند و جامعه ای را آلوده می کند.

 


امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی منکراز فروع دین اسلام و اجراء آن باعث برپا شدن واجبات و از بین رفتن منکرات و برقراری امنیت و آسایش در جامعه می شود. زیرا از نظر اسلام جامعه انسانی یک واحد به هم پیوسته است که اگر جلوی میکروب های موجود در یک عضو گرفته نشود ناراحتی و مرض از یک عضو به سایر اعضاء سرایت خواهد کرد. امر به معروف و نهی از منکر به منزله واکسیناسیون جامعه و جلوگیری از ابتلاء به بیماریهای روحی و روانی است. بر این اساس امر به معروف و نهی از منکر برای همه جوامع ضرورت تام دارد.

مثال امر به معروف و نهی از منکر مثال جلوگیری از انسان نادانی است که سوار کشتی شده و قصد سوراخ کردن آن را دارد که اگر از این کار او جلو گیری نشود با سوراخ شدن کشتی، خود او و دیگر مسافران کشتی غرق خواهند شد. آیا اگر چنین فردی اعتراض کند که هیچ کس حق ندارد آزادی مرا سلب کند ؛ زیرا من تنها زیر صندلی مخصوص خود را که اختیار آن را دارم، سوراخ می کنم و تنها خودم غرق می شوم !!!کسی به اعتراض او توجه می کند؟ مسلما کسی اعتراض او را نمی پذیرد زیرا همگان می دانند که سوراخ شدن یک نقطه از کشتی همان و غرق شدن همه کشتی با تمام سر نشینان هم همان.

بنابراین اگر در جامعه ای امر به معروف و نهی از منکرترک شود گناه و فساد یک نفر یا یک گروه به سایر افراد و سایر گروه ها نیز سرایت می کند و جامعه ای را آلوده می کند.

البته ممکن است گاهی در اجراء امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اشتباهات یا تخلفاتی صورت گرفته باشد که ما منکر آن نیستیم و شاید دلیل نارضایتی بعضی افراد نیز به سبب خاطرات تلخی است که از آن اشتباهات دارند ولی توده های مردم مسلمان از امر به معروف و نهی از منکر و اجراء آن به شکل صحیح ، استقبال می کنند.البته افرادی هم که اهل منکرات هستند همیشه از اجراء امر به معروف و نهی منکر احساس وحشت دارند و اجرای آنرا به ضرر خود می پندارند،در صورتی که اجراء صحیح امر به معروف و نهی از منکر به نفع آنان نیز می باشد.

امر به معروف و نهی از منکر مراتب و شرایطی دارد که اگر همگان مخصوصا مجریان و ضابطین این فریضه مهم با آنها آشنا گردند و آن را بصورت صحیح در جامعه پیاده کنند، همه افراد جامعه آنرا اصلی ضروری و مترقی و قابل دفاع خواهند یافت.

امر به معروف و نهی از منکر به منزله واکسیناسیون جامعه و جلوگیری از ابتلاء به بیماریهای روحی و روانی است. بر این اساس امر به معروف و نهی از منکر برای همه جوامع ضرورت تام دارد

 

امر به معروف و نهی از منكر, در قرآن كریم با بیانات مختلف و تاکیدات فراوان بیان شده که به برخی از این آیات اشاره می گردد:

در بیان صفات ممتاز مؤمنان می فرماید: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیا بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ [توبه,71] مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یكدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنكر می كنند، نماز را برپا می دارند و زكات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می كنند.

به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یكدیگر علاقمند بوده و به منزله یك پیكر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود كه تخلف و انحراف یك فرد، در كل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان كه یك بیماری واگیر در صورتی كه معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد.

در جای دیگر می فرماید: ولتكن منكم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون[آل عمران , 104] در آیه فوق به طور وضوح، وجوب آمده است، زیرا كلمه «ولتكن» امر است و ظاهر امر ایجاب است و در این آیه توضیحی است مبنی بر این كه رستگاری منوط بر آن است، زیرا به طور حصر بیان كرده و فرموده است :و اولئك هم المفلحون. و نیز در آیه آمده است كه این عمل واجب كفایی است نه واجب عینی، زیرا وقتی كه گروهی اقدام كردند، از دیگران ساقط می گردد، چون نفرموده است كه همگی امر به معروف كنید، بلكه فرموده است : باید جمعی از میان شما دعوت به نیكی كنند. بنابراین هرگاه یك فرد و یا جمعی اقدام كنند، تكلیف از دیگران برداشته شده و رستگاری از آن كسانی خواهد بود كه امر به معروف كرده اند ولی اگر تمام مردم از آن خودداری كنند ناگزیر گناه متوجه تمام كسانی است كه توانایی انجام آن را داشته اند.

امر به معروف و نهی از منکر

خداوند متعال فرموده است : لیسوا سواء من اهل الكتاب امه قائمه یتلون آیات اللّه آناء اللیل و هم یسجدون، یؤمنون باللّه و الیوم الاخر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و یسارعون فی الخیرات و اولئك من الصالحین[آل عمران , 113 و 114]

در این آیه خدای متعال, صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهی نكرده است، بلكه امر به معروف و نهی از منكر را نیز بر آن افزوده است.

خداوند متعال فرموده است : و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و یقیمون الصلوه.[توبه , 71] مؤمنان را به انجام امر به معروف وصف كرده است. پس كسی كه امر به معروف را ترك كند از جمع مؤ منان توصیف شده در این آیه خارج است.

خداوند متعال فرموده است :لعن الذین كفروا من بنی اسرائیل علی لسان داوود و عیسی بن مریم ذلك بما عصوا و كانوا یعتدون، كانوا لایتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا یفعلون[مائده , 78 و 79]

این نهایت سرزنش است، زیرا آنان را به علت ترك نهی از منكر سزاوار لعن و نفرین دانسته است.

و خداوند متعال فرموده است : كنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر[آل عمران , 110]

این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است، زیرا بیانگر آن است كه ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.

همچنین خداوند متعال فرماید: فلما نسوا ما ذكروا انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما كانوا یفسقون.[اعراف , 165]

به این ترتیب بیان می فرماید كه ایشان به دلیل نهی از بدی نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب نهی از منكر است.

باید امر به معروف و نهی از منكر كنید وگرنه خداوند, بدكاران شما را به شما مسلط می كند و از آن پس نیكان شما هر چه دعا می كنند مستجاب نمی شود. مقصود این است كه هیبت و شكوه آنان در نظر اشرار از بین می رود در نتیجه, اهمیتی به آنها نمی دهند و از آنها نمی ترسند
در جای دیگر خداوند متعال فرموده است : الذین ان مكناهم فی الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزكوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر[حج , 41]

 

در این آیه خدای متعال، امر به معروف و نهی از منكر را در شمار صفات نیكان و مؤ منان، با نماز و زكات برابر كرده است.

خداوند متعال فرماید: تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان [مائده , 2]

این دستور قاطعی است، و معنای تعاون، واداشتن دیگران به یاری رساندن به امر خیر و هموار كردن راه خیر و مسدود كردن راه های شر و تجاوز، در حد امكان است.

خداوند متعال فرموده است : لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت لبئس ما كانوا یصنعون[مائده , 63] خداوند در این آیه بیان كرده است كه آنان به دلیل ترك نهی از منكر، گناه كرده اند.

خداوند متعال فرموده : فلو كان من القرون من قبلكم اولوا بقیه ینهون عن الفساد فی الارض الا قلیلا ممن انجینا...[هود , 116]

در این آیه خداوند بیان داشته است كه همه آنان را، به جز اندكی كه از فساد در روی زمین جلوگیری می كردند، هلاك كرده است.

و نیز خداوند متعال فرموده است : یا ایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهدا للّه و لو علی انفسكم اوالوالدین و الاقربین. [نساء , 135]

این مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خویشاوندان است.

- لا خیر فی كثیر من نجویهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس و من یفعل ذلك ابتغا مرضات اللّه فسوف نؤتیه اجرا عظیما. [نساء , 114]

-و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما... [حجرات , 9]

اصلاح همان جلوگیری از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست، و اگر متجاوز برنگشت، خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : فقاتلوا التی تبغی حتی تفییء الی امر اللّه [همان] و این همان نهی از منكر است.

مطلب را با سخنی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به پایان می رسانیم :

ایشان می فرمایند: باید امر به معروف و نهی از منكر كنید وگرنه خداوند, بدكاران شما را به شما مسلط می كند و از آن پس نیكان شما هر چه دعا می كنند مستجاب نمی شود.[مجمع الزوائد، ج 7، ص 266 ] مقصود این است كه هیبت و شكوه آنان در نظر اشرار از بین می رود در نتیجه, اهمیتی به آنها نمی دهند و از آنها نمی ترسند .

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان

 


منابع :

سایت حوزه

سایت عرفان

معارف قرآن

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

سفر به خطرناک ترین شهر دنیا


سفر به خطرناک ترین شهر دنیا

 


عجیب ترین شهری است که تا به حال وصف آن را می شنیدم , شهری که بر خلاف شهرهای دیگر نقشه جغرافیای آن هم عجیب و غریب است چرا که این شهر مانند مثلثی است که از سه ضلع تشکیل شده و بیشتر دره ها و مرداب های این شهر در اطراف آن یعنی بر سه ضلع آن قرار داشت .

 


شهوت

شهر کوچکی است, اما خیلی عجیب و غریب است, هم زیبا و هم خطرناک , زیبا, چون منظره های زیبایی در آن به چشم می خورد و خطرناک, چون علاوه بر منظره های زیبا دره ها و مرداب های خطرناکی دارد که هر آن ممکن است در مرداب این شهر غرق شوی و در دره های عمیق آن سقوط کنی .

هر کسی جرات نمی کند وارد این شهر شود, چون واقعا خطرناک است و هر ثانیه ممکن است برای آدمی حادثه ای جبران ناپذیر رخ دهد و یک عمر پشیمانی به وجود بیاورد .

عده زیادی از خیر منظره های زیبای این شهر می گذرند و از ترس دره های وحشتناک این شهر حتی نزدیک این شهر هم نمی شوند و نه تنها نزدیک نمی شوند بلکه از صدها کیلومتری این شهر فرار می کنند .

اما در این میان عده ای بدون هیچ هراس و ترس و دلهره ای با راحتی خیال و آرامش وصف ناشدنی بارها به این شهر سر می زنند و از منظره های آن دیدن می کنند. این افراد فقط منظره های این شهر را می بینند اما از خطر دره ها و مرداب های آن غافل هستند .

شاید بتوان گفت, عجیب ترین شهری است, که تا به حال وصف آن را می شنیدم, شهری که بر خلاف شهرهای دیگر نقشه جغرافیای آن هم عجیب و غریب است چرا که این شهر مانند مثلثی است که از سه ضلع تشکیل شده و بیشتر دره ها و مرداب های این شهر در اطراف آن یعنی بر سه ضلع آن قرار داشت .

شهرداری این شهر آن را به سه منطقه تقسیم کرده بود و برای هر منطقه نیز اسمی گذاشته بود :

منطقه 1: منطقه نگاه

منطقه یک این شهر همان منطقه ای است که پر از منظره های به ظاهر زیبا و دل انگیز است که انسان های زیادی را به طرف خود می کشاند و به عبارتی دیگر یک منطقه توریستی به همراه کلی جاذبه برای جذب کردن افراد است .

به عبارتی می توان گفت که این منطقه همان سرزمینی است که گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی «چشم چرانی» و نگاه به نامحرم است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا می کند.

حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:

«اَلنَّظرَهُ بَعْدَ النًّظرَهِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَه» [روضه المتقین، ج 9،‌ص 434]؛ چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.

این منطقه همان سرزمینی است که گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی «چشم چرانی» و نگاه به نامحرم است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا می کند

 

نگاه کردن به ناموس دیگران،‌ خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:

«النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ...» [بحارالانوار، ج 104، ص 38.]

نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است....

امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: «الْعُیونُ مَصائِدُ الشَّیطانَ» [همان، ج 77، ص 294] چشم ها، کیمنگاه های شیطان است.

پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.

 

منطقه 2: منطقه گناه

توریست های زیادی از این منطقه دیدن می کنند و در حقیقت اکثر آنها به خاطر دیدن منطقه یک که همان منطقه نگاه است خواه ناخواه به این منطقه کشانده میشوند و این قانونی بود که شهرداری این شهر تصویب کرده بود که هر کسی که از منطقه یک دیدن کند به ناچار باید از منطقه دو نیز دیدن کند و همه توریست ها و افراد نیز به ناچار این قانون را پذیرفته اند .

 

منطقه 3: منطقه زنا و ویرانی

این منطقه, خطرناک ترین منطقه این شهر است که هر کسی وارد این شهر شود نابود می شود و راه برگشتی از منطقه نیست, چرا که در طول تاریخ این شهر عده زیادی به خاطر مسافرت به منطقه های یک و دو این شهر وارد این منطقه شدند و بلافاصله بعد از ورود به این منطقه نامه هلاکت و شکست و بدبختی و ذلت خود را امضا کردند و یک عمر پشیمان از اینکه ای کاش هیچ گاه وارد این شهر شوم نمیشدند .

گناه

در حقیقت منطقه زنا سرزمینی است که بزرگترین گناهان را در آغوش خود می گیرد و چنان که در روایات فرموده‌اند و برای كبیره بودنش به آیه‌ 68 سوره‌ فرقان تمسك شده كه می‌فرماید: «از جمله صفات بندگان خدا آن است كه نپرستند و نخوانند با خدای به حق، خدای دیگری را (یعنی مشرك نباشند) و آن نفسی كه خدا كشتنش را حرام فرموده نكشند و زنا نكنند، و كسی كه اینها را به جا آورد (شرك، قتل، زنا)، برسد و ببیند جزای خود را كه شكنجه‌اش در روز قیامت دو چندان است و همیشه به خواری در آتش است».[و الذین لایدعون مع الله الها آخر ولا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق ولا یزنون و من یفعل ذلك یلق اثاماً یضاعف له العذاب یوم القیمه و یخلد فیه مهاناً (سوره فرقان، آیه 68)]

 

بوی گند زناكار در صحرای محشر

و چون از قبرش بیرون شود از بوی گندش مردم اذیت می‌شوند پس به این بوی زننده شناخته می‌شود و دانسته می‌گردد كه زناكار است تا اینكه امر كرده می‌شود او را به آتش برند. زینهار، به درستی كه خداوند محرمات را حرام فرموده و حدودی را تعیین فرموده. پس هیچ كس از خداوند غیرتمندتر نیست و از غیرت الهیه است كه فواحش را حرام فرموده.[ وسائل الشیعه، كتاب نكاح، باب 9، ص243]

 

همه، زناكاران را در محشر لعنت می‌كنند

حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمود: در روز قیامت به امر خدا، بوی گندی وزیده می‌شود كه تمام اهل محشر ناراحت می‌شوند، تا اینكه نفس كشیدن بر آنها مشكل می‌گردد، پس منادی ندا می‌كند آیا می‌دانید این بوی گند چیست؟ گویند نمی‌دانیم و سخت ناراحتمان كرده، پس گفته می‌شود: این بوی عورت زناكاران است كه بدون توبه از دنیا رفته‌اند پس آنها را لعنت كنید كه خدا آنها را لعنت كرده پس نمی‌ماند در محشر كسی مگر اینكه آنها را نفرین می‌كند و می‌گوید خدایا زناكاران را لعنت فرما.[ وسائل الشیعه، كتاب نكاح، باب 10، ص243]

خداوند متعال در این آیه رابطه تنگاتنگی بین منطقه یک این شهر که همان منطقه نگاه است و منطقه دو و سه که منطقه گناه و زنا است بر قرار کرده است و این رابطه دلالت بر این مطلب دارد که اگر می خواهید در منطقه دو وسه این شهر وارد نشوید باید از ورود به این شهر خود داری کنید و امکان ندارد که بگویید من وارد می شوم و فقط این منطقه را مشاهده می کنم و بعد به سرعت ازآن خارج می شوم

شهردار این شهر کیست:

این شهر سه ضلعی شهری است که قرآن کریم به زیبایی هرچه تمام تر آن را به تصویر کشیده است شهری که شهردار آن کسی نیست جز شیطان,که برای کسانی که وارد این شهر میشوند برنامه های زیادی را تدارک دیده است ازجمله:

1) شراب و قمار و گناه برای مسافران تدارک دیده شده:

(إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ : شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند)( المائدة: 90)

2) فحشا و منکر در این شهر به کثرت دیده میشود:

(وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر:، و هر كس پاى بر جاى گام هاى شیطان نهد [بداند كه‏] او به زشتكارى و ناپسند وامى‏دارد)( النور : 21)

3) گمراهی و حسرت در انتظار کسانی است که وارد این شهر میشوند :

(وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ : و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد.)( النساء : 119)

اما خداوند متعال در آیات فروانی افراد را از مسافرت به این شهر که شاید بتوان خطرناک ترین شهر در دنیا است نهی کرده است و بارها فرموده است که فریب تبلیغات این شهر را نخورید چرا که اگر وارد این شهر شوید به ناچار باید از سه منطقه آن دیدن کنید و بعد از آن دیگر راهی برای برگشت باقی نمی ماند و شما محکوم خواهید شد .

خداوند متعال در آیات سوره مبارکه نور به زیبایی هر چه تمام تر انسان ها را از سفر کردن به این منطقه یک این شهر که همان منطقه نگاه است منع کرده است و فرموده :

(قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ : به مردان با ایمان بگو: «دیده فرو نهند و پاكدامنى ورزند، كه این براى آنان پاكیزه‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏كنند آگاه است)( النور : 30)

خداوند متعال در این آیه رابطه تنگاتنگی بین منطقه یک این شهر که همان منطقه نگاه است و منطقه دو و سه که منطقه گناه و زنا است بر قرار کرده است و این رابطه دلالت بر این مطلب دارد که اگر می خواهید در منطقه دو وسه این شهر وارد نشوید باید از ورود به این شهر خود داری کنید و امکان ندارد که بگویید من وارد می شوم و فقط این منطقه را مشاهده می کنم و بعد به سرعت ازآن خارج می شوم .

آری شهری سه ضلعی را به تصویر کشیدیم که عده زیادی هر ساله برای سفرهای خود آن را انتخاب می کنن غافل از اینکه این شهر شهری است پر از اندوه و افسردگی و گمراهی و برای افادی که به آن سفر می کنند جز پشیمانی به دنبال نخواهد داشت .

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان

 


منابع :

سایت حافظان نور

آیت الله شهید دستغیب ، گناهان کبیره، ج1

سایت اندیشه قم

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

دو فایده مهم چشمه در بیان قرآن


دو فایده مهم چشمه در بیان قرآن


چشمه‌ها می‌توانند در کم کردن دردهای درونی انسان نقش مهمی بازی کنند؛ گویی که غم‌ها و غصه های آدمی را به همراه خود می‌برند و دور می‌کنند. مطمئناً صدای دلنواز آب و زلالی آن در آرام کردن انسان نقش مهمی بازی می‌کند: «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی مَقامٍ أَمینٍ * فی جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ»؛ «(ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغ‌ها و چشمه‌ها.»

 


چشمه

«وَ جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ»؛ «همچنین [مدد بخشید به شما] به باغ‌ها و چشمه‌ها».(1)

میزان و مقدار آب در کره زمین بسیار زیاد است، ولی در عین حال با وجود این همه فراوانی، آب ماده ای کمیاب به شمار می‌رود؛ زیرا مقادیر اعظم آب در جهان، آب شور دریاها و اقیانوس‌ها می‌باشند که برای کشت و کار و رشد درختان و گیاهان اصلاً مناسب نیستند. درهای آسمان هم همواره رو به باران باز نمی‌شود و چه بسیار مناطقی که ماه‌ها رنگ باران به خود نمی‌بینند. در این میان دریچه های امید به زندگی به صورت چشمه های کوچک و بزرگ نمایان می‌شوند که در مسیر امتداد خود به هر جا که برسند، خرمی و سرسبزی را به ارمغان می‌آورند. در واقع، چشمه‌ها درهای خروج آب‌های ذخیره شده در دل کوه‌ها می‌باشند که آن‌ها را آرام آرام و در نهایت دقت به سمت زمین‌ها و دشت‌های پایین‌تر هدایت می‌کنند.

اهمیت وجود چشمه‌ها تنها به سرسبزی، آبیاری گیاهان و کشاورزی منحصر نمی‌شود؛ چنانچه خداوند می‌فرماید: « وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ به نصبٍ وَ عَذابٍ * ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ»؛ «و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. (به او گفتیم:) پای خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است».(2)

دو فایده چشمه‌ها در این آیه بیان شده است که یکی خاصیت دارویی و دیگری خاصیت غذایی بعضی از آن‌ها می‌باشد. در حقیقت حرکت آب در زیر زمین باعث حل شدن مواد معدنی مفیدی در داخل آب می‌شود که این امر سبب می‌شود آن‌ها به چشمه‌هایی با خواص ویژه تبدیل شوند. خواص دارویی بعضی از چشمه‌ها نیز حیرت آور است؛ چشمه‌هایی که از بین برنده سنگ کلیه و امراض کلیوی هستند و یا چشمه‌هایی که باعث بهبودی امراض پوستی، درهای مفاصل و حتی دردهای درونی بدن می‌شوند.

بعضی از چشمه‌ها نیز از نظر داشتن مواد اضافی شهره هستند. از آنجایی که آب در درون کوه‌ها از طبقات مختلفی عبور می‌کند، گاهی مواد زائد و سخت آن گرفته می‌شود و نوعی عمل تصفیه بر روی آن انجام می‌گیرد. برعکس بعضی از آب‌های معدنی دارای مواد اضافی همچون کلسیم و فلوئور هستند که برای رشد و حفظ استخوان‌ها و دندان‌ها بسیار مفیدند. در هر دو حالت آب‌های معدنی بهترین نوع آب برای آشامیدن می‌باشند.

چشمه‌ها می‌توانند در کم کردن دردهای درونی انسان نقش مهمی بازی کنند؛ گویی که غم‌ها و غصه های آدمی را به همراه خود می‌برند و دور می‌کنند. مطمئناً صدای دلنواز آب و زلالی آن در آرام کردن انسان نقش مهمی بازی می‌کند: « إِنَّ الْمُتَّقینَ فی مَقامٍ أَمینٍ * فی جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ»؛ (ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغ‌ها و چشمه‌ها

 

چشمه‌ها در سر راه خود علاوه بر انتقال انرژی، رسوبات، گاز و ... باعث متمرکز کردن کانی‌ها نیز در نقاطی از زمین می‌شوند که به شکل معدن‌های مختلفی مورد بهره برداری قرار می‌گیرند. در بعضی از مناطق هم گه جنس زمین قابلیت حل شدن فراوانی در آب دارد، آب‌های زیرزمینی باعث به وجود آمدن غارهای تو در تو، زیبا و جالبی می‌شوند که امروزه از منابع مهم جذب توریست و ایجاد اشتغال در این صنعت به شمار می‌روند.(3)

 

فایده روانی چشمه‌ها

قرآن در داستان تولد حضرت عیسی علیه‌السلام می‌فرماید: هنگامی که حضرت مریم سلام الله علیها برای به دنیا آوردن فرزندش از شهر و دیار خود خارج شد و او را به دنیا آورد، تک و تنها در گوشه ای از صحرا در اوج غم و ناراحتی به سر می‌برد؛ حتی با خود می‌گفت: « قالَتْ یا لَیْتَنی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا * فَناداها مِنْ تحت‌ها أَلاّ تَحْزَنی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا * وَ هُزّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا * فَکُلی وَ اشْرَبی»؛ « گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و به کلی فراموش می‌شدم. ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازه ای بر تو فرو می‌ریزد (از این غذای لذیذ) بخور و (از آن آب گوارا) بنوش».(4)

این آیه شریفه بیانگر آن است که چشمه‌ها می‌توانند در کم کردن دردهای درونی انسان نقش مهمی بازی کنند؛ گویی که غم‌ها و غصه های آدمی را به همراه خود می‌برند و دور می‌کنند. مطمئناً صدای دلنواز آب و زلالی آن در آرام کردن انسان نقش مهمی بازی می‌کند: « إِنَّ الْمُتَّقینَ فی مَقامٍ أَمینٍ * فی جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ»؛ «(ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغ‌ها و چشمه‌ها».(5)

 

پی نوشت ها:

1. شعراء: 134.

2. ص: 41 و 42.

3. ر.ک: حمیدی، قرآن و طبیعت، ص 62 ـ 59.

4. مریم: 26 ـ 23.

5. دخان: 51 و 52.

 

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

افراد وسواسی عبد شیطان‌اند!


افراد وسواسی عبد شیطان‌اند!


فتنه های شیطان مشتمل بر سه قسم می باشد؛ دوستی با زنانی که سبب حرام می شوند؛ شمشیر شیطان هستند، شراب، دام شیطان و پول پرستی تیر شیطان می باشد.

 


شیطان
خداوند متعال در آیات متعددی انسان را متوجه خطر بزرگ شیطان نموده و از او می‌خواهد تا وسوسه‌های شیطان، او را از راه بندگی و عبودیت بیرون نبرد و از چنین دشمنی که به هیچ کسی رحم نمی‌کند و قربانیانش در هر گوشه و کناری بر خاک هلاکت افتاده‌اند برحذر باشد.

می فرماید: «شیطان برای شما دشمن آشکار و عدوّ مبین است»[1] و «او را دشمن خود قرار دهید»[2] و «کسی که او را به جای من برگزیند چه بد جانشینی را انتخاب کرده است»[3]، «هر کس شیطان را دوست و سرپرست خود قرار دهد، زیان بسیار آشکاری کرده است»[4] و «جهنم وعده گاهش خواهد بود»[5]، «شیطان می خواهد شما را به گمراهی و بیراهه بسیار پرتی بکشاند»[6] و «شما را اهل آتش سوزان عذاب الهی قرار دهد»[7]، «چنانکه گروه فراوانی از پیشینیان شما را به گمراهی کشاند»[8]، «شیطان همنشین بدی است»[9]، «او با فریب و نیرنگ آدمی را به سمت خود کشانده و بعد او را سرگردان رها می کند و به دنبال کار خود می رود.»[10]

 

حدود زمامداری و نفوذ شیطان

از آیات قرآن استفاده می شود که حیطه تأثیرگذاری شیطان محدود به کسانی است که وارد حزب او شوند،[11] یعنی کسانی که به جای خداوند، تحت سرپرستی او و یارانش قرار گیرند[12] و از او تبعیت و پیروی کنند.[13]

وسوسه و تحریک شیطان هرگز آزادی و اختیار را از انسان نمی گیرد، بلکه او یک دعوت کننده بیش نیست[14] و این خود انسان است که با انحراف در عمل و آلوده شدن به کارهای شیطانی[15] زمینه های نامناسب روحی را فراهم کرده و نسبت به حق سخت و غیرخاضع می شود[16]، آنگاه با میل و اراده خویش دعوت شیطان را اجابت می کند و سرپرستی او را به جان می پذیرد[17]، بلکه دریچه های قلب خود را به روی ابلیس می گشاید و به او اذن ورود می دهد. گام های نخستین از طرف خود انسان برداشته می شود و تنها پس از موافقت خود انسان است که شیطان می تواند از مرزهای روح او بگذرد و وی را در پرتگاه گمراهی بر زمین زند.

 

راه های ورودی ولایت شیطان

امروز «وسوسه عملی» که یکی از راههای شیطان برای انحراف بشر است خطر بزرگ بوده و متأسفانه بیشتر افراد به آن مبتلا می باشند .

شیطان دام های فراوانی دارد که انسان باید هوشیار باشد تا در این دام ها و فخرها اسیر نگردد.

شیطان و نیروهای آن سیاست های مرحله به مرحله داشته و ممکن است با یک شبهه شروع و افراد را به سوی بی دینی سوق دهند.

 

وسوسه گام اول انحراف

وسوسه خود دارای سه بعد فکری، عملی و اجتماعی است که در نوع اول در اندیشه های انسان یکسری تفکرات غلط و گمراه کننده خطور می کند و به قدری خطرناک است که اگر کنترل نشود حتی سبب خروج افراد از دین می گردد.

سخن را با حدیثی از امام علی علیه السلام به پایان می بریم، ایشان در حدیثی بیان کردند : مبنی بر این که فتنه های شیطان مشتمل بر سه قسم می باشد ؛ دوستی با زنانی که سبب حرام می شوند؛ شمشیر شیطان هستند، شراب، دام شیطان و پول پرستی تیر شیطان می باشد

وسوسه عملی دومین نوع از وسوسه ها

این نوع در جامعه ما به عنوان وسواس معروف بوده و متأسفانه اکثر افرادی که به آن مبتلا می شوند و شاهد هستیم که این عمل ناشایست در جامعه، برخی معضلات از جمله طلاق و تزلزل خانواده ها را ایجاد کرده است.

 

افراد وسواسی عبد شیطان هستند

مسلمانان باید به خاطر داشته باشند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با 750 گرم آب وضو می گرفتند اما امروز بسیاری از مردم در طهارت، غسل و نماز خود دچار وسواس شده اند، که این امر خطرناک بوده و ممکن است حتی تا حد سقوط و بیماری های جسمی و روانی پیش برود.

 

وسوسه اجتماعی

متأسفانه در جامعه امروزی بسیاری از آقایان و خانم ها بی جهت به همسران خود به دیگر افراد جامعه سوء ظن دارند و این یک وسوسه اجتماعی می باشد که دارای خطرات زیادی است.

فقر، خیانت در شراکت و ... مراحل دیگری از انحرافات شیطان است که شیطان پس از گذراندن این مراحل، بشر را تحت ولایت خود درآورده و گمراه می کند .

کسی که تقوا داشته و به شیطان اجازه ورود را ندهد سعادتمند بوده و شیطان هرگز نمی تواند بر او مسلط شود.

سخن را با حدیثی از امام علی علیه السلام به پایان می بریم، ایشان در حدیثی بیان کردند: مبنی بر این که فتنه های شیطان مشتمل بر سه قسم می باشد؛ دوستی با زنانی که سبب حرام می شوند؛ شمشیر شیطان هستند، شراب، دام شیطان و پول پرستی تیر شیطان می باشد.

 

پی نوشت ها :

[1] . زخرف/ 62، یوسف/60، کهف/50، اسراء/ 53 و بقره/ 168.

[2] . فاطر/6.

[3] . کهف/50.

[4] . نساء/ 119.

[5] . حجر/ 43.

[6] . نساء/ 60.

[7] . فاطر/6.

[8] . یس/62.

[9] . نساء/ 38.

[10] . فرقان/29.

[11] . فاطر/ 6.

[12] . حج/ 4، کهف/ 50 و نحل/100.

[13] . زمر/ 85، اسراء/ 63، حجر/ 42 و اعراف/ 18.

[14] . ابراهیم/ 22.

[15] . طه/ 121، مائده/ 90 و آل عمران/ 155.

[16] . حج/ 53.

[17] . حجر/ 42.

فرآوری : زهرا اجلال

 

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

راهی برای رسیدن به خدا؛ امتحان کنید!


راهی برای رسیدن به خدا؛ امتحان کنید!

 


وقتی مسافر هستید دوست دارید خیلی سریع و راحت به مقصد برسید اگر عازم شهر یا کشوری دیگر باشید هواپیما و ماشین و کشتی و ... وسایلی هستند که شما را به مقصدتان می‌رسانند. شاید بهترین گزینه برای یک سفر خوب و راحت هواپیما باشد تا علاوه بر این که خستگی راه را به حداقل می‌رساند سرعت و راحتی آن لحظات خوشی را به شما هدیه می‌کند.

 


ایمان

انسان موجودی ایستا و بی حرکت نیست بلکه سالک و رونده است و مقصود این حرکت و سلوک نیز لقا الله است قرآن کریم خطاب به همه انسان‌ها می‌فرماید :

یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه.

همه افراد بشر مؤمن و کافر مسافر الی الله هستند و همگی آنان به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید با این تفاوت که مؤمنان جمال و مهر حق را ملاقات می‌کنند و کافران جلال و قهر او را.

یکی خدا را با وصف ارحم‌الراحمین ملاقات می‌کند و دیگری او را به وصف اشد المعاقبین.طریق و راه رسیدن به خداوند و ملاقات او نامحدود است و انسان از هر راهی که برود به خدا می‌رسد تنها یک راه صراط مستقیم و راه هدایت است و دیگر راه‌ها منحرفند.

صراط مستقیم و راه های انحرافی را کتب آسمانی و خصوصاً قرآن کریم معرفی کرده‌اند و این انسان است که باید راه خودش را مستقیم انتخاب کند یا از طریق نهر بزرگ صراط المستقیم به عمق دریا برسد و یا از طریق جویبارهای پیچ در پیچ برود و در کناره های دریا بماند. صراط مستقیم نزدیک‌ترین و سالم‌ترین راه رسیدن به خداست.

 

در تاریکی می‌روند

حال آنان که در شک و تردید و جهل و غفلت راه انحرافی را برمی گزینند راه تاریک را نمی‌توانند طی کنند و در راه های انحرافی نور و روشنایی وجود ندارد پس مانند کسی هستند که گه گاه نوری خیره کننده می‌آید و می‌رود در پرتو نور می‌روند و تا خاموش می‌شود توقف می‌کنند.

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

نزدیک است که آن برقِ [بسیار رخشنده ، روشنیِ] چشم‌های آنان را برباید؛ زمانی که آنان را روشنی دهد، در آن روشنی راه می‌روند و چون محیط را بر آنان تاریک کند، می‌ایستند و اگر خدا می‌خواست [شنواییِ] گوش و [بیناییِ] چشم آنان را نابود می‌کرد؛ زیرا خدا بر هر کاری تواناست.(بقره/20)

همه افراد بشر مؤمن و کافر مسافر الی الله هستند و همگی آنان به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید با این تفاوت که مؤمنان جمال و مهر حق را ملاقات می‌کنند و کافران جلال و قهر او را

زمین گیر هستند

اطاعت از وسوسه های شیطان ضعف و زبونی برای اینان می‌آورد که توان رفتن را از اینان می‌گیرد با گناهانی که مرتکب می‌شوند آن چنان راه می‌روند که تو گویی خزنده ای هستند مانند مار و تمساح.

وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَیٰ بَطْنِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَیٰ رِجْلَیْنِ وَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَیٰ أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

و خدا هر جنبنده‌ای را از آبی [که به صورت نطفه بود] آفرید ، پس گروهی از آن‌ها بر شکمشان راه می‌روند، و برخی از آن‌ها به روی دو پا حرکت می‌کنند، و بعضی از آن‌ها به روی چهار پا راه می‌روند. خدا آنچه را بخواهد می‌آفریند؛ مسلماً خدا بر هر کاری تواناست.(نور/45)

 

فمنهم من یمشی علی بطنه

غیبت می‌کنند و تهمت می‌زنند و زبانشان نیش دارد و این حرکت واقعی به سمت خدا را از اینان سلب می‌کند. شما بگویید کسی که با شکم راه می‌رود به مقصد می‌رسد؟!

گروهی با خوردن مال حرام و رشوه و ربا و مال یتیم آن چنان اند که چهار پا راه می‌روند .

تجسم اعمال

فمنهم من یمشی علی اربع

خوب دقت کنید اعمال انسان طریقه راه رفتن او را بر پل صراط ترسیم می‌کند، چرا که قیامت روز ظهور اعمال ما می‌باشد آنچه در این دنیا انجام دادیم و چشمانمان توان دیدن باطن اعمال را نداشت در قیامت باطن و رفتار و نیت‌هایمان را به ما نشان می‌دهند؛ عده‌ای در طی این مسیر مانند کسانی اند که با صورت بر روی زمین افتاده و خود را می‌کشند .

 

أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلَیٰ وَجْهِهِ

به معنای زیبایی اینان مانند کسانی راه می‌روند که زمین گیر هستند و ذلیل می‌باشند و تنها گناه و نافرمانی خدا اینان را فلج کرده در این دنیا مصداق‌های فراوانی را می‌بینیم آنان که با اعمالشان در مرداب گناه فرو می‌روند و هر چه دست و پا می‌زنند فقط غرق می شوند. آری هدف‌های پوچ ثروت و لذت و دنیا و شهوت آنان را از خدا غافل ساخته است.

 

مؤمنان در نور مطلق راه می‌روند

خداوند به صراحت بیان می‌دارد که برای راه رفتن در این دنیا نیاز به نور و روشنایی دارید و این چراغ روشن تنها با ایمان و تقوا حاصل می‌شود خورشید ایمان و هدایت آن چنان راهشان را روشن می‌کند که هیچ گاه گرد گناه و خطا نمی‌روند. آری خدا هدایتشان کرده است.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ غڑ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا دو سهم از رحمتش را به شما عطا کند، و برای شما نوری قرار دهد که به وسیله آن [در میان مردم] راه سپارید و شما را بیامرزد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.(حدید/28)

اعمال انسان طریقه راه رفتن او را بر پل صراط ترسیم می‌کند ،چرا که قیامت روز ظهور اعمال ما می‌باشد آنچه در این دنیا انجام دادیم و چشمانمان توان دیدن باطن اعمال را نداشت در قیامت باطن و رفتار و نیاتمان را به ما نشان می‌دهند ؛ عده ای در طی این مسیر مانند کسانی اند که با صورت بر روی زمین افتاده و خود را می‌کشند

راست قامتند

رونده صراط مستقیم ایستاده و استوار قدم بر می‌دارد و به سلامتی این راه پرخطر و پر پیچ و تاب را طی می‌کند. حال شما بگویید کدام گروه بهتر راه می‌روند آنان که می‌خزند و زمین‌گیرند و ذلیلانه روی زمین کشان کشان در تاریکی مطلق طی مسیر می‌کنند و یا کسانی که در روشنایی و نور مطلق و در حال ایستاده راه می‌روند؟!

أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلَیٰ وَجْهِهِ أَهْدَیٰ أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلَیٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ؛ آیا کسی که نگون‌سار و به صورت افتاده حرکت می‌کند، هدایت یافته‌تر است یا آنکه راست قامت بر راه مستقیم می‌رود.(ملک/22)

 

نور چیست؟

مرگ و زندگی به معنای کفر و ایمان و در حقیقت مرگ و زندگی معنوی آمده است. آری ایمان یک عقیده خشک و خالی یا الفاظی تشریفاتی نیست بلکه به منزله روحی است که در جسم و جان افراد با ایمان دیده می‌شود و در تمام وجود و زندگی آدمی اثر می‌کند منظور از نور علاوه بر قرآن و تعلیمات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) بینش و درک تازه ای است که ایمان به خدا به انسان می‌بخشد و افق دید او را از زندگی مادی و چاردیواری عالم ماده فراتر می‌برد و در عالمی فوق‌العاده وسیع قرار می‌دهد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: مؤمن با نور خدا نگاه می‌کند. أَوَ مَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ به خارجٍ مِنْهَا غڑ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

آیا کسی که [از نظر عقلی و روحی] مرده بود و ما او را [به وسیله هدایت و ایمان] زنده کردیم، و برای وی نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم [به درستی و سلامت] زندگی کند، مانند کسی است که در تاریکی‌ها [یِ جهل و گمراهی] است و از آن بیرون شدنی نیست؟! اینگونه برای کافران [به خاطر لجاجت و عنادشان] آنچه انجام می‌دادند، آراسته شد [تا گمان کنند اعمالی را که انجام می‌دهند نیکوست.] (انعام/122)

مریم خندابی

 

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

چگونه خرج کنیم تا محبوب خدا شویم؟


چگونه خرج کنیم تا محبوب خدا شویم؟


در این روزهای شلوغ پایان سال، جنب و جوش برای خرید در همه جا بالا گرفته. اما گاهی این خرید کردن ها جنبه ولخرجی پیدا می کند که از نظر اسلام نوعی افراط است و مذمت شده است .

 


ازدواج

شلوغی عجیب شهر خصوصا مراکز خرید حاکی از اعتقاد سنتی ما برای خرید شب عید و نو بودن لباس ها در نوروز دارد.

آنچنان همه دنبال خرید هستند که گویا اگر تا قبل از سال تحویل لباس نو نخرند سالشان نو نمی شود و این خریدها خیلی اوقات آنقدر افراطی می شود که تمام فکر و ذکر و دغدغه ها می شود "خرید".

جالب تر اینکه خیلی ها به زیاد خریدن و گران خریدن افتخار می کنند و چنان با آب و تاب برای هم تعریف می کنند که گویی فضیلت است.

ولخرجی همان تبذیر و گاهی اوقات هم اسراف است که قرآن کریم به شدت نهی نموده. اسراف خطا در نحوه ی مصرف است و تبذیر خطا در موضوع مصرف.

اسراف زیاده روی است و تبذیر ولخرجی و بیهوده خرج کردن. گرچه دامنه اسراف گسترده تر است، ولی خطر تبذیر بیشتر است که خداوند ولخرج ها را برادران شیاطین خوانده است." إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ". اسرافکاران برادران شیاطینند، و شیطان در برابر خدای خویش کفر پیشه است (اسرا ،27).

برخی آیه زیر را حجت ولخرجی های شب عید می دانند.

"قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ" بگو چه کسی زینت خداوند را که برای بندگان خود بیرون آورده و روزی های پاکیزه را حرام کرده؟ بگو: این نعمت ها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند (هرچند دیگران نیز استفاده می کنند) ولی روز قیامت مخصوص ایشان است. ما اینگونه آیات را برای مردمی که می فهمند شرح می دهیم. (اعراف ،32)

پیام این آیه استفاده از نعمت های الهی است، نه مجوزی برای زیاده روی و ولخرجی و تبذیر، چنان که امیرکلام (علیه السلام) فرموده: "فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب" (بحارالانوار/ج 43/ص 275) حلالش حسابرسی دارد و حرامش عذاب. پس حلالش هم روی حساب خرج نشود بازخواست دارد.

همان امام همام فرمودند: "کل ما زاد علی الاقتصاد الاسراف" هر چه افزون بر میانه روی باشد اسراف است.(مستدرک الوسائل/ج2/ص645) و در حدیث دیگر فرمودند: "ما فوق الکفاف اسراف"بیش از کفاف (مقدار متعارف برای رفع نیازها) اسراف است. (غررالحکم307)

اسلام به اعتدال توصیه نموده و خداوند ما را امت میانه رو قرار داده است "وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیَكُونَ الرَّسُولُ عَلَیْكُمْ شَهِیدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی كُنتَ عَلَیْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ "و اینچنین شما را امت میانه رو قرار دادیم تا بر مردم شاهد باشید. (بقره، 143)

امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد لباس انسان های با تقوا می فرمایند: "ملبسهم الاقتصاد" لباس پوشیدنشان در حد اعتدال و میانه روی است. (نهج البلاغه،خطبه متقین) متقین نه لباسشان اشرافی است نه ژولیده و پست. لباسی معمولی دارند و ظاهری آراسته و پاکیزه.

هم لباس فاخر و قیمتی انگشت نما می شود و هم لباس پاره و کثیف، که می تواند آرامش روانی را به هم زند و ناخواسته ذهن را درگیر کند. از این رو میانه روی علاوه بر ابعاد اقتصادی، می تواند ضامن نوعی آرامش روانی هم باشد.

مواظب باشیم مدیریت مخارج بعضی از خرج ها را از یادمان نبرد. " وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا " حق خویشان و مسکینان و در راه ماندگان را بپرداز و هیچ ولخرجی نکن

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "من اقتصد اغناه الله" هر کس میانه روی کند خدا او را بی نیاز خواهد کرد. (تنبه الخواطر/ص136) و نیز فرمودند:"هیچ خرجی نزد خدا محبوبتر از خرجی نیست که با میانه روی همراه باشد."

متاسفانه امروزه بعضی از خرج کردن هایمان افراطی شده و تدریجا الگوی ولخرجی در جامعه فرهنگ عمومی خواهد شد.

چه کسی با فرهنگ ولخرجی (یا همان مصرف گرایی افراطی) مبارزه کند؟ غیر از ما مردم عادی کسی دیگری هم هست؟

از خودمان شروع کنیم و خرج هایمان را مدیریت کنیم. همه آن چه را که میخریم واقعا نیاز داریم؟ یا به صرف نو بودن و یا متفاوت بودن میخریم؟!

بعد نوبت جامعه اطراف است. کسی که ولخرج است حرفش را گوش ندهیم، پیروی اش نکنیم، با او مشورت نکنیم، مسئولیت کلیدی به او نسپاریم. نه وزیر و نه وکیل و نه رئیس جمهور. مسئولین را از ولخرج ها انتخاب نکنیم. چون ربمان فرموده: "وَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ " (151/شعرا) از امر اسراف کاران اطاعت نکنید.

ولی مواظب باشیم مدیریت مخارج بعضی از خرج ها را از یادمان نبرد. " وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا " حق خویشان و مسکینان و در راه ماندگان را بپرداز و هیچ ولخرجی نکن. (اسراء، 26)

پیام این آیه استفاده از نعمت های الهی است، نه مجوزی برای زیاده روی و ولخرجی و تبذیر، چنان که امیرکلام (علیه السلام) فرموده:فی حلالها حساب و فی حرامها عقابحلالش حسابرسی دارد و حرامش عذاب. پس حلالش هم روی حساب خرج نشود بازخواست دارد

 

دیگران هم در مال ما حقی دارند. حقشان به فراموشی نرود که خداوند در وصف متقین می فرماید: "وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ"و در اموالشان حقی است برای سائل فقیر و محروم آبرومند است. (ذاریات، 19)

انسان ذاتا حریص است که با مشکلی بی قرار و با رونقی خسیس می شود. غیر از نمازگزارانی که نمازشان دائم و در ثروتشان حق مشخصی برای مستمندان است. "إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا ، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا ، وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا ، إِلَّا الْمُصَلِّینَ ، الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ، وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ ، لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ " (معارج ، 19-25)

وقتی غرق در انتخاب و خریدیم، نمی بینیم چشمانی که با حسرت نگاهمان می کنند، آنانی که شاید تا بحال لباسی نو نپوشیده اند.

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

بی غیرت‌ها مورد لعنت خدایند!


بی غیرت‌ها مورد لعنت خدایند!

 


امیرمؤمنان على(علیه السلام) ضمن نکوهش از بعضى مردم عراق که زنانشان در بیرون منزل به صورت زننده اى با مردان اختلاط داشتند فرمود: «لَعَنَ اللّهُ مَنْ لایغارُ ؛ خدا لعنت کند کسى را که غیرت ندارد»

 


غیرت
یکی از واژه هایى که در روایات اسلامى به عنوان بیان یک فضیلت مهم اخلاقى آمده است غیرت است که در اصل به معنى دفاع شدید از عرض و ناموس یا مال و مملکت و دین و آیین است، مخصوصاً این واژه در مواردى به کار مى رود که چیزى حق اختصاصى شخص یا گروهى است، و دیگران مى خواهند حریم آن را بشکنند، و صاحب آن به دفاع شدید برمى خیزد.

به هر حال این وصف اگر به صورت معتدل در انسان باشد، فضیلتى بزرگ است.

چه فضیلتى از این بالاتر که انسان را اجازه ندهد بیگانه اى به حریم ناموس یا کشور یا دین و آیین او هجوم برد، بلکه در مقابل او بایستد، و تا سر حد جان دفاع کند.

متأسفانه در دنیاى امروز که ارزش هاى اخلاقى کمرنگ شده و انحرافات اخلاقى خانواده هایى را فرا گرفته، مخصوصاً در غرب ارتباط زنان و مردان با افراد بیگانه عیب شمرده نمى شود، این واژه تدریجاً به فراموشى سپرده مى شود و گاه در نظر بعضى، ضد ارزش و ناشى از تعصب کور قلمداد مى شود، و این یک فاجعه عظیم است در حالى که بدون غیرت، حمایت و دفاع قوى از ارزش ها و افتخارات امکان پذیر نیست.

با این اشاره به قرآن مجید بر مى گردیم و از آیات قرآن در این مسأله مهم الهام مى گیریم.

لَّئِنْ لَمْ ینْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ وَ الْمُرجِفُونَ فِى الْمَدْینَةِ لَنُغْرِینَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یجاوِرونَکَ فیها اِلاّ قَلیلا ـ مَلْعُونینَ اَینَما ثَقِفُوا اُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلا ـ سُنَّةَ اللّهِ فى الَّذینَ خَلَوا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْدیلا. (احزاب ـ 60 تا 62)

قَالَ رَبِّ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَىَّ مِمّا یدْعُونَنى اِلَیهِ وَ اِلاّ تَصْرِفْ عَنّى کَیدَهُنَّ اَصْبُ اِلَیهِنَّ وَ اَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ.(یوسف ـ 33)

... وَ لا یضْرِبْنَ بِاَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ ما یخْفینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ. (نور ـ 31)

اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بى اساس در مدینه پخش مى کنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان مى شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهى نمى توانند در کنار تو در این شهر بمانند! ـ و از همه جا طرد مى شوند و هر جا یافت شوند گرفتار خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسید! ـ این سنت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت!

2ـ (یوسف) گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوى آن مى خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانى بسوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود.

خداوند غیور است و هر غیورى را دوست دارد و به خاطر غیرتش تمام کارهاى زشت را اعم از آشکار و پنهان تحریم فرموده است

 

3ـ ... و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد).

در نخستین آیه مورد بحث خداوند سه گروه را شدیداً مورد تهدید قرار مى دهد منافقان و بیماردلان (اراذل و اوباش هوسباز) و شایعه پراکنان که اگر دست از کارهاى خود یعنى مزاحمت نوامیس مردم و تضعیف روحیه مسلمین و نشر شایعات دروغین درباره زنان پاکدامن برندارند به شدیدترین مجازات گرفتار خواهند شد، مى فرماید:«اگر منافقان و آنها که در دلهایشان بیمارى است و آنها که اخبار دروغ و شایعات بى اساس در مدینه پخش مى کنند دست از کار خود نکشند تو را بر ضد آنها مى شورانیم، سپس نمى توانند جز مدت کوتاهى در این شهر در کنار تو باشند ـ و از همه جا طرد مى شوند ـ و هر جا یافت شوند دستگیر خواهند شد و به قتل مى رسند (لَئِنْ لَمُ ینْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَالَذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فى الْمَدینَةِ لَنُغْرِینَّکَ بِهِمْ ثُمَ لا یجاوِرُوُنَکَ فیها اِلاّ قَلیلا ـ مَلْعُونینَ اَینَما ثُقِفُوا اُخِذُوا وَقُتِلُوا تَقْتیلا).

این غیرت الهیه که سبب دفاع شدید از عرض و نوامیس و کیان مسلمین شده است سرمشقى براى همه در مسأله غیرت دینى و ناموسى است و نشان مى دهد که در برابر اراذل و اوباش و منافقان کوردل و بیماردلان نباید بى تفاوت یا خونسرد باشند.

این تعبیر با آنچه از فعل پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در تاریخ نقل شده که در این گونه موارد سخت گیر بود و با متخلفان برخورد شدید مى کرد، نشان مى دهد که این مسأله به عنوان یک فضیلت اخلاقى و وظیفه اجتماعى پذیرفته شده است.

جالب توجه این که قرآن در ادامه همین آیات (آیه 60 و 61) مى افزاید: این سنت خداوند در اقوام پیشین است (و منحصر به امت اسلام نیست) و براى سنت الهى هیچ گونه تغییرى نخواهى یافت.

بد حجاب

این تعبیر نشان مى دهد که حکم بالا یک حکم عام در تمام ادیان الهى بوده، و سنّتى است تغییرناپذیر که باید در برابر مزاحمین و منافقین و شایعه پراکنان برخورد قاطعانه کرد (البته با حفظ تمام موازین شرعى و منطقى) و مفهوم غیرت همین است.

در دومین آیه به نمونه غیرت دینى یکى از بزرگترین پیامبران الهى یعنى حضرت یوسف(علیه السلام) برخورد مى کنیم هنگامى که از سوى زنان هوسباز مصر مخصوصاً ذلیخا مورد تهاجم قرار گرفت و از او خواستند تسلیم خواسته هاى نامشروع ذلیخا یا تسلیم خواسته هاى نامشروع خودشان شود یوسف که در سن جوانى و در برابر طوفان شهوات قرار داشت به شدت مقاومت کرد تا آنجا که زندان را با همه رنجهایش بر تسلیم در برابر خواسته هاى آنها ترجیح داد و به درگاه پروردگار چنین عرضه داشت «پروردگار من! زندان نزد من محبوتر است از آنچه اینها مرا به سوى آن مى خوانند و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من برنگردانى قلب من به آنها مایل مى شود و از جاهلان خواهم بود «قالَ رَبِّ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَىَّ مِمّا یدْعُونَنى اِلَیهِ وَ اِلاّ تَصْرِفْ عَنّى کَیدَهُنَّ اَصْبُ اِلَیهِنَّ وَ اَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ» ؛ این تعبیر هم از مقام عفت و عصمت یوسف حکایت مى کند و هم از غیرت و پارسائى او و هنگامى که این روحیه پاک را مقایسه با عدم غیرت عزیز مصر مقایسه مى کنیم که وقتى ناپاکى همسرش ذلیخا بر او ثابت شد تنها به این جمله قناعت کرد! «یوسُفَ اَعْرِضْ عَنْ هذا وَاسْتَغْفِرى لِذَنْبِکِ اِنَّکَ کُنْتِ مِنَ الخاطِئینَ ؛ یوسف! از این موضوع صرف نظر کن و تو اى زن نیز استغفار کن که از خطاکاران بودى»(یوسف ـ 29) فرق میان این دو روشن مى شود واضح است منظور یوسف این نبود که از خداوند طلب زندان کند بلکه هدف این بود که اگر او را در میان زندان و عمل نامشروع مخیر کنند (همان گونه که ساختند) زندان را ترجیح مى دهد.

منافقان و بیماردلان (اراذل و اوباش هوسباز) و شایعه پراکنان که اگر دست از کارهاى خود یعنى مزاحمت نوامیس مردم و تضعیف روحیه مسلمین و نشر شایعات دروغین درباره زنان پاکدامن برندارند به شدیدترین مجازات گرفتار خواهند شد

 

در سومین آیه مورد بحث خداوند دستورى به زنان مؤمنه مى دهد که علاوه بر حفظ حجاب «هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانش پیدا شود و صداى خلخالى که بر پا دارند به گوش رسد!» (وَلا یضْرِبْنَ بِاَرْجِلِهِنَ لِیعْلَمَ ما یخْفینَ مِنْ زِینَتِهِنَ).

 

غیرت در روایات

در روایات اسلامى اهمیت بسیار زیادى به مسأله غیرت به عنوان یک فضیلت داده شده و حتى از خداوند به عنوان غیور (کسى که بسیار غیرت دارد) یاد شده است از جمله:

1ـ امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:«اِنَّ اللّهَ غَیورٌ یحِبُّ کُلَ غَیور وَلِغیرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها ؛ خداوند غیور است و هر غیورى را دوست دارد و به خاطر غیرتش تمام کارهاى زشت را اعم از آشکار و پنهان تحریم فرموده است».(1)

2ـ در حدیث دیگرى از همان بزرگوار مى خوانیم: «اِذا لَمْ یغُرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ ؛ اگر انسانى غیرت نداشته باشد قلب و فکرش وارونه است».(2)

به گفته علاّمه مجلسى منظور از قلب وارونه در اینجا این است که همانند ظرف وارونه است که چیزى در آن جاى نمى گیرد، قلب افراد فاقد غیرت نیز تهى از صفات و اخلاق برجسته انسانى است.(3)

این تعبیر نشان مى دهد که صفت غیرت رابطه نزدیکى با سایر اوصاف برجسته انسانى دارد.

3ـ در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «کانَ اِبْراهیمُ اَبى غَیوراً وَ اَنَا اَغْیرُ مِنْهُ وَ اَرْغَمَ اللّهُ اَنْفَ مَن لایغارُ مِنَ الْمُؤمِنینَ پدرم ابراهیم مرد غیورى بود و من از او غیورترم. خداوند بینى مؤمنانى را که غیرت ندارند به خاک بمالد».(4)

4ـ در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است: «قَدْرُ الرَجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ... وَ شَجاعَتُهُ عَلى قَدْرِ اَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غَیرَتِهِ ؛ ارزش انسان به اندازه همت او است، و شجاعت او به اندازه عزّت نفس و بى اعتنائیش (نسبت به ارزشهاى مادى) است، و عفت او به اندازه غیرت او است».(5)

5ـ در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است که ضمن نکوهش از بعضى مردم عراق که زنانشان در بیرون منزل به صورت زننده اى با مردان اختلاط داشتند فرمود: «لَعَنَ اللّهُ مَنْ لایغارُ ؛ خدا لعنت کند کسى را که غیرت ندارد».

 

پی نوشت ها:

1. فروع کافى، جلد 5، صفحه 535، باب الغیره، حدیث 1.

2. همان، صفحه 536، حدیث 2.

3. مرآت العقول، ذیل حدیث مورد بحث.

4. بحارالانوار، جلد 100، صفحه 248، حدیث 33.

5.نهج البلاغه، کلمات قصار، حدیث 47.

فرآوری: محمدی

بخش قرآن تبیان

 

 


منبع : کتاب اخلاق در قرآن ج 3، آیت الله مکارم شیرازی

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

همه چیز راجع به حروف مقطعه در قرآن


همه چیز راجع به حروف مقطعه در قرآن

 


برخی از سوره ها باحروفی آغاز می شود که چون ناپیوسته قرائت می شود، به حروف مقطعه نام گذاری شده است. تبیین این حروف از آغاز تاریخ تفسیرتاکنون همواره توجه مفسران و قرآن پژوهان را به خود معطوف داشته و در تحلیل آن دو راه پیموده اند:

برخی این حروف را راز و رمزی میان خدا و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) دانسته، از این رو آن را غیر قابل تفسیرمی دانند2 - گروه دیگری (که بیشتر آنها مفسران و قرآن شناسان هستند) برآنند که این حروف مانند سایر آیات اگر چه معرفت کنه آن میسور نیست، لیکن تفسیر پذیر است.(1)

 

 


مقطعه

برخی از ویژگی های حروف مقطعه

1 - حروف مقطعه از مختصات قرآن است و در سایر کتاب های آسمانی مانند تورات و انجیل سابقه ندارد.

2 - این حروف اختصاص به سوره های مکی یا مدنی ندارد، زیرا در 27 سوره مکی و در دو سوره مدنی آمده است.

3 - حروف مقطعه اوایل سوره ها ، برخی یک حرفی است ، مانند : "ن" و "ق" و برخی دو حرفی مانند : "طس" ، "یس" ، "طه" و "حم" و برخی سه حرفی، مانند : "الم"، "الر" و "طسم" و برخی چهار حرفی مانند : "المص" و برخی پنج حرفی، مانند: "کهیعص" و "حم عسق".

4 - برخی از این حروف اصلا تکرار نشده است، مانند "ن" و "ق" ؛ بعضی دوبار تکرار شده ، مانند "ص" که در سوره "ص" به طور مستقل ذکر شده و در سوره اعراف جزو "المص" قرار گرفته ؛ برخی از آنها شش بار تکرار شده، مانند "الم" و بعضی از آنها هفت بار تکرار شده، مانند "حم" و آن سوره های هفتگانه به "حوا میم سبعه" موسوم است.

5 - حروف مقطعه پس از حذف مکررات آن ها چهارده حرف است.(2)

6 - در 29 سوره ای که حروف مقطعه دارد، در آغاز یا متن آنها سخنی از وحی، نبوت و قرآن است و این یک مطلب مشترک بین این سوره ها می باشد.

7 - بین حروف مقطعه هر سوره با محتوای آن سوره ارتباط خاصی است. بر این اساس ، همه سوره هایی که با حروف مقطعه همگون آغاز می شود، در خطوط کلی مضامین نیز همگون است.

حروف مقطعه بر چه معنا و مفهومی دلالت دارد، آرا و احتمال های گوناگون ابراز شده که برخی از آنها عبارت است از : (3)

أ) حروف مقطعه از متشابهاتی است که علم آن مخصوص خدا است و درک آن میسور غیر خدا نیست.

ب) حروف مقطعه هر سوره نام همان سوره است، چنان که سوره های "یس" و "طه" و "ص" و "ق" هر کدام به نام حروف مقطعه خود نام گذاری شده اند.

پ) حروف مقطعه نام های قرآن کریم است.

ت) هر یک از حروف مقطعه، علامت اختصاری و اشاره به اسمی از حسنای الهی و برخی نیز رمز و اشاره به نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است.

خداوند می خواهد بگوید که قرآن از جنس همین حروف الفبا است که روزمره با آن سر و کار دارید اما از آوردن مثل آن ناتوان هستید و نمی توانید مثل قرآن بیاورید، پس بفهمید که این کلام از ناحیه خداوند است.در بسیاری از سوره ها ، پس از حروف مقطعه ، آیه بعدی در مورد قرآن و نزول وحی است

 

ث) حروف مقطعه اجزای اسم اعظم الهی است و اگر به درستی و از روی بصیرت ترکیب شود، اسم اعظم ظهور می کند. اسم اعظم نامی است که با آن می توان در جهان هستی، تصرف کرد و انسان های عادی به معرفت آن دسترسی ندارند.

ج) حروف مقطعه سوگندهایی است که خداوند یاد کرده بر این که قرآن، کلام و کتاب اوست. سر سوگند به این حروف آن است که حروف الفبا دارای شرافت و حرمت است.

چ) این حروف براساس حساب ابجد اشاراتی است به مدت بقای اقوام و امت ها و اجل آنها و نعمت ها و بلاها ، چنان که در روایات آمده است که "المص" ناظر به انقراض دولت اموی است.

خ) حروف مقطعه برای مرز بندی بین سوره ها و نشانه انقضای سوره قبلی و شروع سوره بعدی است.

ق) این حروف به منزله خلاصه و پیام اجمالی محتوای سوره است. (4)

د) حروف مقطعه مقدمه و کلید سوره ها است.

ذ) سوره های دارای حروف مقطعه مشترک ، در مضامین و سیاق نیز با یکدیگر مشابه و متناسب است و این تشابه ویژه میان سوره های مزبور با سایر سوره ها وجود ندارد.

ر) حروف مقطعه رمز و سری بین خدا و رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) است و مقصد از آن افهام دیگران نیست.

ز) خداوند می خواهد بگوید که قرآن از جنس همین حروف الفبا است که روزمره با آن سر و کار دارید اما از آوردن مثل آن ناتوان هستید و نمی توانید مثل قرآن بیاورید، پس بفهمید که این کلام از ناحیه خداوند است.در بسیاری از سوره ها ، پس از حروف مقطعه ، آیه بعدی در مورد قرآن و نزول وحی است.

 

آیا حروف مقطعه در قرآن با محتوای سوره‏هایی که با این حروف آغاز شده ربط دارد؟

در مورد حروف مقطعه در قرآن تفسیرها و تأویل‏های متعددی شده است، که از جمله آن این است که آن حروف در آن سوره غلبه دارد. مفسرانی همانند "زرکشی" در "البرهان فی علوم القرآن" ج 1، ص 169، و "علامه طباطبایی در المیزان" ج 18، ص 8، گفته‏اند حروف مقطعه در آغاز هر سوره گویای این حقیقت است که فراوانی آن حرف یا حروف در آن سوره از دیگر حروف بیش تر است.( بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ح 1، ص 926)

برخی از این حروف اصلا تکرار نشده است، مانند "ن" و "ق" ؛ بعضی دوبار تکرار شده ، مانند "ص" که در سوره "ص" به طور مستقل ذکر شده و در سوره اعراف جزو "المص" قرار گرفته ؛ برخی از آنها شش بار تکرار شده، مانند "الم" و بعضی از آنها هفت بار تکرار شده، مانند "حم" و آن سوره های هفتگانه به "حوا میم سبعه" موسوم است

معنای حروف مقطعه در قرآن چیست؟

درباره کلمات مقطعه اوائل برخی سوره‏ها مانند الم سؤال کردید، در پاسخ یادآور میشویم که درباره این کلمات نظرات مختلفی از مفسران عرضه شده است که برخی از آن نظرها را برایتان یادآور می شویم:

1 - این کلمات از متشابهاتی است که تأویل آنها را جز خدا نمیداند.

2 - اشاره به نامهای خداوند است مثلاً الم معنای آن این است که «انا اللَّه اعلم؛ منم خدایی که میدانم».

3 - آوردن این کلمات به این منظور است که نشان دهد قرآن مجید که همگان از آوردن آن، عاجز و ناتوان می باشند از همین حروف تهجی که تمام جملات و کلمات از آنها ساخته میشوند ساخته شده است .

بنابراین شما هم اگر میتوانید از این حروف چنین کلامها و جملاتی بسازید در حالی که نمی توانید مانند اینکه یک مهندس که نقشه جالبی برای ساختمان کشیده و آن نقشه را به طرز بدیعی پیاده کرده است میگوید این خانه از این آجر و گچ و سیمان و آهن درست شده است این مصالح در اختیار شما و همگان است اگر می توانید از این مصالح شما هم چنین خانه جالب با این نقشه‏ی زیبا و بدیع بسازید.

قول دیگری درباره کلمات هست که مرحوم علامه طباطبائی صاحب تفسیرالمیزان آن را برگزیده‏اند که این کلمات با محتوای سوره‏یی که در آغاز آن قرار گرفته‏اند ارتباط دارند و اینها رمزهایی هستند ما بین خدا و پیامبر.

ممکن است اینجا این سؤال مطرح شود که قرآن مجید برای تبیین به انسانها است و مگر خداوند از بندگانش باکی داشته تا رمزی با آنان سخن بگوید پاسخش این است که صحیح است قرآن مجید برای تبیین از طریق تفسیر پیامبر و امامان معصومین«علیهم السلام» صورت گیرد چنانکه خداوند می فرماید: «لتبین الناس ما نزل الیهم؛ تا برای آنان بیان کنی آنچه به سوی آنان نازل گشته است» بر این اساس اشکالی ندارد که برخی از آیات قرآن به خاطر مصالح مهم تری به صورت رمزی معانی را تفهیم کند مانند اینکه مردم به پیامبر و امامان«علیهم السلام» مراجعه کنند و از طریق آنان به فهم بیشتر و آگاهی وسیع تر درباره قرآن دست یابند و این راهی باشد برای مراجعه بیشتر مردم تا مسئله رهبری هر چه بیشتر و بهتر تحکیم یابد. آری معانی آیات قرآن مجید ابعادی دارد که برخی از آنها برای انسانهای دیگر نیز قابل وصول است ولی ابعادی از آن هم جز برای پیامبران و امامان قابل دست یافتن نیست .

 

پی نوشت ها :

1 - آیت الله عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج2 ، ص 63 و.632

2- همان ، ص 65 و 66.3

3- بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج1، ص 925.4

4- تسنیم، ج2، ص 80 تا 95، با تلخیص

 

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

سفری در میان آیات قرآن


سفری در میان آیات قرآن

انس با قرآن

بى گمان زندگى در زندان، سخت و طاقت فرساست، به ویژه براى كسى كه مورد ستم واقع شده و زیر شدیدترین شكنجه‌هاى جسمى و روحى قرار بگیرد؛ امّا زندانى خوب مى دانست كه چگونه از عمر خود در زندان بهره بگیرد و آن را در خدمت تقویت ایمان و دانش خود قرار دهد. او زندگى در زندان را به «خلوت با قرآن» تبدیل كرد و در این خلوت به تدبّر و تأمّل در این كتاب آسمانى پرداخت و بر‌فهم روانى معانى آن همّت گماشت، در سایه سار آن آرمید و از نعمت زندگى با قرآن بهره‌مند گشت. آرى؛ شهید سید قطب یكى از نام آورترین اندیشمندان و فعّالان مسلمان مصرى در قرن بیستم ـ‌‌در دوران زندان‌‌ـ بخش‌هایى از تفسیر قرآن خود را نگاشت. او در مقدمه‌ى تفسیر خود آورده است: زندگى در سایه قرآن، نعمتى بزرگ است، نعمتى كه تنها راه درك آن، تجربه كردن آن است، نعمتى كه به عمر، ارزش و بركت مى بخشد و آن را پاكیزه و پالوده مى سازد. خدا را شكر كه برمن منّت نهاد كه مدتى در سایه قرآن زندگى كنم و در آن مدّت جام‌هایى از نعمت قرآن را چشیدم كه هیچگاه در عمرم احساس نكرده بودم….

بر اثر همدلى روشمند و به سبب تنوّع الگوها در سوره‌هاى قرآن، به آرامش مى رسیدم و احساس انس و آسایش و كامیابى درونى مى كردم. همه آیات و عبارات قرآنى، با من دوست بودند، همه صمیمى، همه همراز، همه محبوب، همه كام بخش و امید آفرین!

همدلى و همراهى با یك سوره، از آغاز تا پایان، مانند یك سفر است، سفرى در دنیاها و مناظر گوناگون آن، سفرى در میان رؤیاها و حقیقت‌ها، همچون فرو رفتن در ژرفاى جان‌ها و كشف جلوه‌هاى هستى در سایه قرآن. آموختم كه در این هستى، جایى براى تصادف كور، آفرینش حساب نشده‌ى ناگهانى وجود ندارد. به همین خاطر، در سایه قرآن با خاطرى آسوده، درونى آرام و وجدانى شاد، به زندگى پرداختم… دست خدا را در هر ‌رخدادى و در هر حادثه‌اى مى دیدیم، با امید به حمایت و مراقبت الهى زیستم و نقش مثبت او را احساس كردم….

این بینش و بصیرت قرآنى چه آرامشى را ایجاد مى كند و عجب آسایشى بر قلب آدمى فرو مى ریزد و عجب اطمینانى به حق و خیر و صلاح بوجود مى آورد و عجب توانایى و قدرتى نسبت به طبیعت و واقعیت ناچیز اطراف آن، در درون آدمى مى آفریند.

 

به خدا خوش گمان باش

…إجتَنِبُوا كثیراً مِنَ الظَنِّ إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثم…؛

از بسیارى از گمان‌ها بپرهیزید؛ زیرا كه بعضى از گمان‌ها گناه است… (سوره‌ى حجرات، ایه‌ی12)

این بینش و بصیرت قرآنى چه آرامشى را ایجاد مى كند و عجب آسایشى بر قلب آدمى فرو مى ریزد و عجب اطمینانى به حق و خیر و صلاح بوجود مى آورد و عجب توانایى و قدرتى نسبت به طبیعت و واقعیت ناچیز اطراف آن، در درون آدمى مى آفریند

 

«شقیق بلخى» كه یكى ا ز عرفاى زمان امام موسى كاظم‌(علیه السلام) بود، نقل مى كند:

در سال 149 هجرى قمرى به سوى مكّه ـ براى شركت در مراسم حج ـ حركت كردم، وقتى به منزلگاه قادسیه رسیدم، چشمم در میان جمعیت به چهره‌ى جوانى افتاد كه لاغر اندام و گندم‌گون بود و روى لباسش، لباس مویین پوشیده بود و تنها در گوشه‌اى نشسته بود، با خود گفتم: این جوان باید از صوفیان باشد و مى خواهد سربار جامعه باشد، به خدا سوگند به نزدش مى روم و او را سرزنش خواهم كرد.

به نزدیكش رفتم، متوجّه من شد و فرمود: اى شقیق!

«…اجتَنِبُوا كثیراً مِنَ الظَنِّ إنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثم…»

سپس مرا به خودم واگذاشت و رفت، با خودم گفتم: حادثه عظیم و عجیبى دیدم، این جوان از نیت پوشیده‌ى من خبر داد و نام من را به زبان آورد، حتماً او عبد صالح و ممتاز خداست. به دنبالش مى روم و از او مى خواهم كه مرا حلال كند، به دنبالش رفتم، ولى او را گم كردم. تا این كه در منزلگاه «واقصه» او را دیدم كه مشغول خواندن نماز است، بندهاى بدنش در نماز مى لرزد و اشك از چشمانش سرازیر بود، با خودم گفتم:

اكنون نزدش مى روم و از او مى خواهم مرا حلال كند، نزدیكش رفتم، پس از خواندن نماز متوجه من شد و فرمود: اى شقیق! «وَ‌إنّى لَغَفّار لِمَن تابَ وَ‌آمَنَ وَ‌عَمل َصالِحاً ثُمَّ اهتَدى»«و من هر كه را توبه كند و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد و سپس هدایت شود، مى آمرزم.» (سوره‌طه، ایه‌ی82)

شهید سید قطب یكى از نام آورترین اندیشمندان و فعّالان مسلمان مصرى در قرن بیستم ـ‌‌در دوران زندان‌‌ـ بخش‌هایى از تفسیر قرآن خود را نگاشت. او در مقدمه‌ى تفسیر خود آورده است: زندگى در سایه قرآن، نعمتى بزرگ است، نعمتى كه تنها راه درك آن، تجربه كردن آن است، نعمتى كه به عمر، ارزش و بركت مى بخشد و آن را پاكیزه و پالوده مى سازد. خدا را شكر كه برمن منّت نهاد كه مدتى در سایه قرآن زندگى كنم و در آن مدّت جام‌هایى از نعمت قرآن را چشیدم كه هیچگاه در عمرم احساس نكرده بودم

 

سپس مرا به خودم واگذارد و رفت، با خودم گفتم: این جوان از نمونه‌هاى بى نظیر است؛ زیرا دوباره از نیت پوشیده من خبر داد. به مسیر خود ادامه دادیم تا به منزلگاه «زبانه» رسیدیم، در آنجا آن جوان را دیدم كه كنار چاهى ایستاده است و در دستش كوزه‌ى هست و مى خواهد از آن چاه آبى بیرون آورد و بنوشد. ناگاه آن كوزه از دستش رها شد و در میان چاه افتاد، دیدم به سوى آسمان نگاه كرد و چنین گفت:

اَنتَ رَبى إذا ظَمئتُ إلى الماء وَ‌قُوتى إذا أرَدتُ الطَّعاما الهى و سَیدى ما لى غَیرَها فَلا تَعدمْنیها؛ اى خدا! هنگام تشنگى، تو پروردگارم هستى و هنگام گرسنگى تو هستى كه غذاى من را مى رسانى اى خداى من و سرور من! غیر از این ظرفى ندارم، آن را به من بازگردان».سوگند به خدا، دیدم آب چاه بالا آمد، آن جوان دستش را دراز كرد و كوزه را از آب گرفت وآن را پر از آب كرد و با آن آب وضو گرفت و چهار ركعت نماز خواند. سپس به تلّ ریگى متوجّه شد و مقدارى ریگ برداشت و در میان آن ظرف ریخت و آن را حركت داد و آشامید. نزدش رفتم و سلام كردم، جواب سلام مرا داد. گفتم: از زیادى آن نعمتى كه خدا به تو داده، به من نیز غذا بده. فرمود: «اى شقیق! همواره نعمت خداوند، به طور آشكار و نهان به ما مى رسد، به خداى خود حسن ظنّ داشته باش.»

سپس ظرف را به من داد و از آب آن نوشیدم، آن را فالوده‌اى بس شیرین یافتم، به خدا سوگند، هرگز نوشابه‌اى لذیذتر و خوشبوتر از آن را نیاشامیده بودم. سیراب و سیر شدم به طورى كه چند روز اشتهاى غذا و آب نداشتم. دیگر آن جوان را ندیدم، تا این كه در مكّه در كنار كعبه، او را در میان گروهى دیدم كه سؤالات خود را از او مى پرسیدند و او جواب مى داد. از مردم پرسیدم: این جوان كیست؟ گفتند: او «موسى بن جعفر» است.(كشف الغمّه،ج3، ص4 تا 7)

بخش قرآن تبیان

 


منبع :

مجله بشارت ،مقالات عبدالحسن تُرکى و حسن كریمى سلیمى

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

نگاه قرآن به ثروت و دارایی


نگاه قرآن به ثروت و دارایی

 


یکی از کلید واژه های اقتصادی در قرآن واژه «مال» است که از آن به ثروت و دارایی یاد می‌شود. این واژه 86 بار در قرآن کریم به صورت مفرد (مال) و جمع (اموال) به کار رفته است. در مواردی هم با تعبیر ارزشی «خیر»[1] به آن اشاره شده است. در این مقاله سعی داریم با استناد با آیات قرآن کریم نگاه این کتاب الهی را به این مقوله مورد بررسی قرار دهیم.

 


ثروت

نگاه قرآن به ثروت و دارایی و بیان نقش آن در زندگی مادی و معنوی انسان

در قرآن کریم دارایی از نظر مادی، تنها زینت و مایه رونق زندگی دنیوی است و به تنهایی ارزش معنوی ندارد؛ زیرا در فرهنگ قرآن ارزش در آن چیزی است که اثر مثبتش در جان آدمی بماند و باعث کمال او و تحصیل بهشت بشود. این معنایی است که آیه 46 سوره کهف فهمیده می‌شود.

الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً (46- کهف)؛

و از نظر معنوی ثروت و دارایی وسیله ایست برای ابتلا و آزمایش انسان‌ها؛ قرآن می‌فرماید: لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ (186- آل عمران) و یا وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ (28- انفال)

 

ثروت و دارایی در باورهای رایج بین مردم و نقد آن‌ها

در باور برخی از انسان‌ها ثروت دارای ویژگی‌های زیر است که قرآن کریم ضمن طرح آنها به عنوان باورهای نادرست و البته رایج، به هر یک از آن‌ها پاسخ مناسبی می‌دهد. پاسخ‌های اختصاصی قرآن در هر بخش به ضمیمه معارفی که گویای حقیقت مادی و معنوی مال و ثروت است؛ پاسخ کاملی را به این طیف از باورها ارائه می‌دهند.

باورهای رایج بین مردم را می‌توان در موارد زیر دسته بندی کرد:

1. معیار ارزش و برتری فردی و اجتماعی

عده ای ثروت و دارایی با معیار برتری فردی و اجتماعی نسبت به دیگر افراد تلقی کرده و جالب‌تر اینکه طرفهای مقابل هم بر اساس همین اندیشه غلط رفتاری بر اساس این باور از خود نشان می‌دهند. برای نمونه قرآنی آن می‌توان به آیه 247 سوره بقره اشاره کرد که در آن، ثروتمندان جامعه به دلیل داشتن ثروت بیشتر خود را برای رهبری شایسته‌تر می‌دانستند. نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ(247- بقره)؛

در آیات متعددی از قرآن کریم این معنا آمده است که ثروت و دارایی دردی از دردهای منکران و غافلان از قیامت را دوا نخواهد کرد

 

پاسخ خداوند در ادامه آیه این چنین است: قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ یعنی برای هر کاری ملاکهای خاص خودش لازم است و در موضوع رهبری و مدیریت جامعه ثروت و دارایی فرد ملاک نیست.

 

2. ازدیاد ثروت نشانه توجه ویژه خداوند به آن‌هاست

برخی بر این باورند که داشتن مال ثروت بیشتر نشانه عنایت و محبت ویژه خدا به آن‌هاست[2] و برخی دیگر پا را از این هم فراتر نهاده و گمان می‌کنند که در قیامت هم خدا نظر لطف به آن‌ها کرده و آن‌ها را بی حساب وارد بهشت کرده و عذابی نخواهند دید.[3]

پاسخ خداوند به این عده این است: وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی(37- سبأ) یعنی ثروت و دارایی و آنچه که شما آن را مایه تقرب به خدا می‌پندارید هیچ کدام باعث نزدیکی شما به خدا نمی‌شود؛ بلکه این تقواست که سبب نزدیکی و تقرب انسانها به خدا می‌شود.

 

3. ثروت عامل بقای در دنیا و دور ماندن از مرگ و عقاب احتمالی

برخی بر این باور بوده و هستند که ثروت و دارایی سبب خلود و بقای انسان در دنیا شده و همین امر سبب می‌شود تا او از عذابهایی که در سرای دیگر در انتظار اوست در امان بماند.[4]

پاسخ خداوند به این توهم بسیار صریح و قاطع است؛ در آیات متعددی از قرآن کریم این معنا آمده است که ثروت و دارایی دردی از دردهای منکران و غافلان از قیامت را دوا نخواهد کرد.[5]

روزی حلال

کسب مال(راه دستیابی به مال)

کسب مال یعنی آنکه انسان به روشی در مالی دست اندازی کرده و آن را تحت تصرف خود در آورد. قرآن کریم با واژه «اکل» که بارزترین مصداق تصرف است از تصرف در مال یاد می‌کند و در یک تقسیم بندی کلی انواع تصرف را به تصرف مجاز و غیر مجاز تقسیم می‌کند. در قرآن کریم برخی کسب‌ها یا همان تصرف‌ها مجاز و برخی غیر مجاز اعلام شده و از آن با تعبیر«اکل المال بالباطل» یاد شده است.[6]

 

امضای مالکیت فردی

قرآن کریم با نسبت دادن مال به افراد با تعابیری نظیر «اموالکم» به خصوص در آیه «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا به حربٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»(279- بقره) و عدم نفی و نقض آن مالکیت افراد بر اموالی که از طریق مشروع کسب کرده‌اند را به رسمیت می شمارد و با نهی از تعدی دیگران به چنین اموالی و به مردم توصیه می‌کند که مالکیت افراد بر اموالشان را محترم بشمارند. در این رابطه آیاتی وجود دارد که در کنار آن نهی به بیان وظایف مردم در قبال اموال مردم می‌پردازد:

 

مصرف مال و ثروت

مالی و ثروتی که کسب می‌شود دو نوع مصرف بیرونی خواهد داشت که یا مطابق با موازین شرعی است و یا مطابقتی با آن ندارد. قرآن کریم در ضمن بیان برخی از این محلهای صرف مال با صراحت و یا به کنایه به بیان وظایف مالی نیز می‌پردازد.

پاسخ خداوند به این عده این است: وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی یعنی ثروت و دارایی و آنچه که شما آن را مایه تقرب به خدا می‌پندارید هیچکدام باعث نزدیکی شما به خدا نمی‌شود؛ بلکه این تقواست که سبب نزدیکی و تقرب انسانها به خدا می‌شود

مواردی از مصارف مشروع

1. انفاق در راه دفاع و تقویت دین خدا: لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ (88- توبه)

2. کمک به نیازمندان واقعی و رفع گرفتاری آن‌ها: وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (19- ذاریات)

 

مواردی از مصارف نامشروع

1. در راه میارزه با دین و دینداری:

إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها (36- انفال)

2. قرض دادن ربوی و گرفتن سود پول:

وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ (39- روم)

اثر مالی که غیر مشروع کسب شود و یا غیر مشروع مصرف شود و یا حداقل مصرف کننده خباثت باطنی داشته باشد

3. وسیله ای برای عذاب در دنیا

وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ (85- توبه)

4. وسیله ای برای تباهی و انحراف

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (9- المنافقون)

 

اثر مالی که از راه مشروع کسب شده و در راه مشروع هم مصرف شود

قرآن کریم ثروتی که از راه مشروع کسب و در راه خداپسندانه هم مصرف شود را مایه رشد و کمال انسانی معرفی می‌کند.

الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ(20- توبه)

إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ (111- توبه)

 

پی نوشت ها :

[1] آیه 180 سوره بقره: كُتِبَ عَلَیْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ و نیز آیه 8 سوره عادیات: وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ

[2]أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ (55- مومنون)

[3] وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ (35- سبأ)

[4] الَّذِى جَمَعَ مَالًا وَ عَدَّدَهُ(2)یحَْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(3- همزه)

[5] آیاتی مانند: إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ (10- آل عمران)

[6] یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ (29- نساء)

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

تقسیم بندی قرآن


چه کسانی قرآن را تقسیم کردند؟

 


مقتسمین کسانی بودند که در مقابل پیامبر صف آرایی کرده قرآن را قسمت قسمت کرده، آنچه را که به نفعشان بود پذیرفتند و آنچه را که به ضررشان بود، گفتند دروغ، افسانه و … است.

 


عذاب

چه کسانی قرآن را تقسیم کردند؟

خداوند در آیات 90 و 91 سوره حجر چنین می فرماید:

«کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ* الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ»‌؛ (ما بر آنها عذابى مى‏فرستیم) همان گونه که بر تجزیه گران (آیات الهى) فرستادیم! همان ها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)!

کلمه “عضین”‌‌ جمع “عضه”‌‌ است و اصل عضه “عضوه”‌‌ بوده “واو”‌‌ آن را انداخته اند و به همین جهت جمع آن با نون آمده است، همچنان که در “عزه”‌‌ گفته شده است عزون، چون اصل عزه نیز عزوه بوده، و “تعضیه”‌‌ به معناى تفریق است، و از “اعضاء”‌‌ گرفته شده که هر یک از دیگرى جدا است، پس اگر بگوییم “عضیت الشی‏ء”‌‌ معنایش این است که من فلان چیز را متفرق و عضو عضو کردم.[1]

در باره معناى آیه: “کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ”‌‌، و بیان مقصود از “مقتسمین”‌‌ و وجه تسمیه آنان به این نام، در میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد.

“سیاق کلام بى اشاره به این معنا نیست که این جمله (کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ) متعلق به جمله مقدر باشد که جمله “وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ”‌‌ بدان اشاره دارد، پس معناى جمله مورد بحث این مى شود که من ترساننده اى هستم که شما را از آن عذابى که قبلاً بر مقتسمین نازل شده بود مى ترسانم و مقصود از مقتسمین کسانی هستند که خداى تعالى در جمله “الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ”‌‌ توصیفشان کرده، و به طورى که در روایات آمده طائفه اى از قریش بودند که قرآن را قسمت قسمت کرده عده اى گفتند سحر است، عده اى دیگر گفتند افسانه هاى گذشتگان است، جمعى گفتند ساختگى است.

بعضى هم گفته‏اند: جمله “کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ”‌‌ متعلق به قبل است؛ آن جا که مى فرمود: “وَ لَقَدْ آتَیناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی”‌‌، و معنایش این است که ما قرآن را بر تو نازل کردیم آن طور که بر مقتسمین نازل کردیم. طبق این معنا، مقصود از مقتسمین، یهود و نصارى هستند که قرآن را قسمت قسمت نموده و گفتند به بعض آن ایمان داریم، ولى به بعضى دیگرش ایمان نداریم. سیوطی در الدر المنثور به نقل از طبرانى در کتاب اوسط، از ابن عباس روایت کرده: “مردى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسید به من خبر ده از کلام خدا که مى فرماید: “کَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ”‌‌ فرمود: یعنى یهود و نصارى، گفت: خبر ده از جمله ”‌‌ الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ”‌‌، فرمود: آنهایى که به بعض کتاب ایمان آورده و نسبت به بعض دیگرش کفر ورزیدند”‌‌.[2]

شما را از عذابى مى ترسانم که بر آنهایى که راه هاى مکه را قسمت کردند تا از ایمان به پیامبر گرامى مانع شوند ، نازل کردم. مقاتل می گوید: آنها شانزده نفر بودند که ولید بن مغیره، آنها را در موسم حج، مأموریت داده بود تا سر راه مسافران مکه بایستند و به آنها بگویند که تحت تأثیر جاذبه معنوى محمد (صلی الله علیه و آله) قرار نگیرند و فریب او را نخورند! خداوند بر آنها عذاب نازل کرد و به خوارى و سختى جان سپردند

 

طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می گوید: در این باره، دو قول است:

1- قتاده در معنای آیه می گوید: یعنى قرآن را بر تو نازل کردیم، همان طورى که بر یهودیان و مسیحیان که قرآن را قسمت قسمت کرده، میان اجزاى آن تفرقه افکندند و بعضى را قبول و بعضى را رد کردند، نیز نازل کرده ایم. اینان در قرآن کریم، هر چه با کتاب خودشان موافق بود مى پذیرفتند و هر چه مخالف بود، رد مى کردند. ابن عباس می گوید: علت این که آنان را «مقتسمین» نامیده، این است که آنها کتاب هاى آسمانى را قسمت قسمت کرده، به قسمتى ایمان مى آوردند و به قسمتی(کفر می ورزند).

2- شما را از عذابى مى ترسانم که بر آنهایى که راه هاى مکه را قسمت کردند تا از ایمان به پیامبر گرامى مانع شوند، نازل کردم. مقاتل می گوید: آنها شانزده نفر بودند که ولید بن مغیره، آنها را در موسم حج، مأموریت داده بود تا سر راه مسافران مکه بایستند و به آنها بگویند که تحت تأثیر جاذبه معنوى محمد(صلی الله علیه و آله) قرار نگیرند و فریب او را نخورند! خداوند بر آنها عذاب نازل کرد و به خوارى و سختى جان سپردند. این گروه، قرآن را به اجزایى تقسیم کردند: قسمتى را سحر، قسمتى را "اساطیر اولین" و قسمتى را افترا نامیدند.[3]

صاحب تفسیر المیزان می گوید: ظاهر این است که دو آیه مورد بحث، قومى را یادآورى مى کنند که در اوائل بعثت بر علیه بعثت و براى خاموشى نور قرآن قیام کرده بودند، و آن را قسمت قسمت کردند، تا به این وسیله مردم را از راه خدا باز دارند، و خداوند هم عذاب را بر ایشان نازل کرده و هلاکشان نموده است.[4]

 

نتیجه

از مجموع نظریات مفسران استفاده می شود مقتسمین کسانی بودند که در مقابل پیامبر صف آرایی کرده قرآن را قسمت قسمت کرده، آنچه را که به نفعشان بود پذیرفتند و آنچه را که به ضررشان بود، گفتند دروغ، افسانه و … است. البته گفتنی است که این صفت اختصاص به همان گروه صدر اسلام نداشته، بلکه هر کس و هر گروهی در هر زمان این خصوصیت را داشته باشد، این آیه بر آنها قابل انطباق است.

 

پی نوشت ها :

[1]. طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 344، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش‏.

[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 385، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم‏، 1374 ش‏.

[3]. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏13، ص 215 و 216، انتشارات فراهانى، تهران، چاپ اول‏، 1360 ش‏.

[4]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 12، ص 286، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم‏، 1374 ش‏.

بخش قرآن تبیان

 

 


منبع : اسلام پدیا

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

گزارش های تلخ و شیرین از جوانی


گزارش های تلخ و شیرین از جوانی

 


قرآن کریم در مورد جوانان گزارش‌های زیبا و خواندنی داره که جوانان رو دارای یک قدرت قوی در جامعه می‌داند که اگر در مسیر درست حرکت کنند تاریخ زندگانی بشر رو می توانند به بهترین وجه رقم بزنند و نامشان را در تاریخ جاودانه کنند .

 


جوان

قرآن کریم گزارش‌های تکان دهنده ای رو از رخدادهایی که بدست جوانان در طول تاریخ افتاده بیان می کند: هم اتفاقات تلخ و ناگوار که بدست جوانان واقع شده و هم اتفاقات و شاهکارهایی که بدست این قشر صورت گرفته و باعث شده که نامشان در تاریخ ثبت شود.

 

گزارشات تلخ قرآنی

وقتی گزارشات تلخ قرآنی در مورد جوان رو نگاه می‌کنیم به داستان پسر حضرت نوح می‌رسیم که با تبلیغات وسیعی که کنعانیان داشتند او را به سمت خودشون کشوندن و در نتیجه انتخاب راه نادرست سرنوشت خوبی رو برای خودش قلم نزد و ماجرایی او با این آیه شریفه (و حال بینهما الموج و کان من المغرقین) تمام شد.

در بخش گزارشات شیرین قرآنی این کتاب الهی گزارشاتی از زندگی جوانانی برای ما نقل می‌کند که راه بهانه ای را برای جوانان امروزی نمیزاره که چون دیگه مثلا اوضاع جامعه و بهداشت معنوی جامعه به ظاهر یه مقدار بد شده این مجوزی خوبی برای ما میشه که دست به هر گناهی بزنیم و هیچ کسی هم نمیتونه ما رو مواخده کنه که چرا دست به این گناه می‌زنیم فقط به این بهانه که گناه نکردن در جامعه امروز ما یه مقدار سخته و ما نمی تونیم گناه نکنیم .

 

گزارشات شیرین قرآنی

1) اولین جوانی که قرآن از او به نیکی یاد می کنه حضرت ابراهیم علیه السلام است که در اوج جوانی با توجه به عقل و درایت خود و متاثر نشدن از محیط جامعه با عقاید خرافی و باطل مردم زمان خودش مبارزه کرد و هیچ گاه در این راه کوتاه نیومد.

قرآن در باره او می‌فرماید:

(وَ لَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَ کُنَّا بِهِ عَالِمِینَ إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَا هذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنْتُم لَهَا عَاکِفُونَ: "ما رشد ابراهیم را از پیش به او دادیم و به او آگاه بودیم آن هنگام که به پدر و قوم او گفت این مجسمه های بی روح چیست که همواره آن‌ها را می‌پرستید)(1)

پس اولین خصویت جوان این است که در طول زندگانی به دنبال دلیل و منطق و حقیقت باشه و همیشه از خرافات دوری کنه و با اونها مبارزه کنند.

قرآن کریم به دومین خصوصیت جوانی اشاره می کنه و اون اینکه افراد در مرحله جوانی در اوج شهوت هستند اما مرد آن کسی است که هر چند همه شرائط برای او فراهم باشه خودشو آلوده به گناه نکنه و نعمت پاکدامنی خودش رو به خاطر لحظه ای به آسانی از دست ندهد

 

2) حضرت یوسف علیه السلام یکی دیگر از جوان‌های نمونه است که قرآن به نیکی از او یاد می کنه. و در باره او می‌فرماید:

(وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً وَکَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بیت‌ها عَن نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبَوْابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ: "وقتی یوسف به کمال جسمی و روحی رسید، به او حکم و علم دادیم و این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود، از او تمنای کامجویی کرد و درها را بست. گفت بشتاب به سوی آنچه برای تو آماده و مهیاست، یوسف گفت: پناه می‌برم به خداوند و او پروردگارم است که مقام مرا گرامی داشته است. همانا ستمگران به رستگاری نمی‌رسند.)(2)

که در اینجا قرآن کریم به دومین خصوصیت جوانی اشاره می کنه و اون اینکه افراد در مرحله جوانی در اوج شهوت هستند اما مرد آن کسی است که هر چند همه شرائط برای او فراهم باشه خودشو آلوده به گناه نکنه و نعمت پاکدامنی خودش رو به خاطر لحظه ای به آسانی از دست ندهد .

3) قرآن کریم نمونه دیگر از جوان نمونه را اصحاب کهف می دونه که کاخ نشینی و رفاه و آسایش و امکنات باعث نشد که به خاطر از دست ندادن آن‌ها دست از عقاید خودشون بردارن و چون دیدن ایمان و عقاید خودشون رو در محیطی که در اون زندگی می کنن نمیتونن حفظ کنن به زندگی در آسایش و رفاه پشت پا زده و راه هجرت و آوارگی را در پیش گرفته و با انتخاب زندگی جدید، خواب و مرگ ویژه خود، معجزه یاد ماندنی را در تاریخ به ثبت رساندند:

(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدیً وَرَبَطْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَدْعُوَا مِن دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنَا إِذاً شَطَطاً: ما داستان آن‌ها را به حق، برای تو بازگو می‌کنیم، آن‌ها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم. ما دلهای آن‌ها را محکم ساختیم، در آن هنگام که قیام کردند و گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است، هرگز غیر او معبودی را نمی‌پرستیم که [اگر چنین گوییم] سخنی به گزاف گفته‌ایم) (3)

خداوند متعال سومین خصوصیت جوانی را با طرح این داستان بیان می کنه که ایمان و عقاید خودمون رو به راحتی نفروشیم و در راه نگه داشتن ایمان و اعتقادات خودمون تا میتونیم صبر و تلاش کنیم و مطمئن باشیم که خداوند تلاش و صبر ما رو بی نتیجه نمیزاره و اگر دیدیم ارزش‌های خودمون رو در محیطی داریم از دست میدیم اون محیط رو ترک کنیم و وارد محیط دیگه ای بشیم.

پی نوشت ها :

1)انبیا 51

2)یوسف22

3)کهف 14

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

خانه تکانی دکوراسیون قلب


خانه تکانی دکوراسیون قلب

 


فصل بهار چه برکتی دارد که هنوز نیامده با خودش هزاران برکت می‌آورد, هنوز نیامده مردم به شور و وجد آمده‌اند ,هنوز نیامده بوی خوش آن به مشام می‌رسد و هنوز نیامده همه چیز کم کم و آهسته آهسته نو می‌شود .

 


عشق

همه مشغول خانه تکانی هستند ,وسائلی را که فکر می‌کنند احتیاجی به آن‌ها ندارند دور می‌ریزند و در عوض وسائل جدید و با طرح‌های زیبا و دوست داشتنی می‌خرند. وسائلی را هم که مدتی از آن استفاده نکرده‌اند و ممکن است در گوشه انباری خانه, غباری از خاک روی آن‌ها را گرفته باشد را هم کاملاً تمیز می‌کنند تا بتوانند در سال جدید به بهترین شکل از آن‌ها استفاده کنند .

بعضی‌ها یک سال تمام به فکر زندگی خودشان نبوده‌اند و حالا اضطراب تمام وجودشان را فرا گرفته و به چه کنم چه کنم افتاده‌اند و نمی‌دانند از کجای این زندگی شلوغ و به هم ریخته شروع کنند؟

خانه قلب ما هم از جمله خانه‌هایی است که باید در این ایام خانه تکانی حسابی شود خانه قلب ما هم ممکن است مثل خانه زندگی سال‌ها و مدت‌ها رهایش کرده باشیم و اکنون در آستانه سال جدید کاملاً به هم ریخته و شلوغ باشد که لازم است یک خانه تکانی حسابی از آن انجام دهیم؟ اما برای خانه تکانی قلب خود باید برنامه ریزی داشته باشید و بدون برنامه ریزی اوضاع از این که هست هم بدتر می‌شود پس برای خانه تکانی ابتدا یک برنامه ریزی کامل داشته باشید و کارهایی که مهم‌تر است را در اولویت کار قرار دهید :

خانه تکانی قلب چند اثر مهم و حیاتی در زندگی انسان‌ها به دنبال دارد که یکی از آن‌ها این است که فرد می‌توانید سال جدید را با یک قلب کاملاً سالم و منظم و مرتب آغاز کنید که این یعنی اولین گام برای موفقیت و پیروزی.

پس برای خانه تکانی قلبتان کمر همت را ببندید ما بهترین راهنمایی را برای یک خانه تکانی حسابی از قلب‌ها آماده کرده‌ایم پس از همین حالا دست به کار شوید :

1) از پاک کننده ضد زنگ استفاده کنید :

برای آغاز خانه تکانی بهتر است از دیوار و سقف قلب خود شروع کنید چرا که ممکن است به وسیله بعضی از اعمال دیوارها و سقف قلب شما زنگار گرفته باشد. اگر دیدید قلب شما زنگار گرفته بدانید که گناه مهم‌ترین عامل برای زنگار قلب است چرا که خداوند می‌فرماید :

(کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ : نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب می‌شدند زنگار بر دل‌هایشان بسته است.) ( المطففین : 14)

برای خانه تکانی و بر طرف کردن این زنگارها بهترین وسیله ای که توصیه می‌شود توبه و جبران اشتباهات است که به بهترین شکل ممکن زنگارهای در و دیوار قلب را پاک می‌کند :

(إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً: مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدی‌هایشان را به نیکی‌ها تبدیل می‌کند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.)( الفرقان : 70)

اگر قلب شما نمی‌تواند راه های درست زندگی را به خوبی تشخیص دهد و در مسیر درست قدم بگذارد شما نیاز به یک قطب نما دارید قطب نمایی که نامش ایمان است و به بهترین شکل ممکن می‌تواند مسیر زندگی را به شما نشان دهد

2) اگر دیوار قلبتان لطیف نیست :

همه دوست دارند در و دیوار قلبشان کاملاً نرم و انعطاف پذیر باشد حال اگر قلب شما خالی از محبت و احساسات پاک و در برابر حق و حقیقت نرم و تسلیم نمی‌شود و شامل این آیه شریفه است (َلَوْلا إِذْجاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ: پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید، فروتنی و زاری نکردند؟ بلکه دل‌هایشان سخت شد و شیطان، اعمال ناپسندی که همواره مرتکب می‌شدند در نظرشان آراست.(انعام: 43) بهترین وسیله برای خانه تکانی و نرم کردن قلبتان دو چیز است یکی عبادت و دیگری دوری از گناه .

صله رحم3) تنهایی و بی کسی را به سمساری‌ها بدهید :

 

عده زیادی از قلب خود شکایت می‌کنند که چرا هیچ کسی برای مهمانی به سراغ آن‌ها نمی‌آید و قلب آن‌ها تنهای تنهاست و از این تنهایی رنج می‌برند. اگر می‌خواهید این قدر سرتان شلوغ شود که دیگر جایی در قلبتان نباشد و دیگر هیچ وقت از تنهایی حوصله شما سر نرود و همیشه شما را دوست داشته باشند باید از محلول اخلاق خوش برای شستشوی در و دیوار قلبتان استفاده کنید چرا که این محلول در خانه تکانی قلب شما معجزه می‌کند کافی است یک بار امتحان کنید همان معجونی که خداوند به پیامبر اکرم داده است و فرموده :

(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک: پس به [برکتِ] رحمت الهی، با آنان نرم‌خو [و پُر مِهر] شدی، و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.)(آل‌عمران: 159)

 

4) بهترین وسیله برای پاک کردن لکه های کینه و دشمنی :

اگر بر روی قلبتان بر اثر مسائل مختلف لکه های کینه و بی مهری پیدا شده است و بعضی‌ها به شما بدی کرده‌اند و شما از دست آن‌ها دلخوری دارید بهترین محلول برای از بین بردن این لکه های سخت این است که شما در برابر بدی‌های آن‌ها خوبی کنید چرا که این کار شما سبب می‌شود به راحتی این لکه‌ها از بین برود :

(وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ : و نیکی با بدی یکسان نیست. [بدی را] به آنچه خود بهتر است دفع کن؛ آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یکدل می‌گردد.)(فصلت: 34 )

بهترین وسیله برای خانه تکانی و نرم کردن قلبتان دو چیز است یکی عبادت و دیگری دوری از گناه

5) برای قلبتان یک قطب نما خریداری کنید :

اگر قلب شما نمی‌تواند راه های درست زندگی را به خوبی تشخیص دهد و در مسیر درست قدم بگذارد شما نیاز به یک قطب نما دارید قطب نمایی که نامش ایمان است و به بهترین شکل ممکن می‌تواند مسیر زندگی را به شما نشان دهد :

(وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ به کلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیم:، و کسی که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد، و خدا[ست که] به هر چیزی داناست. ( التغابن :11)

 

6) از پاک کننده اضطراب و دلهره استفاده کنید :

اگر قلب شما مدام در اضطراب و نگرانی و دلهره است و لحظه ای طعم آرامش را نمی‌چشد از محلول آرامش استفاده کنید که بهترین محلول برای از بین بردن تمامی اضطراب‌ها و نگرانی‌هاست :

(هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَةَ فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیماناً مَعَ إیمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیما: اوست آن کس که در دل‌های مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند. و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست، و خدا همواره دانای سنجیده کار است.(الفتح : 4 )

بعد از انجام این خانه تکانی قلب شما تبدیل به یک قلب سالم می‌شود همان قلبی که خدای متعال از آن در قرآن کریم به قلب سلیم تعبیر کرده و فرموده است :

(یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ‌آإِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ به قلبٍ سَلیمٍ:روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی‌دهد مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا بیاورد.) (الشعراء: 89-88)

 

 

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

سحرخیزی در قرآن كریم


سحرخیزی در قرآن كریم

 


آیات قرآن در موضوع سحر و سحرخیزی، فراخوانی است که گاه از برتری وقت سحر و شکوه سحرخیزی و نشانه‌ها و یادگارها و نکات باریک و حقیقت‌های آن به گونه آشکار و بی‌پرده یاد کرده و همه را به شب خیزی فراخوانده و نیز در آیاتی با اشاره به سحرخیزی پیروان دیگر ادیان، آن را فضیلتی آسمانی و فرابشری دانسته است.


بیدار شدن از خواب با زنگ ساعت

ما با بهره‌جویی از تفسیرهای روایی به هر دو دسته این آیات اشاره خواهیم کرد:

1ـ «ای جامه به خود پیچیده، شب را جز اندکی بپاخیز، نیمی از شب را یا کمی از آن کم کن، یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقت و تأمل بخوان» [1]

2‌ـ «به یقین نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و گفتاری ماندگارتر است.»[2]

از امام صادق(علیه‌السلام) روایت کرده‌اند که مقصود از این آیه، سحرخیز کسی است که قصد او از آن جز الله عزوجل نیست.[3]

مرحوم طبرسی می‌گوید: مقصود از «ناشئة اللیل» ساعات شبانه است که پی‌در‌پی پدید می‌آیند. از امام باقر(علیه‌السلام) و امام صادق(علیه‌السلام) نقل است که مقصود از این آیه، سحری خیزی برای نماز شب است.[4] و نماز شب «اشد و طû بسیار عمل سنگین و پرمشقت است؛ زیرا شب، زمان استراحت است و عمل عبادی در آن زحمت دارد.

پس عبادتی در دل شب پابرجاتر و پایدارتر است که هدف از آن خود الله جل و علا باشد.

حضرت آیت الله جوادی آملی در این باره می‌گوید:

«معنای آیه شریفه (ان ناشئة اللیل...) این است که تو در روز کارهای فراوانی داری، ولی شب هنگام، مزاحمی نداری و کسب پایگاه محکم و سخن مستحکم تنها در سحر میسر است‌».[5]

و من اللیل فتَهَجَّد به نافلة لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا؛ و پاسی از شب را برای برپایی نافله شب (افزون بر دیگر واجبات، از خواب) برخیز؛ امید است که پروردگارت تو را به مقام محمود رساند».[6]

واژه تهجد هم خانواده هجود است. هجود به معنی خواب است و تهجد (از باب تفعل) بنابر نظر بسیاری از اهل لغت به معنای بیداری پس از خواب[7] برای عبادت و اقامه نماز است. کلمه «نافله» نیز از ماده «نفل» به معنای زیادی می‌باشد.[8]

امام صادق(علیه‌السلام) درباره آیه «ان الحسنات یذهبن السیئات؛همانا نیکی‌ها بدی‌ها را از میان می‌برد». فرمود: نماز شب مؤمن، گناه روز او را از بین می‌برد

 

پس متهجد کسی است که از خواب شبانه برای بپاداشتن نماز شب که افزون بر نمازهای واجب است برخیزد.

رسول خدا می‌فرماید: همانا خدای تعالی صدای کسانی را که سحرگاهان استغفار می‌کنند دوست می‌دارد.[ 9]

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل است که: سه گروه از (وسوسه‌های) ابلیس و لشکریانش، پاک (و در امان)اند: 1ـ آنان که خداوند را یاد می‌کنند؛ 2ـ کسانی که از بیم (عذاب) خدا، گریه دارند؛ 3ـ گروهی که سحرگاهان استغفار می‌کنند.[10]

امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: هرگاه بنده (در روز) گناهی انجام دهد تا شب او را مهلت دهند، پس اگر استغفار کند بر او ننویسند.[11]

از امام باقر(علیه‌السلام) و امام صادق(علیه‌السلام) روایت است که مقصود از تهی‌کنندگان پهلو در آیه یاد شده، همان کسانی‌اند که برای خواندن نماز شب از رختخواب خود برمی‌خیزند. [12]

7ـ «یا کسی که در ساعات شبانه به عبادت می‌پردازد و در حال سجده و قیام از عذاب خداوند می‌ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است (با دیگران یکسانند)»[13]

از امام باقر(علیه‌السلام) روایت است که مقصود از این آیه، نماز شب است.[14]

سجده و قیام در شب از ویژگی‌های عبادالرحمن است و مقصود از بیتوته و سجده و قیام شبانه همان نماز شب است و این ویژگی اختصاصی بدان خاطر است که اطاعت شبانه سخت‌تر و پسندیده‌تر و از ریا دورتر است.

ابن عباس می‌گوید: هر کس در دل شب دو رکعت یا بیش‌تر نماز بگزارد از عبادالرحمن به شمار می‌آید.[15]

امام صادق(علیه‌السلام) درباره آیه «ان الحسنات یذهبن السیئات؛[16] همانا نیکی‌ها بدی‌ها را از میان می‌برد». فرمود: نماز شب مؤمن، گناه روز او را از بین می‌برد.[17]

14ـ «آنان مساوی نیستند؛ از اهل کتاب گروهی هستند که قیام می‌کنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را می‌خوانند، در حالی که سجده می‌کنند.» [18]

 

پی نوشت ها :

[1] - سوره مزمل، آیات 1 و 2.

[2] - سوره مزمل، آیه 6.

[3] - وسائل الشیعه: ج 5، باب 39 از ابواب بقیة الصلوات المندریة و میزان الحکمة: ج 5، باب 2311، ص 417، حدیث 10448.

[4] - همان، ح 10447.

[5] - مراحل اخلاق در قرآن: فصل هفتم.

[6] - سوره اسراء، آیه 79.

[7] - تفسیر المیزان: ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 13، ص 241.

[8] - همان.

[9] - میزان الحکمة: حدیث 14810

[10] -. همان: حدیث 14812.

[11] - همان: حدیث 14818.

[12] - مجمع البیان: پیشین، ج 8، ص 331.

[13] - سوره زمر، آیه 9.

[14] - وسائل الشیعه: ج 3، باب 17، از ابواب اعداد فرائض و نوافلها، حدیث 7.

[15] - صلاة اللیل: ص 29.

[16] - سوره هود، آیه 114.

[17] - میزان الحکمة: ج 5، باب 2314، ص 421، حدیث 10462.

[18] - سوره آل عمران، آیه 113.

 

فرآوری: محمدی

بخش قرآن تبیان

 

 


منبع:

پایگاه نور پورتال

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

روشی برای آموزش قرآن به خردسالان


روشی برای آموزش قرآن به خردسالان

 


آموزش قرآن یکی از حقوق مسلّم فرزندان است که متوجه والدین به خصوص پدران است.

 


آموزش

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: "حق فرزند بر پدر آن است که به او قرآن بیاموزد".(1) بر این عمل، پاداش فراوانی است.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: "هیچ مردی فرزند خود را قرآن نیاموزد مگر این که خداوند پدر و مادر کودک را در روز قیامت تاج پادشاهی عطا کند و دو لباس بهشتی به آنان بپوشاند که هرگز مردم مانند آن را ندیده باشند".(2)

یکی از روش‌های تربیت فرزندان، تشویق به قرائت قرآن است.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: "فرزندانتان را بر سه ویژگی تربیت کنید: محبت پیامبرتان، محبت اهل بیت و قرآن".(3)

برای این که فرزندتان با قرآن آشنا شود:

1ـ از شیوه همانند سازی استفاده کنید، یعنی در عمل به قرآن اهمیت قائل شوید و تلاوت قرآن را در برنامه خود قرار دهید و با آهنگ آن را بخوانید. اگر ممکن است از طریق رادیو قرآن، آهنگ دلنشین و جذاب قرآن را در منزل طنین اندازید تا گوش فرزندتان با آهنگ قران انس پیدا کند و فضای خانه از بوی عطر قرآن، معطر گردد.

2-نوارهای ترتیل و تکرار آیات قران و برنامه صبا را که به صورت سی دی ارائه است، تهیه نمایید.

3- ایشان را پس از رسیدن به سنین بالاتر به مراکز آموزش قرآن بفرستید

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: هیچ مردی فرزند خود را قرآن نیاموزد مگر این که خداوند پدر و مادر کودک را در روز قیامت تاج پادشاهی عطا کند و دو لباس بهشتی به آنان بپوشاند که هرگز مردم مانند آن را ندیده باشند

 

4-در مراحل مختلف از تشویق دریغ نورزید.

5ـ کتابهایی را که در رابطه با روش آموزش قرآن و حفظ آن چاپ شده مطالعه فرمایید که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

1ـ کتاب جرعه جرعه ملکوت،

2ـ حفظ قرآن در پنج مرحله،

3ـ بهترین روش حفظ قرآن،

4-حافظان نور

 

پی نوشت‌ها:

1. کنز العمال، ج 16، ص 417.

2. وسائل الشیعه، ج 4، ص 825.

3. کنز العمال، ج 16، ص 456.

بخش قرآن تبیان

 


منبع :

وبلاگ اهلنا

انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۴

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  دوم  اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته دوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  سوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته سوم اردیبهشت ماه 1403

دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

کیس اختلال دوقطبی - مصاحبه با بیمار دو قطبی  - نمونه مصاحبه با بیمار دوقطبی

کیس اختلال دوقطبی - مصاحبه با بیمار دو قطبی - نمونه مصاحبه با بیمار دوقطبی

تعداد صفحات: 11 نوع فایل: WORD   + فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8صفحه)   فهرست مطالب: شرح حال (مشخصات، علت ارجاع، شکایت عمده، مشکلات موجود و ...) معاینه وضعیت روانی تشخیص مصاحبه   بخشی از متن فایل: م: خوابت چطوره؟ ب: زیاد خوب نیست، اگار ... ...

پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن

پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن

عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 27پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهکیست تخمدان هموراژیک چیستانواع کیست هموراژیککیست‌های فولیکولارکیست‌های لوتئالعلائم کیست هموراژیک علت کیست هموراژیک عوارض کیست ... ...

راهنمای جامع زلزله

راهنمای جامع زلزله

با این راهنمای جامع، به دنیای پیچیده زلزله قدم بگذارید، علل، وقوع، و اثرات آن را بشناسید، با روش های آمادگی قبل از زلزله و اقدامات لازم در حین و بعد از آن آشنا شوید و با ارتقای آگاهی خود، جان خود و عزیزانتان را در برابر این بلای طبیعی نجات دهید!   زلزله، یکی از ... ...

دریافت فایل : راهنمای جامع زلزله
راهنمای جامع نواختن نی: گامی بلند در مسیر نواختن نغمه‌های دلنشین!

راهنمای جامع نواختن نی: گامی بلند در مسیر نواختن نغمه‌های دلنشین!

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز نواختن نی قدم بگذارید، با اصول و مبانی این ساز باستانی آشنا شوید و با به کارگیری صبر، تمرین و ممارست، نغمه‌های دلنشین و روح‌نواز را بر لبان خود جاری کنید!   نی، یکی از قدیمی‌ترین سازهای بادی جهان است که از هزاران سال پیش در ... ...

راهنمای جامع خوانندگی و سلفژ

راهنمای جامع خوانندگی و سلفژ

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز خوانندگی و سلفژ قدم بگذارید، تکنیک‌های آواز را بیاموزید، صدایتان را پرورش دهید و با تسلط بر فنون خوانندگی، به خواننده‌ای ماهر و توانمند تبدیل شوید!   خوانندگی و سلفژ، هنری ظریف و دلنشین است که نیازمند تسلط بر تکنیک‌های مختلف آواز ... ...

راهنمای جامع طراحی ماشین الکترونیکی

راهنمای جامع طراحی ماشین الکترونیکی

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز طراحی ماشین‌های الکترونیکی قدم بگذارید، با اصول و مبانی طراحی این ماشین‌های هوشمند آشنا شوید و با به کارگیری دانش و خلاقیت خود، ماشین‌هایی بسازید که زندگی را آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌کنند!   ماشین‌های الکترونیکی، نوعی از ماشین‌ها ... ...

راهنمای جامع گیتار: گامی بلند در مسیر نواختن موسیقی دلنشین!

راهنمای جامع گیتار: گامی بلند در مسیر نواختن موسیقی دلنشین!

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت انگیز گیتار قدم بگذارید، انواع مختلف آن را بشناسید، با اجزای آن آشنا شوید و با یادگیری تکنیک های نواختن، به نوازنده ای ماهر تبدیل شوید و از نواختن آهنگ های دلنشین لذت ببرید!   گیتار، یکی از محبوب ترین سازهای موسیقی در جهان است که با ... ...

راهنمای جامع اقتصاد خانواده

راهنمای جامع اقتصاد خانواده

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز اقتصاد خانواده قدم بگذارید، اصول و قواعد مدیریت صحیح مخارج و پس‌انداز را بیاموزید و با برنامه‌ریزی مالی هوشمندانه، به ارتقای سطح رفاه و آسایش خانواده خود بپردازید!   اقتصاد خانواده، به علم و هنر مدیریت صحیح درآمدها و مخارج در یک ... ...

راهنمای جامع بازیافت پلاستیک

راهنمای جامع بازیافت پلاستیک

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز بازیافت پلاستیک قدم بگذارید، با فرآیند بازیافت، مزایا و معایب آن و نقش هر فرد در این فرآیند مهم آشنا شوید و با مشارکت در بازیافت پلاستیک، به حفظ محیط زیست و کره زمین کمک کنید!   پلاستیک، به عنوان یکی از رایج‌ترین مواد در زندگی ... ...

راهنمای جامع کلارینت: گامی بلند در مسیر نواختن موسیقی دلنشین!

راهنمای جامع کلارینت: گامی بلند در مسیر نواختن موسیقی دلنشین!

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز کلارینت قدم بگذارید، با اصول و مبانی نواختن این ساز بادی چوبی آشنا شوید و با به کارگیری خلاقیت و استعداد خود، لحن‌های دلنشین و گوش‌نواز را به ارمغان بیاورید!   کلارینت، یکی از سازهای بادی چوبی است که با صدایی گرم و رسا، نقشی مهم ... ...

راهنمای جامع سیستم دینام و استارت خودرو

راهنمای جامع سیستم دینام و استارت خودرو

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت انگیز سیستم دینام و استارت خودرو قدم بگذارید، با اجزاء و عملکرد این سیستم حیاتی آشنا شوید و با یادگیری نحوه عیب یابی و تعمیر آن، از بروز مشکلات ناگهانی در خودرو خود پیشگیری کنید!   سیستم دینام و استارت خودرو، دو سیستم حیاتی هستند که ... ...

راهنمای جامع تعمیر موهاوی

راهنمای جامع تعمیر موهاوی

با این راهنمای جامع، به دنیای شگفت‌انگیز تعمیر موهاوی قدم بگذارید، با تمام اجزا و سیستم‌های این خودروی قدرتمند آشنا شوید و با تسلط بر دانش و مهارت‌های لازم، به تعمیر و نگهداری موهاوی خود بپردازید!   موهاوی، یکی از محبوب‌ترین خودروهای شاسی‌بلند در بازار ایران است که به ... ...

تست جامع افسردگی: گامی بلند در مسیر تشخیص و درمان افسردگی!

تست جامع افسردگی: گامی بلند در مسیر تشخیص و درمان افسردگی!

با این راهنمای جامع، به دنیای پیچیده افسردگی قدم بگذارید، با علائم و انواع مختلف آن آشنا شوید، تست جامع افسردگی را به طور کامل بشناسید و با تشخیص زودهنگام و درمان به موقع، به رهایی از این بیماری طاقت‌فرسا دست پیدا کنید!   افسردگی، یک بیماری شایع و جدی است که به طور قابل ... ...

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

فروش انواع کتاب اینترنتی، مرجع تمامی کتاب های آموزشی، درسی، جزوه ای و... با تجربه بیش از 10 سال

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما